به گزارش خبرگزاری انتخابتو، طنین اعتصاب فیلمنامه نویسان در سال گذشته همچنان در هالیوود و به ویژه تلویزیون با صدای بلند پخش می شود. به دلیل نبود ایده های جدید، پلتفرم های مختلف تصمیم گرفتند با بازآفرینی آثار قدیمی در غیاب فیلمنامه اصیل، یک بازی ساده را انجام دهند و با این اوصاف، به اقتباس دیگری از داستان اکشن جنایی، «روز روز» می رسیم. “. در فیلم اقتباس شده از “شغال”، با رمانی به همین نام توسط فردریک فورسایت در سال 1971 روبرو هستیم. در منبع اصلی، یک قاتل که به سختی پیدا می شود، اقدام به ترور رئیس جمهور فرانسه، شارل دوگل کرد اقتباس مدرن، چهرههای تاریخی تنها بهطور غیرمستقیم نشان داده میشوند.
داستان این سریال از این قرار است: یک مزدور معروف به شغال (ادی ردمین) یک پیشنهاد مخاطره آمیز را می پذیرد. ردیابی و کشتن اولین کارآفرین میلیاردر، داگ چارلز (خالد عبدالله). این شرکت قصد دارد نرم افزار نوآورانه ای را منتشر کند که تمام تراکنش های مالی جهانی را شفاف می کند. با این حال، این فناوری برای مشاغل بسیاری از افراد مناسب نیست و این نوید یک چالش را می دهد. در همان زمان، شغال سعی می کند فعالیت های حرفه ای خود را از همسرش نوریا (اورسولا کوربرو) و پسر خردسالشان که در جهل سعادتمندانه در اسپانیا زندگی می کنند پنهان کند. علاوه بر این، بیانکا (لاشانا لینچ) مامور MI6 به دنبال شغال است و میل او او را به مرز جنون می کشاند.
پیش از این سریال، «روز شغال» دو بار دیگر در دایره دو اثر سینمایی کلید خورد. نسخه سینمایی فرد زینمن در سال 1973 پر زحمت ترین و دور از دسترس ترین نسخه فیلم اکشن 1997 با بازی بروس ویلیس در نظر گرفته می شود.
حالا نسخه جدید جایی در میانه طیف اقتباس های غیر رسمی قرار می گیرد. دلیلی وجود ندارد که باور کنیم این سریال به جایگاه یک کلاسیک مدرن دست خواهد یافت یا به طور کامل شکست خواهد خورد. اما چرا؟ چرا که سریال «روز شغال» با مقدمه های جالب و هماهنگی کار گروه فیلمبرداری، از نظر فنی مناسب است، اما داستان کوچکتر از آن است که در دل ده قسمت خودنمایی کند.
به نظر می رسد قسمت «هیجان» در سری جدید که یک فیلم مهیج جاسوسی است، به کلی فراموش شده است. در واقع، روز شغال داستانی به ظاهر هیجان انگیز است که مدام تلاش می کند تا هیجان انگیز باشد و مهمتر از همه، عدم فوریت، تعلیق یا هیجان آن منجر به فروپاشی مهلک آن در هر لحظه می شود. اقتباسی فوقالعاده آزاد از رمان فردریک فورسایت که به جز فرضیه کلی و شخصیت اصلی، ارتباط چندانی با منبع اصلی آن ندارد.
سریال در حال اجرا پر از سکانس های کند و داستان های فرعی غیر جالب است. به طور کلی، این داستان راکد و گاهی کسلکننده تلاش میکند تا به سمت خط پایان رضایتبخشی حرکت کند و در این روند با بازی جذاب ادی ردمین بهعنوان قهرمان آفتابپرست از بین میرود. به نظر من ده قسمت اعلام شده برای این سریال می تواند یک فیلم اکشن و نیم ساعته قابل تحمل برای تهیه کننده این اثر باشد.
منظور من این است، تمایل سازندگان برای گسترش و تعمیق طرح روز شغال در مینی سریال مضر است. قهرمان مدام به محبت مخاطب نیاز دارد، بدون اینکه احساس همدردی ایجاد کند. تهیه کنندگان این اثر می خواهند با نمایش فلاش بک های نظامی از گذشته افغانستان، شخصیت اصلی را عمیق تر کنند و نشان دهند که چرا سرنوشت این مرد تا این حد غم انگیز است. بر وضعیت روحی او تأثیر گذاشت. اما حقیقت این است که این صحنه همه چیز را خسته کننده تر کرد.
البته مشکل بازی ادی ردمین نیست. ردمین پس از دریافت جایزه اسکار برای «تئوری همه چیز»، طی 10 سال موفق شد در یک فرنچایز نسبتاً موفق («جانوران شگفتانگیز») کار کند و جایزه تمشک طلایی را برای «صعود مشتری» (به نظر او کاملاً شایسته) دریافت کرد. و اکنون او به عنوان یک بازیگر ولخرج، خوش اخلاق و اغلب ضربه زننده شهرت پیدا کرده است.
ادی ردمین انگلیسی در اولین سری اصلی کار خود، روز شغال، با کنترل غیرمعمول و بازی سرد خود در نقش یک قاتل بی رحم، تماشاگران را شگفت زده می کند. ردمین با ظرافت از تله های داستانی معمولی (مانند داشتن خانواده در تاریکی) که نویسندگان قهرمان را در آن قرار می دهند اجتناب می کند. از طرفی لاشانا لینچ که پس از پیوستن به باند با واکنش های منفی زیادی روبرو شد، برتری خود را در مبارزه ثابت می کند. بیانکا او مانند شغال ناامیدانه سعی می کند کار و روابط خود را با عزیزان خود ترکیب کند و این فقط اوضاع را برای او بدتر می کند.
سریال روز شغال از نظر برخورد سرگرم کننده با یک داستان جاسوسی که ریتم آن به دلیل محتوای خسته کننده اش به هم می خورد و پرداختن به لحظات نادری که شخصیت شغال در شرایط سختی قرار می گیرد اثری ضعیف است. توانسته حداقل کمی توجه مخاطب را به خود جلب کند. حتی اکشن این سریال هم جالب نیست. در طول 10 قسمت طولانی که به راحتی می توان به 5 قسمت (یا، می دانید، یک فیلم بلند دو ساعته!) خلاصه شد، روز شغال با سرعت کم داستان از یک پیچ به پیچ بعدی می خزد. و سبک عجیب و غریب ردمین که گهگاه مخاطب را به خود جلب می کند او را آزار می دهد
در خاتمه باید گفت که روز شغال نمونه بارز حماقت سوق دادن آثار موفق و پرمخاطب به سطح تلویزیونی چند فصلی است. از نظر داستانی، روز شغال غیرقابل توجه است، جدای از ارجاعات منظم به آقا و خانم اسمیت یا ماموریت: غیرممکن! پیش از این چنین آثاری در یک ژانر مهم و باشکوه خوانده می شدند، اما اینجا حتی فضای هیجان انگیز ناشی از ژانر سریال کم رنگ و طولانی به نظر می رسد. ما یک داستان ناامید کننده داریم که اساسا ارزش دیدن ندارد.
۲۴۴۵۷
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