آقای پزشکی لطفا امیر خلیفه اصلی باشید!

آقای پزشکی لطفا امیر خلیفه اصلی باشید!

محمود عارفی قوچانی در جماران نوشت: دیروز امیر خلیفه اصل سرمربی استقلال خوزستان به دلیل بی احترامی به بزرگان فولاد تصمیمی نادر برای خروج بازیکنش از زمین گرفت. این در زمانی است که بسیاری از مردم عواقب را بر اصول اخلاقی ترجیح می دهند. اگرچه این رفتار ممکن است یک تصمیم فنی به نظر برسد، اما در واقع نشانه ای از یک مشکل عمیق تر است: اخلاق در جامعه ما هنوز یک “رویداد فردی” است تا یک “قاعده ساختاری”. خلیفه عسل یادآور شد: گاهی مردم باید در مقابل منطق منفعت شخصی در کنار حقیقت بایستند.

پس زمینه ای برای این صحنه وجود دارد. فوتبال ایران بار دیگر چنین شرایطی را همچون مرحوم پرویز دهداری تجربه کرد. رفتار دهداری نشان داد که اخلاق اگر اصالت داشته باشد حتی می تواند مسیر تیم ملی را تغییر دهد. تصمیم خلیفه عسل در ادامه همین سنت است. متأسفانه در فوتبال ایران این یک سنت توسعه نیافته است، زیرا ساختارها نه تشویق می کنند و نه اقتضا می کنند.

با این حال، در روزهای اخیر صحنه های دیگری به گونه ای دیده می شود که گویی در نقطه مقابل این میراث قرار دارند. برخی ملی پوشان با تحقیر افکار عمومی صحبت کردند، انگار که پیراهن تیم ملی صرفاً یک مسئولیت فنی است و نه حامی ناموس یک ملت. و این دوگانگی فقط در ورزش صدق نمی کند. نمونه های مشابهی را در مدیریت و سیاست می بینیم: تصمیمات عجولانه و غیرحرفه ای که منجر به تورم، آلودگی محیط زیست، مشکلات اقتصادی و از بین رفتن اعتماد عمومی می شود. اگرچه این رفتارها در ظاهر «عمل مدیریتی» نامیده می‌شود، اما در عمق وجودشان محصول همان بی‌تفاوتی نسبت به اخلاق مسئولیت است.

مشکل واقعی ما کمبود افراد با اخلاق نیست. فقدان مکانیسمی برای تبدیل اخلاق به بخشی از فرآیند تصمیم گیری وجود دارد. وقتی اخلاق مبتنی بر ساختار نباشد، افراد اخلاق‌گرا استثنا باقی می‌مانند و نتیجه‌گرایی بدون قید و شرط به یک عادت جمعی تبدیل می‌شود.

امیرالمومنین علی علیه السلام می فرماید: «الانسان عبد الاحسان»; بنابراین قدرت واقعی نه از پیروزی های ظاهری، بلکه از احترام، عدالت و نیکوکاری ناشی می شود. این همان دیدگاهی است که در فوتبال، مدیریت و سیاست حاکم است: هر نیرویی که اخلاق را رها کند دیر یا زود خود را از دست خواهد داد.

راه اندازی و حفظ دهداری توسط خلیفه عسل پیام روشنی دارد: اخلاق زمانی ارزشمند است که هزینه داشته باشد. کنار گذاشتن بازیکن در دقایق پایانی یا کناره گیری از تیم ملی فقط یک واکنش شخصی نیست. بیانی بر این باور است که کرامت انسانی مقدم بر هر عواقبی است.

زور غیراخلاقی اعتباری ندارد. همانطور که خلیفه عسل بازیکن متخلف را حذف کرد، مدیریت ارشد نیز باید شجاعت حذف مدیران ناکارآمد، بی ادب و نالایق را داشته باشد.

علاوه بر اخلاق، «تخصص» نیز از الزامات انکارناپذیر مدیریت است. جامعه‌ای که صرفاً مبتنی بر اخلاق باشد، در عمل ناکارآمد است، در حالی که جامعه‌ای که صرفاً مبتنی بر تخصص باشد، منجر به بی‌عدالتی و ناامنی می‌شود. توسعه پایدار ترکیبی از اخلاق و تخصص است.

رسانه ها و افکار عمومی نیز باید از این خواسته پیروی کنند. زیرا ترک افراد غیر حرفه ای و بداخلاق یک انتخاب نیست، بلکه شرط بقا و سلامت جامعه است.

رئیس‌جمهوری که اخلاق را سرلوحه خود قرار می‌دهد، اگر می‌خواهد سخنرانی‌اش از سطح شعار فراتر رود، باید اخلاق را جزئی از سازوکار مدیریت رسمی قرار دهد. توصیه آشکاری است که دولت برای ارزیابی اخلاق حرفه‌ای و همچنین استعداد متخصصان یک سیستم شفاف و الزام‌آور طراحی کند. ساختاری که رفتار مدیران و همچنین عملکرد آنها را به طور جدی می سنجد. علاوه بر این، شاخص های رفتاری مانند احترام به مردم، صداقت، مسئولیت پذیری و امتناع از تحقیر عمومی باید معیار انتخاب یا عزل مدیران قرار گیرد. و در نهایت دولت باید به صراحت توضیح دهد که کدام مدیران به دلیل بی مسئولیتی، بداخلاقی یا ناکارآمدی در بازگرداندن اعتماد عمومی که امروز خدشه دار شده از ساختار حذف شده اند.

کاری که خلیفه عسل در زمین فوتبال انجام داد ادامه راه دهداری بود. راهی برای یادآوری اینکه اخلاق، اگر ساختارمند باشد، نه تنها از کرامت انسانی محافظت می کند، بلکه بهترین نتایج را نیز به همراه خواهد داشت. اکنون زمان انتقال این منطق از زمین فوتبال به عرصه سیاسی فرا رسیده است. جامعه ای که اخلاق را در مرکز سازوکار خود قرار دهد، بهتر اداره می شود و محترمانه تر زندگی می کند.