علی لاریجانی در بخشی از سخنان خود در دیدار با برخی از دانشگاهیان حوزه علوم انسانی در روز 16 آبان هشدار داد: برخی از مدیران سیاسی کشور هنوز حساسیت و جدیت شرایط کنونی را درک نمی کنند و به راحتی می توانند با یکدیگر دعوا کنند، این موضع مستلزم گذشت و بزرگواری است، نمی گویم حقوقی ندارند، اما گذشت زمان به این معناست که آنها حق دارند.
به گزارش شرق، دبیر شورای عالی امنیت ملی خاطرنشان کرد: در این شرایط باید بر اختلافات فائق آمد و برای تقویت وحدت ملی تلاش کرد. این بخش از سخنان علی لاریجانی در دیدار اخیر با جمعی از کارشناسان علوم انسانی را می توان یکی از جدی ترین و در عین حال یکی از واضح ترین هشدارهای سیاسی ماه های اخیر دانست. هشداری که نه از منظر رقابت جناحی، بلکه در مورد آینده نظم سیاسی و هماهنگی ملی مطرح شد.
وی به درستی تاکید کرد: «بعضی از رهبران سیاسی کشور هنوز حساسیت و جدیت شرایط کنونی را درک نمی کنند و به راحتی می توانند با یکدیگر دعوا کنند». این جمله که بسیار فراتر از توصیف شرایط کنونی است، آیینه بحران رفتار سیاسی برخی جریان های تندرو در مجلس دوازدهم است. لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ضمن سخنانی از ضرورت «گذشته» و «بزرگ دلی»، اظهار داشت: گذشته زمانی است که حق داشته باشی. جمله ای که نشان می دهد او بیشتر دغدغه بی اخلاقی و عدم احساس مسئولیت در عرصه سیاسی را دارد.
در واقع این سخنان را باید پاسخی غیرمستقیم به جریاناتی ارزیابی کرد که با رفتارهای حاشیه ساز، تند و بعضاً غیرمسئولانه در هفته های اخیر چهره مجلس را مخدوش کرده است. رفتارهایی از تهمت به رئیس جمهور سابق تا تهدید وزیر خارجه سابق تا تهمت به شخصیت های فرهنگی و سیاسی کشور. مخاطب لاریجانی به وضوح مشخص است. 12. رادیکال های مجلس کسانی هستند که فکر می کنند سیاست یعنی بحث و مطالبه به معنای حمله، تهدید و تحقیر. این هشدار دعوتی است برای بازگرداندن عقلانیت به سیاست و یادآوری این واقعیت است که جامعه ایران در مرحله بحران های پیچیده و درهم تنیده ای قرار دارد که هر گونه افراط گرایی و درگیری داخلی نتیجه ای جز تضعیف سرمایه اجتماعی و مشروعیت سیاسی نخواهد داشت.
این روزها رفتار تندروها در مجلس دوازدهم به صحنه هرج و مرج رذالت سیاسی تبدیل شده است. به همه چیز و همه کس می چسبند، تهمت می زنند، تهدید می کنند، تهمت می زنند و بی پروا توهین و تحقیر می کنند. فرقی نمی کند مخاطب او رئیس جمهور باشد، وزیر امور خارجه، رئیس جبهه اصلاحات یا حتی یک فعال فرهنگی و رسانه ای. هرکسی که در مسیر منافع جناحی آنها قرار گیرد هدف قرار می گیرد. گویی مرز انتقاد و بی احترامی برای این قشر از بین رفته و سیاست بیش از آنکه عرصه گفت و گو و عقلانیت باشد، صحنه نمایش های شخصی و قدرت محور شده است.
و اتفاقاً آنچه از رفتار تند آنها خطرناکتر است پوششی است که خود را با آن می پوشانند. آنها به نام انقلاب و آرمان های آن به همه چیز مشروعیت می بخشند و در پس این شعارها خود را از پاسخگویی، انتقاد و حتی رعایت ابتدایی ترین اصول اخلاق سیاسی معاف می بینند. گویی تنها وارثان واقعی انقلاب بودند و هر صدای مخالفی یا کافر بود یا خیانتکار. آنها همه انتقادات را با تهمت، تهدید و تحقیر سرکوب می کنند و در سایه مصونیت خوداعلام شده خود به بی مسئولیتی سیاسی خود ادامه می دهند. اما در واقع رفتار آنها بزرگترین ضربه به آرمان هایی است که ادعا می کنند.
