گرهاسب; تنها اسطوره قدیمی ایران که به بهشت ​​نمی رود!

گرهاسب; تنها اسطوره قدیمی ایران که به بهشت ​​نمی رود!


بعدی- تاریخ اساطیر ایران حاوی داستان های زیبای بیشماری است. دانستن این داستان ها می تواند به افزایش درک اسطوره ای و همچنین شناخت بیشتر فرهنگ ایرانی کمک کند.

بر اساس گزارش فردا، گرشاسب یا گرشاسپ یا کرساسپه یکی از مهم ترین اسطوره های ایران باستان و همچنین یکی از مظلوم ترین اسطوره های ایران است. گرشاسب با وجود تمام خدماتی که به اهورامزدا کرد، تنها اسطوره ای است که در نهایت اجازه ورود به بهشت ​​را نداشت.

افسانه گرشاسب

در اساطیر ایرانی از گرشاب به عنوان جوانی با موهای بلند و چوبی در دست یاد می شود. گرشاب را یکی از ناجیان واقعی ایران می دانند که با ضحاک جنگید و او را کشت.

گرشاسب با اینکه همتای خدایان نیست و تنها اسطوره ایرانی است که بهشت ​​را از دست داده است، اما در بین مردم از احترام بالایی برخوردار است. داستان هایی که درباره گرشاسب گفته می شود بی شمار است. با این حال، بیشتر این داستان ها امروزه وجود ندارند.

گرشاب برای نجات جهان با دیویی به نام «گاندروا» جنگید. بر اساس اساطیر، این دیو که می توانست 12 مرد را ببلعد و سرش به خورشید می رسید، سرانجام توسط گرشاسب کشته شد. گرشاسب برای شکست این دیو 9 روز و 9 شب در دریای کیهانی با او جنگید و سرانجام توانست او را شکست دهد.

یکی دیگر از نبردهای مهم گرشاب نبرد با پرنده ای غول پیکر به نام «کمک» است. کامک پرنده ای غول پیکر بود که در آسمان پرواز می کرد و بال هایش را باز می کرد و تمام آسمان را پوشانده بود و دیگر بر زمین نمی بارید. بالاخره گرشاسب این پرنده را هم کشت.

تعداد جنگ هایی که گرشاب انجام داد بسیار بیشتر از اینها بود و در واقع در همه این جنگ ها پیروز شد. با این حال یکی از نبردهای گرشاب بسیار مهم است. می دانیم که فریدون ضحاک یا ایزدحک را دستگیر کرد و در کوه دماوند زندانی کرد. اما بر اساس اساطیر ایرانی، ضحاک سرانجام در آخرالزمان از کوه دماوند بیرون آمد و سیادت را دوباره به دست آورد. او برای مدت طولانی بر مردم حکومت خواهد کرد. ضحاک در سالهای تسلط جدید خود بر جهان، یک سوم انسانها و گیاهان را می بلعد. در چنین شرایطی گرشاسب بار دیگر به کمک مردم خواهد آمد.

خالق که از وضعیت آخرالزمانی جهان رنج می برد، بار دیگر گرهاسب را از خواب مرگ بیدار می کند و او را به جنگ ضحاک می فرستد. گرشاسب با قمه به سر دهک می زند و او را می کشد. با این اقدام شجاعانه بار دیگر جهان از نابودی نجات یافت.

با این حال، گرشاسب در سال‌های پایانی زندگی‌اش، وقتی از اهورامزدا می‌خواهد به بهشت ​​برود، با مخالفت اهورامزدا مواجه می‌شود. گرشاسب چون اهمیت چندانی برای مراسم مذهبی قائل نیست و به ویژه به آذر (خدای آتش) احترام نمی گذارد، از رفتن به بهشت ​​خودداری می کند. اما وقتی سرانجام از رفتن به بهشت ​​ناامید شد، از طریق زرتشت بخشیده شد و به بهشت ​​رفت.