در حالی که قانون حمایت از خانواده و جوانان از سال 1400 به منظور افزایش نرخ باروری اجرا می شود، اما آمارهای رسمی حاکی از کاهش موالید و افزایش تدریجی مرگ و میر است.
به گزارش شرق، بر اساس آمار رسمی سازمان جمعیت و مرکز آمار ایران، تعداد تولدها از یک میلیون و 114 هزار و 90 مورد در سال 1400 به 979 هزار و 928 مورد در سال 1403 رسیده است و به عبارتی در چهار سال گذشته شاهد کاهش 12 درصدی هستیم.
همچنین آمارها حاکی از کاهش هفت درصدی تعداد موالید در نیمه اول سال 1404 نسبت به نیمه اول سال 1403 است که حتی «مرضیه وحید دستجردی» دبیر ستاد کشوری سازمان لیگ با بیان اینکه در آذرماه امسال روند نزولی ادامه داشت و با اجرای قانون جوانان سازمان لیگ تغییر محسوسی نداشتیم، اظهار داشت: اما نمی توان دلیل این عدم موفقیت را تنها در اعداد و ارقام و یا در بررسی دامنه اعمال یا مفاد قانون مورد بحث یافت; نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی و ناامیدی گسترده نسبت به آینده، فرزندآوری را به انتخابی دشوار و غیرممکن برای والدین تبدیل کرده است.
جوانانی که شاهد شکست های زیادی در زندگی روزمره هستند، بچه دار شدن را یک اشتباه می دانند. در گفت و گو با کارشناسان این حوزه به مواردی پرداختیم که در قوانینی مانند قانون حمایت از خانواده و جوانان مورد غفلت قرار گرفته است.
فقدان چشم انداز روشن برای آینده
«احمد درهکی» استاد دانشگاه و مدیر گروه جمعیت شناسی دانشگاه علامه طباطبایی است. وی سیاست های جمعیتی را تعریف می کند و می گوید: برای ارائه یک تعریف ساده از سیاست های جمعیتی می توان گفت که سیاست های جمعیتی هر سیاستی است که دولت برای استفاده از ابزارهای نهادی برای تأثیرگذاری بر نهاد خانواده اتخاذ می کند، نهاد خانواده نه تنها متاثر از سیاست های دولت است، بلکه مسائلی مانند گرانی یا تورم نیز مستقیماً بر نهاد خانواده تأثیر می گذارد.
به گفته وی، جمعیت شناسان بر این اساس سیاست های جمعیتی را به دو دسته تقسیم می کنند: «دسته اول، سیاست های غیرمستقیم است؛ مثلاً سیاست هایی که بر مسائل اقتصادی و فرهنگی متمرکز است اما تأثیر عینی بر جمعیت دارد، دسته دوم سیاست هایی است که برای تأثیر مستقیم بر جمعیت برنامه ریزی شده است؛ به عنوان مثال، قانون جمعیت جوانان یکی از این سیاست ها است، اما متأسفانه زمانی که با وضعیت اقتصادی غیرمستقیم مطابقت داشته باشد، ممکن است سیاست های مستقیم مؤثر به نظر برسد. سیاست های غیرمستقیم در سال های اخیر به اندازه کافی موثر نبوده است. با سیاست رشد جمعیت همسو شده است.»
درهاکی با استناد به مطالعاتی مانند بررسی ارزشها و نگرشهای ایرانیان توضیح میدهد: اکثر مطالعات ملی نشان دادهاند که خانوادههای ایرانی تمایل به داشتن دو فرزند یا بیشتر دارند، اما میانگین نرخ باروری کل در حال حاضر کمتر از یک و نیم است.
این تفاوت را می توان با شاخص ها و معیارهای جمعیت شناختی مختلف توضیح داد.
درهکی می گوید: یکی از متغیرهایی که فرزندآوری را تحت تاثیر قرار می دهد، سن زنان در ازدواج است؛ با افزایش سن، باروری شما کاهش می یابد، متغیر مهم دیگر افزایش تجرد مطلق است، باید توجه داشته باشیم که طبق تجربه جهانی، افراد پس از 30 سالگی تمایل به تجرد دائم دارند و زمانی که میزان اولین تجرد مشاهده شده بر تعداد فرزندان افزایش پیدا می کند، تاثیر آن بر افزایش تجرد ثابت است. آمار طلاق نیز از جمله این متغیرهاست که بر وضعیت جمعیتی ایران تأثیر می گذارد.
