جنگ غزه ؛ چگونه رسانه های حاکمیتی اعتبار خود را از دست دادند؟

جنگ غزه ؛ چگونه رسانه های حاکمیتی اعتبار خود را از دست دادند؟


“امروز ، رسانه ها نه تنها راوی اخبار بلکه آینده است.” با این حال ، در ایران ، مرز بین آگاهی و تبلیغات چنان گیج شده است که گاهی اوقات جدا کردن ماست از یکدیگر دشوار است. رسانه ها باید یک قدم جلوتر از جامعه بکشند ، مردم را از طریق گرداب احساسات حمل کنند و چشم مقامات را به سمت افق های دورتر باز کنند. اما به نظر می رسد که بیشتر رسانه ها در نقش قدرت قرار دارند و تصمیمات صاحبان خود را منعکس می کنند ، نه واقعیت نحوه زندگی مردم. رسانه های غالب از واقعیت دور شده اند و رسانه های مستقل نسبت به ارزیابی ها محتاط هستند.

نتیجه این وضعیت شکاف خطرناکی در آگاهی عمومی است. مخاطبان به دنبال حقیقت در ناامیدی خود در برابر رسانه های داخلی و شبکه های خارجی که منوی شیطانی خود را از طریق ساده سازی و فریب حرکت می دهند ، دلگیر می شوند. از طرف دیگر ، مخاطبان رسانه های دولتی ، مهمترین انجمن سمعی و بصری ، اعتماد به نفس کمی از دست می دهند زیرا به تدریج نادرستی ها را کشف می کنند. در نتیجه ، جامعه به موضوع ناامنی تقسیم می شود. کسانی که تقلب می کنند و کسانی که دیگر باور ندارند. این جهل جمعی است که کشور را از حمایت مردمی در اماکن تاریخی محروم می کند.

به تازگی ، یکی از دوستان روزنامه نگار من که در زمینه فهرست های مطبوعات ایران کار می کند ، گزارش داد که عملیات طوفان مسجد اوبسا در برخی از روزنامه ها منعکس شده است. وی با جمع آوری این تحلیل ها ، تصویری واضح از ضعف مزمن رسانه های ما نشان می دهد.

رسانه های غالب بلافاصله در هیجان اخبار مربوط به تلفات و آسیب های اسرائیل گرفتار شدند و مخاطبان را از واقعیت دور کردند و تحولات را در زمین رها کردند. در مقابل ، رسانه های مستقل با احتیاط و با احتیاط در مورد ترس از برچسب دوستی صحبت کردند ، حتی اگر واقع بینانه تر باشد.

هنگامی که یکی از عناوین و اخبار روزنامه های منتسب به دولت در اوایل عملیات سیکلون العحسا را ​​بررسی می کند ، مشاهده می شود که بیشتر این رسانه ها تجزیه و تحلیل های اغراق آمیز و اغراق آمیز را انجام می دهند.

روزنامه کیهان در همان روز با عنوان “نجات سرزمین های اشغالی ، جایی که هزار کشته ، زخمی و بیش از 5 زندانی وجود دارد ، نوشت: از فروپاشی اسرائیل” و در موضوعات زیر با عباراتی مانند “تعادل قدرت به نفع مقاومت شکسته می شود” و “6 هزار فلسطینی آماده هستند” و “فلسطینین”.

روزنامه واتان ، که امروز اولین شماره پس از عمل خود را با عنوان “پیروزی ناگهانی” منتشر کرد ، در سرمقاله خود اظهار داشت که این عملیات روز رستاخیز اسرائیل را برانگیخت و فروپاشی نرده های غزه را با فروپاشی دیوار برلین مقایسه کرد. تحلیلی که با واقعیت های موجود در زمین مطابقت ندارد.

روزنامه Genç در 5 اکتبر عنوان “Losts in Hell” را منتشر کرد و “به بیماران قول داده شده!” در شماره 5 اکتبر. تیتر شکست اسرائیل را “بازنده در پرتگاه جهنم” توصیف کرد. او با همان تحلیل ادامه داد. کوبرا آسپار در شماره خود در تاریخ 5 اکتبر ، آغاز حملات اسرائیل به غزه را “رفتار صهیونیستی” توصیف کرد و اظهار داشت که اگر فرماندهان ارتش اسرائیلی تلافی کنند ، باقی مانده آنها در اسارت می تواند منجر به کشته شدن آنها شود.

این روزنامه Farhikhtegan همچنین ضعف اسرائیل را به “نافرمانی مدنی در نیروی هوایی” نسبت داد و شکست های اولیه را به فروپاشی داخلی ساختار نظامی رژیم نسبت داد.

این مثالها نشان می دهد که رویکرد دولت مبتنی بر تأکید بر پیروزی سریع و شکست مطلق مقاومت اسرائیل است. این فرایند نه تنها تصویری تحریف شده از واقعیت را به مخاطبان ارائه داد ، بلکه ظرفیت رسانه ها را نیز برای تغییر افکار عمومی کاهش داده و به مقامات کمک می کند تا تصمیم درستی بگیرند.

