بعدی- فال گرفتن از آثار ادبی یکی از باورهای قدیمی این کشور است. با گذشت زمان، ساکنان این سرزمین ها شروع به صحبت در مورد نویسندگانی کردند که فکر می کردند حق دارند صحبت کنند. اما با گذشت زمان تنها حافظ در فرهنگ عامه ما ماندگار شد.
پروردگارا مرا سلامت کن
برگرد و مرا از بند سرزنش رها کن
سرزمین دوست خود را که سفر کرده است بیاورید
جایی برای ماندن تا چشم جهانیان
من از شش طرف فریاد می زنم تا راهم را ببندم
این خال ها، خطوط، چین و چروک، صورت و قد
امروز به من رحم کن
وقتی فردا خاک می شود اشک های من چه سودی دارد؟
ای نفس عشق
ما حرف قشنگی با شما نداریم
درویش از شمشیر دوستان شکایت نمی کند
قبیله قابیل برای کشته شدگان غرامت دریافت می کند
در خرقه آتش زن که ابروی مباشر را پیچاند
گوشه محراب امامت را می شکند
من از رنج کشیدن از تو می ترسم
هر گونه احسان و وقار خشم لطیفان است
بحث زلف را در حافظ قطع نکنید
این سلسله تا آخر زمان ادامه داشت.
توضیح کلمه: این غزل معنای لغوی ندارد.
تعبیر عرفانی:
1- هرتز حافظ در بیت هفتم و هشتم می گوید:
* ریا و خرقه زهد را در آتش بینداز که با کمان و تیر و طلسم پیشانی مباشر خزانه ی محراب را ویران می کند.
خطاب به حضرت حافظ کنان می فرماید:
اوه، و من هرگز از مجازات شما شکایت نمی کنم. زیرا شقاوت متملقان سرشار از نیکی و مهربانی است.
حال باید قصد خود را تفسیر کنید.
2- منتظر کسی یا چیزی هستید و فکر می کنید تنها راه رسیدن به سعادت و خوشبختی خود تحقق این نیت است. مطمئن باشید این نیت ماشینی است که چهار چرخش توکل بر خدا، عزم، سرعت حرکت و اندیشه عمیق است.
تفسیر شعر:
شما منتظر بازگشت کسی هستید که بتواند شما را از غم نجات دهد. علت و راه حل مشکل شما فقط خداست. از او کمک بخواهید. هرگز کار امروز را به فردا نگذارید زیرا ممکن است فردا خیلی دیر باشد. به مشکلاتی که برایتان پیش می آید مغرور نشوید، شاید این به نفع شماست و خودتان متوجه آن نیستید.
ارسال پاسخ