در فضایی که کشور بیش از هر زمان دیگری نیاز به تقریب و وحدت ملی دارد، سیاست های رادیکال به مثابه زخمی جدید بر پیکره جامعه عمل می کند. لاریجانی در واقع یک خطر جدی را آشکار کرد. اگر سیاستمداران نتوانند بین رقابت و تخریب، انتقاد و تهمت، مطالبه گری و بداخلاقی تمایز قائل شوند، هیچ راهی برای اصلاح وجود نخواهد داشت و سرمایه اعتماد مردم بیش از پیش از بین می رود.
وارد مباحث تفرقه انگیز نشویم.
شاید رادیکال ها هشدارهای علی لاریجانی را با لحن سیاسی و جناحی توجیه کنند و آن را تنها در چارچوب رقابت سیاسی داخلی تفسیر کنند، اما حقیقت این است که پیامدهای رفتار رادیکال فراتر از یک درگیری سیاسی محدود است. وقتی این گونه تنش ها و رذالت های سیاسی به حدی می رسد که حتی فرماندهان ارشد کشور بر ضرورت وحدت ملی و پرهیز از اختلافات داخلی تاکید می کنند، مشخص می شود که اقدامات تندروها نه تنها غیرقابل دفاع است، بلکه می تواند به امنیت و ثبات ملی آسیب جدی وارد کند.
سردار قریشی در گفت و گو با خبرنگار ایلنا با بیان این مطلب گفت: یکی از ویژگی های بارز کشور عزیزمان در دو دفاع مقدس جنگ تحمیلی که با تحرکات صدام انجام شد و جنگ تحمیلی اخیر آمریکا و صهیونیست این بود که مردم ما با اتحاد و همبستگی در مقابل دشمن ایستادند و اراده خود را تحمیل کردند. قوه قضائیه و همه نهادها و سازمان ها به دفاع از کشور آمدند و از همه مهمتر مردم ما یکی هستند. او با حرف و اتحاد در مقابل دشمن به زیبایی نشان داده که از ایران عزیزمان دفاع کامل می کند و همگی هم عقیده هستند.
به همین دلیل نایب رئیس سازمان بسیج مستضعفین با بیان اینکه شاهد بودیم حتی بسیاری از مردمی که خارج از کشور بودند و غیرت ایرانی داشتند در مقابل حمله دشمن ایستادند، گفت: راز واقعی مردم ما اتحاد و همبستگی بود که با پیروی از رهبری در مقابل دشمن ایستادند. به همین دلیل وی در تیتر مهمی عنوان کرد: به نظر من هر حرف و حرف هرکسی که به این اتحادیه حمله کند، این اتحادیه با هر بهانه ای به نفع دشمن است.
سردار قریشی با اشاره به اینکه عده ای برای رسیدن به اهداف خود سعی در ایجاد اختلاف بین مردم، بین جریانات سیاسی، بین دستگاه ها، یعنی بین قوای مختلف و دستگاه های مختلف به طرق مختلف در رسانه ها دارند، گفت: وفاق ملی و وحدت ملی مهمترین سلاح ما در مقابل دشمن است و باید با اذن خداوند در حفظ آن تلاش کنیم. دشمن، این راه را ادامه می دهند.
معاون سازمان بسیج مستوفین در پاسخ به این سوال که آیا در حال حاضر عملکرد دولت در حوزه دفاع ملی را مثبت ارزیابی می کنید، گفت: بله، دولت به وظایف خود عمل کرده است، البته دولت وظایف دیگری هم دارد، یعنی وظایف دفاع مقدس مانند دیگر وظایفش در قبال مردم است و هم از نظر خدمت رسانی به مردم و هم در جهت خدمت مقدس مردم است.
سردار قریشی در بخش مهم دیگری از سخنان خود به بحث حجاب و انتقادات وارده به عملکرد دولت در این حوزه فرهنگی پرداخت و گفت: به نظر من نباید زیاد وارد مسائل تجزیه طلبانه شد و به این مسائل پرداخت، اما هر چه باشد فرهنگ دینی و شور دینی با سابقه هزاران ساله در کشورمان حاکم است و همه باید از آن پاسداری کنیم.
خوش بینی رادیکال ها به ثبات نسبی و بازگشت به سیاست های قبلی
هشدارهای علی لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی و واکنش سردار سرتیپ پاسدار سید قاسم قریشی جانشین رئیس سازمان بسیج مستضعفین نشان از درک عمیق شرایط حساس و پیچیده کشور در سطح محلی و منطقه ای دارد که فراتر از هشدارهای جناحی یا توصیه های سیاسی است. چنین واکنش هایی نشان می دهد که وضعیت فعلی را نباید گمراه کننده تلقی کرد و اینکه تصور کنیم تهدید حمله یا جنگ جدید در دستور کار نیست، اشتباه بزرگی است. لاریجانی و قریشی هر دو بر اهمیت حفظ وحدت ملی و پرهیز از اختلافات داخلی از منظر کارشناسی و امنیتی تاکید دارند. اولاً هشداری است نسبت به رفتار برخی جریان های تندرو در مجلس و جامعه سیاسی.