از طرف دیگر ، رسانه های مستقل ، گرچه محتاط تر بودند ، اما در روزنامه ها Etemad ، Doğu ، جمهوری اسلامی و مامو ، که سعی می کردند بدون گمراه کردن مخاطب فکر کنند و نسبت منطقی با واقعیت ایجاد کنند ، نشریاتی را در روزنامه ها Etemad ، Doğu ، جمهوری اسلامی و مامو ایجاد کردند. عباس عبدی در روزنامه Etemad تأکید کرد که باید به جای تکیه فقط به زور ، یک راه حل پایدار سیاسی پیدا شود و از جو دو قطبی و سیاسی که در مواجهه با بحران پدیدار می شود ، انتقاد کرد. وی همچنین به مقامات توصیه کرد که بر اساس عقلانیت و واقعیت میدانی ، تجزیه و تحلیل جنگ را ایجاد کنند.

احمد زیدبادی پیش بینی کرد که دولت راستگرا نتانیاهو به حماس حمله می کند و احتمال حمله به نوار غزه را پیشنهاد می کند. تحلیلی که پس از چند ماه با واقعیت سازگار است. در یک ارزیابی واقع بینانه ، روزنامه جمهوری اسلامی نوشت: اگرچه دستاوردهای مقاومت در غزه قابل توجه است ، اما نمی توان یک پیروزی مطلق گفت و اندازه دستاوردها را باید با آنچه حاصل شده و آنچه از دست رفته است مقایسه شود. کوروش احمدی همچنین در روزنامه شرقی هشدار داد که تمرکز صرفاً بر اقدامات نظامی برای فلسطین موفقیت آمیز نخواهد بود و اسرائیل احتمالاً از این حمله برای توجیه سرکوب گسترده تر استفاده می کند. این مثالها نشان می دهد که ، حتی تحت فشار و احتیاط ، رسانه های مستقل می توانند درجه ای از رئالیسم و ​​آینده گرایی را حفظ کرده و راهنمایی های معقولی را برای عموم و مقامات ارائه دهند.

مشکل این است که تجزیه و تحلیل شعار رسانه های وابسته – به ویژه نظرات و تحلیل های متخصصان دعوت شده به برنامه های سمعی و بصری و سرمقاله های رسمی مطبوعات – در گروه های پیام رسانی ITA یافت می شود و یافت می شود. اما با گذشت زمان و بیان نادرست این تحلیل ها ، همان هواداران وفادار و وفادار مشکل ساز می شوند. اگرچه آنها این شبهات و لرزها را برای محافظت از امتیازات و وضعیت خود پنهان می کنند ، اما ایمان آنها به دولت به تدریج تضعیف می شود و تأثیر این فرسایش اعتماد در مکان های تاریخی آنها نیز نشان می دهد.

علاوه بر این ، چنین تجزیه و تحلیل هایی می تواند بر مکانیسم های تصمیم گیری مقامات تأثیر بگذارد و از درک آنها و تصمیم گیری درست جلوگیری کند. اگرچه برخی بر این باورند که مقامات تحلیلگران Tundro Media و تلویزیون را صرفاً ابزارهای طرفداران و تبلیغات می دانند و در تصمیم گیری به آنها توجه زیادی نمی کنند ، حقیقت این است که همان محیط تحلیلی یک طرفه نیز ذهن تصمیم گیرندگان را شکل می دهد. البته ، بسیاری از تحلیلگران رسانه ای و مفسران سیاسی بهتر از دیگران می دانند که واقعیت چیست ، اما آنها آگاهانه حقیقت را برای حفظ مواضع خود و برآورده کردن مافوق خود تحریف می کنند. به این معنا ، داستان بادمجان ، که هدف او برتر بودن است ، شاید آگاهی از مردم نباشد ، اما نتیجه و نتیجه آشکار چنین رویکردی ، کشیدن مخاطب به رسانه های ضد انقلاب است.

هر تحلیلگر سیاسی باید اعتبار منبع خود را در نظر بگیرد و اجازه ندهد که به شهرت رسانه ها آسیب برساند. تجزیه و تحلیل باید مبتنی بر داده های واقعی باشد ، نه خیالات و احساسات. هنگامی که تصمیم گیرندگان از تصورات غلط تغذیه می شوند ، می توان خطای رسانه ای را نه تنها تحریف افکار عمومی بلکه فریب دادن حاکمیت خلاصه کرد. اگر از نظر اجتماعی ضروری نباشد ، رسانه ها و روزنامه نگاران کور خواهند ماند و قدرت سیاسی در تاریکی تصمیم می گیرد.

اکنون بیش از هر زمان دیگری ، نقش رسانه ها در مدیریت افکار عمومی باید دوباره تعریف شود. رسانه هایی که حقایق را برای سود شخصی قربانی می کنند ، اعتماد و اعتبار را از دست می دهند. آنچه امروز ما نیاز داریم بازگشت به اصل حرفه ای روزنامه نگاری است. استقلال ، صداقت و شجاعت در گفتن حقیقت.