
نقد فیلم جدید اندرسون ، که ترکیبی از سبک منحصر به فرد آن ، روایتی پیچیده و وجود ستاره های سینما است ، یک تجربه بصری و فلسفی چشمگیر را نشان می دهد.
فلاپی در دنیای سینما ، جایی که اصالت هنری گاهی اوقات به فرمول های تجاری قربانی می شود ، اندرسون ثابت می کند که بار دیگر در زمینه سبک شخصی یک تجارت عمیق تر و پیچیده تر ایجاد می کند.
طبق تلگراف به نقل از ، وس اندرسون ، کارگردان سبک ، هنر خود را با این کمدی شگفت انگیز و شگفت آور ، همراه با حضور ستاره های پیشرو ، تحت فشار قرار می دهد و منتقدین اندرسون اغلب ناراحت هستند که او دائماً در حال ساخت فیلم است. اما آنچه واقعاً اتفاق می افتد روشی نازک اما اساساً متفاوت است: هر یک از فیلم ها فقط از طریق آثار قبلی خود قابل تصور و حتی ممکن هستند. بدون “موشک Butle” و “Rockmour”؟ به عبارت دیگر ، “خانواده سلطنتی تنابول” نخواهد بود. Express Darjiling ، Kingdom Sunrise و آقای Fox فوق العاده در “هتل بزرگ بوداپست” که نمی توانید به آن برسید.
مانند دیوید لینچ و ژاک تاتی ، سبک اندرسون در راه خود پیچیده تر و تصفیه شده است: اکنون شما با او هستید. “طرح فنیه” او یک فیلم ملایم ، شوخی و شگفت انگیز “اندرسون” است و این همان چیزی است که آنها را سرگرم کننده می کند و همه آنها را سرگرم کننده می کند.
جاگا کوردا ، یک تاجر پیچیده اروپایی ، ممکن است به “سلسله سلطنتی تنابوم” و “گزارش فرانسوی” نزدیکتر باشد که بر روی جاگا کوردا متمرکز شده است ، که دختر و وارث جاگا کوردا ، که روی یک پروژه عمومی پیچیده کار می کند. آشتی
FONABLITY انگیزه اصلی است. دشمنان کوردا به همان اندازه بی رحمانه هستند (فیلم با تلاش ترور مانند “شوالیه تاریک” و اندرسون آغاز می شود) ، بنابراین عملیات آشفته جاگا باید قبل از یک واقعه اجتناب ناپذیر سازماندهی شود. برای این منظور ، او و لیزل مانند “لیزل مستقل مستقل مدرن” شبیه به مدیترانه ، همکاران سابق (ریز احمد ، متیو آمالریک ، اسکارلت یوهانسون) درگیر تجارت جعلی و خنده دار هستند. دل تورو ، یک کارآفرین ملوان ، یک آفرینش کاملاً منحصر به فرد است: ترکیبی برابر از ارسطو اوناسیس ، شخصیت آقای آرکادین اورسون ولز ، پدر سلسله تنبوم که توسط جین هکمن و هرکولز گریتپه-تی “نمایش” بازی می کند.
اما در پشت این تیم تظاهرات ، مردی وجود دارد که از تمام فعالیت های دنیوی خود ناراحت است: او الهه است ، اما او دائماً در یک رویای سیاه و سفید از خواب بیدار می شود که خدا (بیل موری) و پیام رسان او با یک قضاوت مرموز می نشینند.
“رویا” اصطلاحی است که منتقدین به راحتی از آن استفاده می کنند ، اما “طراحی فنی” واقعاً سزاوار آن است. هر صحنه به وضوح دقیق به نظر می رسد ، اما سپس اهمیت آنها را حل می کند ، حتی اعتقاد به آنچه می بینید می تواند یک کار لغزنده باشد. با پیشرفت این ماجراجویی با سرعت غافلگیرکننده ، اندرسون می خواهد در همان زمان بنشیند و با زاویه “اجازه” غرق شود – مخاطب معمولاً احساس می کند که شما همزمان دو بار در حال تماشای فیلم هستید.
با توجه به بسیاری از لذت های به دست آمده ، این منطقی مفید است. مایکل سرا یک سبک خشک و خنده دار در نقش یک متخصص شناس پنهان نروژی است و بندیکت کامبوج به عنوان نقش سایه جاگا ، تهدیدی برای سبک اکسپرسیونیسم آلمانی را منتشر می کند. اما هر بازیکن کاملاً در جای خود قرار دارد. حتی Sub -Rolons بسیار حیاتی به نظر می رسد. اساس همه اینها یک سوال قدیمی است. اگر او در کل جهان برنده شود اما روح خود را از دست می دهد ، فواید انسان چیست و وقتی کسی به روح روح اعتقاد نداشته باشد ، چه مسئله ای است؟ اندرسون به ما یادآوری می کند که هیچ چیز الهی در مورد نجات وجود ندارد و این می تواند یک کار طولانی باشد.
ارسال پاسخ