مهمترین سرمایه گذاری والدین ؛ کودکی با هوش هیجانی بالا

Shutterstock_269178302


فلاپی در منطقه سریع امروز ، بسیاری از والدین با وجود اهداف خوبشان از کیفیت با فرزندان خود آگاه نیستند. این رابطه نزدیک و هدفمند نقش اساسی در توسعه هوش هیجانی و سلامت روانی کودک دارد.

به گفته انتخابتو ، نقل قول روانشناسی تودی ، یکی از مهمترین سرمایه گذاری هایی که هر والدینی می تواند برای آینده فرزندان خود انجام دهد ، صرف کیفیت و زمان مؤثر با آن است. این سرمایه گذاری نه تنها رشد شناختی و اجتماعی کودک بلکه یکی از اصلی ترین پایه های توسعه هوش هیجانی در کودک است. ویژگی ای که نقش مهمی در موفقیت شخصی ، آموزشی و حرفه ای وی خواهد داشت. مشاهدات متخصصان نشان داده است كه كودكانی كه والدین آنها وقت بیشتری را با خود می گذرانند ، اغلب با علائم روحی و رفتاری سبک تر به مراكز پزشکی می روند. در مقابل ، بیشتر کودکان تحت درمان از کسری توجه شکایت دارند یا در زندگی روزمره والدین خود مهم نیستند.

والدین گمشده ؛ بچه های تنها

در برخی شرایط ناگوار ، والدین در واقع نقش مهمی در مراقبت عاطفی و آموزشی فرزندان خود ایفا نمی کنند. این مسئولیت حساس و تعیین کننده به دیگران ، از جمله بستگان ، دوستان ، پرستاران کودک و حتی دستگاه های دیجیتال ، به دیگران داد. از آنجا که این کودکان رها می شوند ، والدین به جای توجه به نیازهای روحی و عاطفی فرزندان خود ، به دنبال راه حل های فوری هستند. برخی از والدین فرزندان خود را برای درمان با شنیدن ذهنیت به مرکز روان درمانی واگذار کردند ، “من آن را برای انجام این کار به اینجا آوردم.” این کودکان معمولاً کودکانی هستند که توسط والدین خود نادیده گرفته می شوند و از عمیق تر ، گرمتر و معنادار تر شکایت می کنند.

بازی درمانی و انتقال مهارت

در فرآیند درمانی ، روان درمانی برای برقراری ارتباط با کودک چندین ابزار را هدایت می کند. یکی از آنها بازی درمانی است. به این ترتیب ، روان درمانی پایه ای را برای بیان احساسات و تعامل با استفاده از اسباب بازی های منتخب و محبوب فراهم می کند. در بعضی موارد ، این اسباب بازی ها به خانه فرستاده می شوند تا والدین بتوانند وارد بازی شوند و با فرزندان خود در تعامل باشند. هدف از این اقدام ساده اما مؤثر ، حفظ روابط عمیق والدین و فرزند در یک فضای خاموش و غیر رسمی است.

محیط خانه ؛ انتقال شخصیت کودک

در یک اتاق درمانی ، یک صفحه در یک جمله بازتاب ایجاد می شود: “کودکان آنچه را که می بینند می آموزند.” موارد زیر: اگر کودکی با تأیید بزرگ شود ، خودش را ارزشمند خواهد دید. اگر با امنیت رشد کند ، اعتماد یاد می گیرد. اگر او با شرم و خجالت بزرگ شود ، احساس گناه و شرم آور می کند. و اگر جسورانه مطرح شود ، اعتماد به نفس به دست می آورد. این جملات به وضوح نشان می دهد که شخصیت کودک نه تنها در ژنهای آنها بلکه در محیطی است که در آن رشد می کنند. وی می گوید: “بیان ژنها تابعی از یادگیری و تجربه است.” این دیدگاه غیرمستقیم بر نقش محیط و اولین تجربیات در ساخت شخصیت و رفتار تأکید دارد. به عبارت دیگر ، محیط خانه و نحوه تعامل والدین با کودک می تواند واجد شرایط باشد. به عبارت دیگر ، شخصیت کودک را فراتر از ساختار ژنتیکی و از طریق تجربه تشکیل می دهد.