این جمعیت شناس با بیان اینکه این متغیرهای تاثیرگذار با توجه به وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی قابل تبیین است و مهم ترین موضوع از دیدگاه وی ناشی از نگاه مردم به آینده است، گفت: کاهش باروری ناشی از حوادث و اتفاقات رخ داده در جامعه است تا عوامل پزشکی و ژنتیکی و بر دیدگاه افراد نسبت به آینده تاثیر می گذارد. آنها باید دید روشنی داشته باشند در حال حاضر، وقتی مردم نمی توانند این چشم انداز را به وضوح ببینند، وقتی بچه دار شدن را به تعویق می اندازند یا بچه دار نمی شوند، نگاهشان به وضعیت فرهنگی و اجتماعی کشور است. چیست؟
این استاد دانشگاه با اشاره به هزینه های بالای سیاست های جمعیتی در همه کشورهای جهان می گوید: طرح جمعیتی جوانان برای همه کشورها هزینه دارد؛ بسیاری از کشورهای آسیای جنوب شرقی یا منطقه اسکاندیناوی بخش قابل توجهی از بودجه عمومی خود را صرف سیاست های جمعیتی می کنند، اما سوال اینجاست که آیا این هزینه ها ما را به هدفمان می رساند؟ این سیاست ها نباید شعاری باشد و در بین مردم بی اعتمادی ایجاد نکند.
کیفیت جمعیت باید در نظر گرفته شود
رابطه بین توسعه و جمعیت رابطه ساده ای نیست که صرفاً نسبت کمی بین این دو مقوله ایجاد کند. این را «محمد امیرپناهی» جامعه شناس اقتصادی و عضو هیئت علمی جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی می گوید.
وی ادامه می دهد: در رویکردهای کلاسیک که به رابطه بین جمعیت و توسعه می پردازند، از یک سو، دیدگاه مالتوسی وجود دارد که رشد جمعیت را فشاری بر منابع و فرصت ها، مانعی برای توسعه می داند و از نظر مالتوس، رشد جمعیت باعث می شود نسبت فرصت ها و منابع در هم آمیخته و موانعی بر سر راه توسعه ایجاد شود. مدرسه جمعیت، به ویژه جمعیت جوان، به عنوان سرمایه بالقوه برای رشد اقتصادی و جمعیت به عنوان یک پتانسیل دیده می شد.
اما به گفته این جامعه شناس باید بر چنین دوگانگی های ساده ای غلبه کرد: «مشکل دیگر تعداد جمعیت نیست، بلکه کیفیت ادغام جمعیت در ساختارهای اجتماعی و اقتصادی است و کیفیت این ادغام موضوع بسیار مهم تری است، زیرا توسعه زمانی با پویایی جمعیت سازگار می شود که آموزش، رفاه، نظام های سیاسی و اقتصادی بتوان این جمعیت را به سرمایه انسانی جوان تبدیل کرد.»
اما اگر این ادغام به درستی صورت نگیرد، جمعیت جوان مشکل ساز می شود: «اگر نهادها ناکارآمد باشند یا نابرابری ایجاد کنند، همین جمعیت جوان منشأ بیکاری، نارضایتی و بی ثباتی اجتماعی می شود. در واقع کاهش یا افزایش جمعیت به خودی خود یک بحران یا مزیت نیست، بلکه حمایت از سیاست ها و بازتولید و سیستم های نوآوری می تواند به یک مشکل تبدیل شود».
«امیرپناهی» به تجربه پنجره جمعیتی که از دهه 60 در ایران شکل گرفت، اشاره می کند و توضیح می دهد: ایران در گذشته وارد مرحله ای شد که می توان آن را پنجره جمعیتی نامید، یعنی شرایطی که اکثریت جمعیت در سن کار و جوان بودند و می توانستند نقش مهمی ایفا کنند، اما متأسفانه این پنجره جمعیتی برخلاف انتظارات پیش رفت و در آن زمان نرخ توسعه پایدار در میان زنان به فرصتی برای رشد پایدار زنان تبدیل نشد. بازار نتوانست آن را جذب و متحول کند و جمعیت به سمت اشتغال مولد روی آورد و در نتیجه شاهد پدیده هایی مانند بیکاری، ناتوانی در به کارگیری افراد تحصیلکرده، به تعویق افتادن ازدواج و فرزندآوری و در نتیجه فرسایش امید اجتماعی بوده ایم.
