بیماران پیوند قلب تغییرات شخصیتی عجیبی را گزارش می کنند.
به گزارش فرادید، پدیده عجیبی در بین گیرندگان پیوند قلب گزارش شده است. برخی بر این باورند که ممکن است بیش از یک عضو پیوند شده باشد زیرا تغییرات احساسی، ذائقه و حتی خاطراتی را که به نظر میرسد متعلق به اهداکننده است، تجربه میکنند. آیا ممکن است این اندام ها به نحوی بخشی از شخصیت مالک سابق را به شخصیت جدید منتقل کنند؟
تعریف “مرگ” با یادگیری بیشتر در مورد آنچه از بدن انسان در حال تجزیه شدن باقی می ماند تغییر می کند. با این حال، هنگامی که امید یک فرد به زندگی از بین می رود، امید فرد دیگر به زندگی می تواند افزایش یابد. ظهور پیوند اعضا از زمان اولین پیوند موفقیت آمیز کلیه در سال 1954 جان افراد بی شماری را نجات داده است و از آن زمان تاکنون همه چیز از ریه گرفته تا کبد تا قلب و حتی صورت پیوند زده شده است.
آیا اعضای پیوند شده حافظه را انتقال می دهند؟
این سوال که آیا اعضای پیوند شده می توانند خاطرات صاحبان قبلی خود را منتقل کنند برای بسیاری از این اندام ها مطرح شده است، اما طبق مطالعه سال 2024، به نظر می رسد این مشکل بیشتر در بین گیرندگان پیوند قلب احساس شود. این افراد تغییر در ترجیحات خود را در همه چیز از غذا گرفته تا موسیقی و هنر و تمایلات جنسی گزارش کردند.
برخی از این تغییرات ترجیحات اهداکننده را منعکس میکردند، و برخی دیگر ظاهراً بیزاریهای عجیبتر متمرکز بر مرگ را تجربه کردند (به عنوان مثال، یکی از بیماران پس از برداشتن عضوی از قربانی غرق شده دچار ترس از آب شد). در اینجا یک مطالعه موردی در مجله Near Death Studies در سال 2002 در مورد میراث عشق یک مرد به ناگت مرغ آمده است:
او یک رقصنده و طراح رقص مراقب سلامتی بود. اما پس از خروج از بیمارستان، میل غیرقابل کنترلی برای رفتن به رستوران مرغ سرخ شده کنتاکی و سفارش ناگت های مرغی داشت که هرگز نخورده بود. جالب اینجاست که وقتی اهداکننده جوان شناسایی شد، مشخص شد که او در زمان مرگ تکههای مرغ نخورده در جیب کت خود داشته است.
قلب چگونه می تواند با مغز ارتباط برقرار کند؟
به نظر می رسد علمی تخیلی است، اما با توجه به میزان گزارش های دریافتی، دانشمندان در این فکر بودند که آیا مکانیزم نادیده گرفته شده ای وجود دارد که بتواند این پدیده را توضیح دهد. مکانیسم های ممکن مانند این:
حافظه سلولی: این ایده که سلول های منفرد یا شبکه های سلول های غیر عصبی ممکن است توانایی ایجاد خاطرات را داشته باشند. اگر چنین است، آیا افزودن سلول های جدید منجر به حافظه جدید می شود یا اختلال در ارتباطات موجود، فرد را تغییر می دهد؟
تغییرات اپی ژنتیکی: یک فرآیند به خوبی مطالعه شده برای ایجاد تغییرات برگشت پذیر که بیان ژن ها را بدون تغییر توالی DNA در هسته سلول تغییر می دهد. آیا افزودن یک عضو جدید می تواند منجر به تغییرات اپی ژنتیکی شود که نحوه بیان ژن های فرد را پس از پیوند تغییر می دهد؟
فعل و انفعالات پرانرژی: مربوط به تاثیر بالقوه میدان الکترومغناطیسی قلب بر روی بدن هنگام پیوند عضوی جدید، احتمالا کوچکتر یا بزرگتر است.
“مغز کوچک” قلب: شبکه پیچیده ای از اعصاب واقع در قلب که اخیراً کشف شده است که بسیار بیشتر از آنچه قبلاً فکر می کردیم در ضربان قلب نقش دارد. آیا این شبکه عصبی می تواند حافظه را ذخیره کند یا به روش های ناشناخته با مغز ارتباط برقرار کند؟
ارتباط قلب و مغز در طول تاریخ بیشتر بر روی تأثیر مغز بر قلب متمرکز بوده است، اما با گذشت زمان متوجه شدیم که این یک رابطه دو طرفه است. پیشنهاد می شود که قلب می تواند از طریق مکانیسم های عصبی، بیوشیمیایی، بیوفیزیکی و انرژی با مغز ارتباط برقرار کند. بنابراین، آیا پیوند قلب اهدا کننده به گیرنده می تواند تأثیری بر مغز گیرنده داشته باشد؟
کجا ایستاده ایم
ما هنوز مکانیسم روشنی را کشف نکردهایم که میتواند توضیح دهد که چگونه و چرا بیماران پیوندی خاطرات جدید یا تغییرات شخصیتی خود را پس از جراحی گزارش میکنند، اما عوارض فیزیکی و عاطفی چنین روشهایی ممکن است یکی از عوامل مؤثر باشد. ترکیبی از داروهای ضد رد پیوند و مسکنهای مورد نیاز برای بهبودی نرمتر را به ترکیب اضافه کنید. متغیرهای زیادی وجود دارند که ممکن است نقش داشته باشند، اما این یک زمینه جالب مطالعه است که برخی از دانشمندان معتقدند مستحق تحقیقات بیشتر است.
شواهد نوظهور نشان میدهد که پیوند قلب ممکن است شامل انتقال ویژگیهای شخصیتی و خاطرات از اهداکننده به گیرنده باشد و دیدگاههای سنتی حافظه و هویت را به چالش بکشد. ارتباط مغزی در حافظه و شخصیت.”
تحقیقات بینرشتهای بیشتری برای کشف پیچیدگیهای انتقال حافظه، انعطافپذیری عصبی، و ادغام اندام، ارائه بینشی در مورد پیوند اعضا و جنبههای گستردهتر علوم اعصاب و هویت انسانی مورد نیاز است. درک این پیچیدگیها امیدی را برای بهبود مراقبت از بیماران پیوند قلب و عمیقتر کردن درک ما از جنبههای اساسی تجربه و هستی انسان ایجاد میکند.
ارسال پاسخ