Shutterstock_269178302

زمان با کیفیت ؛ مهمتر از مقدار

اگرچه اصطلاح “زمان با کیفیت” بارها و بارها کلیشه بوده است ، اما روان درمانگر بر اهمیت واقعی آنها تأکید می کنند. گذراندن وقت با کودک ، به ویژه در فعالیت های مشترک ، بازی ها ، گفتگو و حتی کار روزانه ، ممکن است تأثیر عمیقی بر رشد ذهنی و عاطفی آن داشته باشد. مؤثرترین راه این زمان های مشترک این است که والدین می توانند به درستی تجربه عاطفی فرزندان خود را درک و منعکس کنند. وقتی کودک احساس می کند که والدینش او را عمیقاً ، احترام و دلسوز درک می کنند ، احساس ارزشمندتری می کند و تجربیات زندگی او معنی دار است. این رابطه مؤثر ، سرمایه گذاری عاطفی والدین را ترکیب می کند و پایه ای برای اعتماد به نفس کودک ، عزت نفس و خود تنظیم است.

نظم

بسیاری از والدین از نافرمانی یا اختلال فرزندان خود شکایت دارند. در مقابل ، ساده ترین پاسخ اغلب سفارشات مستقیم داده می شود: “شما باید این کار را انجام دهید” ، “این درست نیست” و … با این حال ، تجربه نشان داده است که این رویکرد بدون رابطه عاطفی قوی مؤثر نیست. در حقیقت ، نظم و انضباط مبتنی بر ارتباطات عمیق و محترمانه تأثیر بیشتری دارد. اگر والدین وقت کافی را برای یک رابطه معنادار با فرزندان خود نگذارند ، کودک نمی تواند تحمل کند یا حتی مقاومت کند. از نظر کودک ، “چرا باید به کسی گوش دهم که وقت زیادی را با من بگذراند و من را درک نمی کند؟”

بحران های خانگی ؛ فرصت آموزش عاطفی

تصور کنید که دو خواهر در خانه با یک کودک سر و کار دارند. فریادها برداشته می شوند ، مشت و سکته مغزی رد و بدل می شوند و مادر به سرعت حرکت می کند. در این صحنه ، توجه مادر به طور طبیعی بر رفتار خشونت آمیز متمرکز است. با این حال ، آموزش هوش هیجانی فراتر از مجازات بدنی است. یک رویکرد کامل تر که توسط روانپزشک پیشنهاد شده است ، شناخت احساسات و نیازهای مادر است. به عنوان مثال ، تمایل به بازی با کودک خواهرتان را درک کنید و از آن برای آموزش راه هایی برای بیان این فرصت مناسب تر استفاده کنید. با انجام این کار ، کودک نه تنها می آموزد که رفتار شدید صحیح نیست ، بلکه می یابد که احساسات و خواسته های وی معتبر و شنیده می شود. این روش پایه ای برای آموزش مهارت های حل مسئله و تنظیم عاطفی فراهم می کند.

سرانجام ، تمام این پیشنهادات و رویکردها یک نکته مشترک دارند: زمان صرف کیفیت والدین با فرزندان. این بار بازی می تواند به صورت گفتگو ، کار ، پیاده روی ، پخت و پز یا حتی کارهای ساده روزانه باشد. نکته مهم عمق این رابطه است ، نه فقط موجودی فیزیکی. زیرا در این لحظات ساده و عاطفی ، مبانی هوش هیجانی در کودک قرار می گیرد. نه تنها در دوران کودکی بلکه نقش مهمی در هر مرحله از زندگی.