در نتیجه او معتقد است که مشکل در ایران لزوماً جمعیت و میزان فرزندآوری نیست و تنها با مشکلات اقتصادی نمی توان مشکل را توضیح داد: «متاسفانه باید موانعی که در آینده در برابر نسل جوان وجود دارد زیر سؤال برد. پارامترهای اجتماعی و حتی امنیتی
«امیر پناهی» با بیان اینکه فضای تیره و تار زندگی فرزندآوری را به انتخابی غیرمنطقی تبدیل می کند، می گوید: جامعه باید نسبت به آینده خود احساس امنیت کند و در افق های سیاسی دوردستی که می بیند، رویای زندگی آبرومندانه توأم با رفاه و آسایش داشته باشد؛ در غیاب چنین چشم اندازی، جامعه با انتخابی منطقی برای کاهش فرزندآوری این مسیر را طی خواهد کرد و اصلاً به آن فکر نخواهد کرد.
از سوی دیگر وی معتقد است که کیفیت جمعیت نیز باید مورد توجه قرار گیرد: سیاستمداران باید کیفیت جمعیت را در دوران سالمندی نیز در نظر داشته باشند، جمعیت سالمند آن قدر سن ندارند که ارزش تولید کنند و اساسا مصرف کننده نظام سلامت، کمک های اجتماعی و بازنشستگی هستند و وقتی جمعیت سالمند کیفیت بالایی داشته باشد، فشار بر این سیستم ها کاهش می یابد.
مهم این است که هنگام تلاش برای افزایش جمعیت، به نیازهای اساسی مانند آموزش، رفاه و … فکر کنید و چگونه می توانید جمعیت را تولید کننده توسعه و نه مانع توسعه کنید.
«امیرپناهی» در پایان با بیان اینکه نگاه به موضوع جمعیت باید از کمیت به دغدغه کیفیت تبدیل شود، می گوید: باید بیشتر به فکر یکپارچگی و کیفیت جمعیت باشیم، به فکر فراهم کردن شرایط برای ایجاد کیفیت و رضایت بیشتر مردم باشیم، متأسفانه در ایران فقط به اعداد و ارقام توجه داریم و کمیت برای ما مهمتر از کیفیت و یکپارچگی جمعیت است.
جمعیت؛ آینه بحران ها
در جمعیت شناسی، نرخ باروری کل به میانگین تعداد فرزندانی که هر زن در طول زندگی باروری خود به دنیا می آورد (15 تا 49 سالگی) اشاره دارد. سطح استاندارد جایگزینی جمعیت، که نسبت تعداد تولدها در جهان به تعداد مرگ و میرها است، به طور کلی 2.1 فرزند به ازای هر زن در نرخ باروری کل است. حفظ سطح باززایی یکی از مهمترین اهداف هر سیاست جمعیتی است.
در سال 1400 که طرح جمعیت جوانان اجرا شد، این تعداد در حدود 1.74 فرزند به ازای هر زن بود. در سال 1401 این تعداد به 1.6 رسید در حالی که در سال 1402 این تعداد 1.52 کودک بود. به همین ترتیب در سال 1403 این عدد به کمترین میزان خود از سال 1350 یعنی 1.45 فرزند به ازای هر زن رسید و در سال 1404 تا به امروز 1.44 ثبت شده است.
این رقم نشان دهنده ناکارآمدی برنامه ای است که برای جمعیت جوان نوشته شده است، با بودجه زیاد و مشوق های اقتصادی. این ناکارآمدی را تنها با مشکلات و اصول خود برنامه نمی توان توضیح داد، بلکه باید گفت که این ناکارآمدی ناشی از شکست این برنامه در مواجهه با مشکلات ساختاری موجود است.
با بیش از 40 درصد تورم و نزدیک شدن بیکاری به 20 درصد در این چهار سال، همراه با بحران ناامیدی عمیق و شکست، اجرای هر برنامه جمعیتی با مشکلات جدی مواجه خواهد شد. مشارکت متخصصان در این زمینه بیش از پیش مورد نیاز است. متخصصانی که می توانند یک برنامه جوانان جمعیتی مناسب برای شرایط آشفته کنونی بنویسند.






ارسال پاسخ