یک اشتباه رایج که فرزندان شما را از تغذیه هوش هیجانی جلوگیری می کند

یک اشتباه رایج که فرزندان شما را از تغذیه هوش

یک اشتباه رایج که فرزندان شما را از تغذیه هوش

بیشتر والدین بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند. آنها آرزو می کنند که فرزندانشان مشکلات شاد ، عزت نفس و زندگی خود را افزایش دهند. با این حال ، نکته مهم این است: سبک والدین ما تأثیر عمیقی بر آینده عاطفی و اجتماعی آنها دارد.

به گفته این راهنما ، سنت هوش هیجانی فراتر از یادگیری یا کمک به کودکان در انجام تکالیف است. هوش هیجانی به معنای فراهم کردن فضایی است که کودک در آن احساس امنیت می کند ، احساسات خود را می فهمد و با دیگران سالم ارتباط برقرار می کند. بعضی اوقات ما باید به عادات والدین خود نگاهی بیندازیم و دریابیم که برخی از رفتارهای ما بدون دانستن می توانند مضر باشند.

1. احساس کنید

حتی اگر کودکان از ما کوچکتر به نظر برسند ، احساسات عمیقی را تجربه می کنند. اما وقتی احساسات شما را با جملاتی مانند “هیچ” ، “گریه” یا “این یک مشکل مهم نیست” نادیده می گیریم ، این پیام را احساس می کنم که احساسات آنها مهم یا بدتر نیست ، آنها نباید احساس کنند.

اما هوش هیجانی از این نقطه آغاز می شود: پذیرش و درک احساسات ، نه ظلم. کودکانی که احساسات آنها شنیده و تأیید شده است می آموزند که احساسات بخشی طبیعی از زندگی هستند و نباید از آنها شرمنده شوند.

به جای نادیده گرفتن احساسات فرزند خود ، آنها را بپذیرید. گفتن جملاتی مانند “من می فهمم که متاسفم” یا “شما باید بسیار ناراحت کننده باشید” می تواند به شما در درک و پردازش احساسات کمک کند. مهم نیست که مشکلات آنها را برای آنها حل کنید ، نشان می دهد که احساسات آنها معتبر است.

2 تلاش برای حل همه مشکلات خود

ما یک بار فکر می کردیم که یک والدین خوب همیشه کسی است که همیشه مشکلات فرزند خود را حل می کند. به عنوان مثال ، اگر فرزند ما با دوست خود مشاجره کند ، برای حل مشکل باید بلافاصله با والدین دوستش تماس بگیریم. اگر مشکلی در تکالیف شما وجود داشته باشد ، ما باید در شب دیر شویم و به اتمام پروژه کمک کنیم ، حتی پروژه باید خود را تمام کند ، بنابراین معلم فردا او را تشویق می کند و همکلاسی های خود را شرمنده می کند.

اما وقتی فرزند شما گریه می کند و می گوید همکلاسی او آزار دهنده است ، به یاد داشته باشید که باید او را بشنود. او نمی خواهد تلفن را بگیرد و با همکلاسی ها یا معلم فرزند شما تماس بگیرد و همه چیز را توضیح دهد یا مشکل را حل کند.

این مسئله مشکل فرزند شما را حل می کند و از مشکلات مهمتر در آینده جلوگیری می کند.

حال ، به جای اینکه بلافاصله اقدام کند ، گفت: “این احساس شما را چگونه می کند؟” او پرسید. یا “فکر می کنید چه کاری می توانید انجام دهید؟” شما این را تشویق می کنید تا یک راه حل پیدا کنید و به توانایی های خود اعتماد کنید.

3. ورود به استدلال و درگیری علیه آنها

بسیاری از والدین سعی می کنند هرگونه بحث یا درگیری را از منظر فرزندان خود پنهان کنند ، زیرا فکر می کنند از آنها در برابر استرس محافظت می کنند. اما حقیقت این است که کودکان با پیروی از رفتار ما در مورد مهارت های مدیریت درگیری می آموزند.

