تیم ملی فوتبال ایتالیا در فضایی پر از اضطراب زندگی می کند. خطر از دست دادن سومین جام جهانی متوالی مانند بار سنگینی بر دوش جنارو گتوزو، بازیکنان، فدراسیون و حتی مردم این کشور است.
دو شکست متوالی مقابل نروژ ضربه ای ویرانگر بود. ابتدا شکست 3-0 زیر نظر لوچیانو اسپالتی و سپس شکست 4-1 در خانه زیر نظر گتوزو. چنین نتایجی تنها یک برداشت دارند. وضعیت بسیار وخیم است.
با این حال، ایتالیا در قرعه کشی پلی آف اول شد. موقعیتی که به نظر یک مزیت است اما در واقع تنش جدیدی ایجاد می کند. طبق آیین نامه، تیم های شماره یک باید در مرحله نیمه نهایی پلی آف به مصاف چهار تیم صعود کننده بروند. در رده چهارم سوئد و مقدونیه شمالی قرار دارند، همان دو تیمی که در دو فصل اخیر مانع از صعود ایتالیا شده اند.
سوئد در سال 2017 و مقدونیه شمالی در سال 2022 رویای ایتالیا را نابود کردند. همین تاریخ تلخ امروز بر ذهن بازیکنان سایه افکنده است. البته از منظر فنی این شباهت ها بیشتر نمادین است تا تحلیلی، اما تیمی در چنین شرایطی از کوچکترین نشانه ای می ترسد.
در واقع، ایتالیا حتی نتوانست سوئد یا مقدونیه را شکست دهد. آنها همچنین در برابر ایرلند شمالی متوقف شدند. آیا این نتایج باعث کاهش اضطراب می شود؟ به هیچ وجه. به خصوص با توجه به اینکه در صورت صعود، فینال احتمالی پلی آف خارج از خانه مقابل بوسنی و هرزگوین یا ولز برگزار می شود. ظلم ظالمانه!
کشوری با چهار ستاره اما بدون سهمیه مستقیم. آیا این قابل قبول است؟
ایتالیا مستقیماً به جام جهانی صعود نکرد. تیم هایی مانند کوراسائو، هائیتی، کیپ ورد و اردن به این مهم دست یافتند. درست است که هر قاره سیستم خاص خود را دارد، اما پیشنهاد گتوزو مبنی بر تغییر قالب اروپایی بیشتر شبیه تلاشی برای توجیه خارجی بود تا انتقاد فنی.
آیا مربی تیم چهار دوره قهرمانی جهان باید وارد چنین بحثی شود؟ هنگامی که یک تیم با 48 اسلات نمی تواند مستقیماً پیشروی کند، پرداختن به فرمت رقابت ممکن است به عنوان یک طفره رفتن به نظر برسد تا یک بیانیه.
بلافاصله پس از این مصاحبه، ایتالیا دوباره مقابل نروژ شکست خورد. تیمی که تقریبا صعودش را تضمین کرد و با برد 3-0 خانگی به سن سیرو آمد. بازیکنان ایتالیا میدانستند که شانس پیروزی آنها کم است، اما از آنها انتظار میرفت که حداقل برای به دست آوردن غرور از دست رفته بجنگند.
ایتالیا بازی را خوب شروع کرد، حتی گل اول را هم زد، اما در نیمه دوم همه چیز به هم ریخت. هواداران متوجه شدند که تیم آنها “به پلی آف نرسید” اما “پایین” رفت.
آیا گاتوزو می ماند یا می رود؟ مشکل بزرگ فدراسیون
با این نتایج، موج جدیدی از هیجان و اضطراب به وجود آمد. به حدی که برخی از هواداران آرزو می کردند اگر سن مارینو به طور معجزه آسایی به پلی آف می رسید، با ایتالیا روبرو می شد! آنها فکر می کردند که ایتالیا حداقل به فینال پلی آف می رسد، اما سن مارینو شکست خورد و بحث اصلی در مورد ماندن گتوزو دوباره شروع شد.
جایگزین چیست؟ حقیقت این است که فوتبال ایتالیا در حال حاضر با کمبود مربیان قابل اعتماد مواجه است. انتصاب گتوزو نیز نشانه این بحران بود. هیچ کس حاضر نبود مسئولیت این همه فشار را بپذیرد. چرا رینو موافقت کرد؟ شاید به این دلیل بود که پس از ناکامی هایش در والنسیا، مارسی و هایدوک، پیشنهادات زیادی در انتظار او نبود.
به این ترتیب ایتالیا مربی ای گرفت که حتی نتوانست در بین دو تیم برتر لیگ کرواسی قرار بگیرد.
نامی که همه به آن نگاه می کنند؛ آنتونیو کونته
اکنون همه نگاه ها به ناپولی و آنتونیو کونته است. او و دلاورنتیس توانستند آرام بمانند و اسکودتو را در فصل اول همکاری خود به دست آورند. سپس با نقل و انتقالات سنگین و هزینه های سنگین، امکان بهبودی به وجود آمد اما ناگهان همه چیز فرو ریخت. ناپولی روزهای سختی را پشت سر می گذارد و نارضایتی کونته با صدای بلند در رسانه ها شنیده می شود. به همین دلیل صحبت ها درباره جدایی احتمالی او بسیار جدی شده است.
اگر کونته آزاد شود بعید به نظر می رسد که فورا به تیم ملی دعوت شود. تایید او موضوع دیگری است، اما روی کاغذ جایگزینی او با گتوزو یک تصمیم قوی و کاملا منطقی است. این بسیار منطقی تر از جایگزینی اسپالتی با گتوزو است. آنها نه تنها موفقیت های اسپالتی را در دوران گتوزو حفظ کردند، بلکه ثبات و هویت فنی اندک تیم را نیز از بین بردند. نه در سبک بازی و نه در نتایج تیم ملی هیچ نشانه ای از پیشرفت دیده نشد.
از سوی دیگر؛ کونته در آماده سازی سریع تیم برای مسابقات بزرگ استاد است. کاری که او قبلاً با ایتالیا در یورو 2016 انجام داده بود. او تیمی را که ستاره های زیادی نداشت به نقطه حذفی یعنی آلمان هدایت کرد و بلژیک، سوئد و اسپانیا را در مرحله گروهی بدون گل خورده شکست داد.
امکانات فعلی ایتالیا؛ نه نسل طلایی، نه نسل گمشده
ایتالیای فعلی خط دفاعی افسانه ای نسل کیه لینی، بونوچی، بارزالی را ندارد، اما او دقیقا یک هم تیمی متوسط هم نیست. استعدادهای زیادی در خط حمله و هافبک وجود دارد. مسئله اصلی نحوه استفاده از این ظرفیت هاست. تحت هدایت گتوزو، تیم هرگز به مرز استعداد خود نرسید. اسپالتی اگرچه ایده های خوبی داشت، اما نتوانست ثبات ایجاد کند. در مقابل، کنته یک “تثبیت کننده کوتاه مدت” با تجربه است. او مربی ای است که تیم ملی و تنش های بی نظیرش را می شناسد و می تواند در مدت زمان کوتاهی کارهای بزرگی انجام دهد.
اما این همه هنوز فرضی است. کونته تاکنون سرمربی ناپولی است.






ارسال پاسخ