در این زمینه، سوال اصلی این است که چرا رادیکال ها در این مقطع به چنین رفتاری روی می آورند؟ پاسخ را می توان در دیدگاه آنها در مورد شرایط محلی و منطقه ای یافت. در هفتههای پس از آتشبس جنگ 12 روزه، تندروها بارها بر احتمال حمله جدید اسرائیل و آمریکا تأکید کردند و فضا را طوری ترسیم کردند که گویی تهدیدی قریبالوقوع برای بیرون کشیدن ماهیهای حریص خود از آبهای گل آلود داخلی در حال شکلگیری است.
اکنون با گذشت زمان و دوری از آتش بس، این حرکت فریب اوضاع را خورده و به اشتباه محاسبه شده است. زیرا تحلیل های غالب در محافل رادیکال نشان می دهد که آنها معتقدند اسرائیل پس از حملات ژوئن و ژوئیه دیگر قدرت و شهامت جنگ مستقیم با ایران را ندارد. این ارزیابی تصویری از “ثبات نسبی” را در ذهن آنها ایجاد کرد و این ایده را القا کرد که امکان بازگشت به سیاست های قدیمی یا به اصطلاح “تنظیمات کارخانه” وجود دارد. سیاست هایی که سال ها جامعه را به سمت کنترل شدید اجتماعی و محاصره های سیاسی سوق داده است.
با بحث های صورت گرفته در مجلس نشانه هایی از بازگشت به این وضعیت قدیمی نیز نمایان شد. از جمله میتوان به احیای گشت ارشاد تحت عنوان «اتاق وضعیت حجاب» با حضور ۸۰ هزار فرمانده، تشدید محدودیتهای رسانهای و انجام حملات هماهنگ علیه چهرههایی چون محمدجواد ظریف و حسن روحانی اشاره کرد. در مجموع، این اقدامات تصویری از احیای “قدرت سخت” را ارائه می دهد. اقتداری مبتنی بر مهندسی اجتماعی و طرد سیاسی نه بر خرد و عقلانیت.
پروژه ای که جریان های رادیکال دنبال می کنند ترکیبی از مهندسی اجتماعی و تضعیف نخبگان خردگرا و دیپلماتیک است. حذف این گروهها راه را برای بازگشت گفتمان تقابلی و امنیتیسازی هموار میکند. گفتمانی که پیش از این به دلیل ناکارآمدی اقتصادی و انزوای بین المللی هزینه های سنگینی برای کشور به همراه داشت. این روند نشان می دهد که شعارهای پایانی مجلس دوازدهم نه تنها پاسخی به مشکلات ملی بود، بلکه بخشی از راهبرد چند جانبه برای بازگرداندن قدرت از طریق پاکسازی و مهندسی سیاسی بود.
هجمه های اخیر به چهره هایی چون ظریف و روحانی را نیز می توان در همین چارچوب دانست. در حالی که میتوان این اقدامات را انتقام شکست انتخابات سال گذشته تحلیل کرد، اما میتوان دولت سلامت را تضعیف کرد و زمینه بازگشت سیاستهای استبدادی را فراهم کرد. در واقع هدف این جنبش ها تضعیف موقعیت نخبگان خردگرا و بازسازی حوزه قدرت با توسل به ابزارهایی مانند فشار رسانه ای، محدودیت های اجتماعی و حملات سیاسی است. بلکه تلاشی برای حفظ منافع ملی است و هدف آن بازگرداندن قدرت از طریق حذف مخالفان است. سرانجام مشخص می شود که شرایط کنونی بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه، تحلیل دقیق و پاسخگویی به موقع نخبگان و مسئولان است.
بازگشت به سیاست های استبدادی و افراط گرایی سیاسی نه تنها یکپارچگی ملی و ثبات داخلی را تهدید می کند، بلکه می تواند تعامل و اصلاحات را مختل کند و هزینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سنگینی را بر کشور تحمیل کند. بنابراین ارزیابی دقیق رفتار جریان های سریع و اتخاذ راهبردهای پیشگیرانه برای جلوگیری از پیکربندی مجدد برق امروزه بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد.






ارسال پاسخ