اگر آنها هرگز بحثی سالم را نبینند ، ممکن است فکر کنند که این اختلاف یک چیز ترسناک یا خطرناک است. یا بدتر ، تصور کنید که استدلال همیشه بیش از یک دعوا است.

نکته مهم پنهان کردن درگیری نیست بلکه نشان دادن روشهای سالم کارگردان است. به آرامی صحبت کنید ، به طرف دیگر گوش دهید و یک راه حل پیدا کنید. حتی اگر بحث کمی احساسی باشد ، به کودکان اجازه دهید ببینند که راهی برای حل مشکل و سازش هستند.

4. دچار سوءاستفاده از کودکان برای هر کار کوچک

طبیعی است که عزت نفس کودکان را تحسین کنیم ، اما اگر آنها را برای هر کار کوچک تشویق کنیم ، می توانیم به جای افزایش عزت نفس ، وابستگی های آنها را تأیید کنیم.

اگر کودک همیشه “شما بهترین هستید!” یا “شما خیلی باهوش هستید!” رشد ممکن است در آینده بدون این مصوبات خارجی بی ارزش باشد.

به جای تحسین عمومی ، روی تلاش و پیشرفت تمرکز کنید. “من از انجام این کار خوشحالم” یا “خوب شما وقتی سخت است تسلیم نمی شوید.” این نوع شجاعت می آموزد که موفقیت کودک نه تنها ستایش و ستایش دیگران بلکه نتیجه تلاش خودش است.

5. سقوط بر روی کودک در برابر شکست

معمولاً ما همیشه سعی می کنیم فرزندان خود را از شکست دور نگه داریم ، اما این مهمترین مهارت های زندگی را برای یادگیری آنها از شکست انکار می کند.

هنگامی که کودکان فرصتی برای شکست دارند ، مهارت هایی مانند انعطاف پذیری و حل مسئله را می آموزند. اما اگر همیشه از آنها در برابر شکست محافظت کنیم ، ممکن است آنها از اشتباه و احساس معلولیت بترسند.

اکنون ، هنگامی که فرزند شما با یک چالش روبرو است ، بگذارید با او مقابله کند. اگر شکست بخورید ، به جای حل مشکل ، به او کمک خواهید کرد که از او یاد بگیرد.

6. تلاش برای خوشحال کردن کودکان برای همیشه

زندگی همیشه خوشحال نیست. اگر ما سعی می کنیم کودکان را از ناراحتی دور نگه داریم ، آنها یاد نمی گیرند که با احساسات دشوار کنار بیایند.

به جای اینکه آنها را منحرف کنید ، با آنها بمانید و بگویید “می دانم که اکنون ناراحتی خوب است.” این به آنها می آموزد که احساسات را بپذیرند ، می آموزد که فرار نکنند.

7. آنها را با دیگران مقایسه کنید

“چرا نمی توانی مثل خواهرت باشی؟” یا “به دوست خود نگاه کنید ، چقدر خوب این کار را کرد!” این جملات ممکن است بی ضرر به نظر برسد ، اما در واقع آنها می توانند احساس ناامنی ایجاد کرده و عزت نفس را کاهش دهند.

هر کودکی راه خود را دارد. به جای مقایسه با دیگران ، بر پیشرفت شخصی آنها تأکید کنید: “شما از دیروز بهتر هستید!” این روش به آنها کمک می کند تا خود را با پیشرفت شخصی خود اندازه گیری کنند ، نه با دیگران.

8. هوش هیجانی در رفتار خودمان

کودکان بیش از رفتار ما از آنچه می شنوند یاد می گیرند. اگر می خواهید فرزندانتان از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند ، باید الگوی خود باشید.

وقتی غمگین هستید ، آیا احساسات خود را کار می کنید یا آن را نادیده می گیرید؟ آیا وقتی اشتباه می کنید عذرخواهی می کنید؟ فرزندان شما همه این رفتارها را تماشا می کنند و از شما یاد می گیرند.

هیچ والدینی کامل نیست ، اما آگاهانه می توانیم سعی کنیم الگوی بهتری برای فرزندان خود باشیم.