سه بحران سیستم بین المللی پس از جنگ اسرائیل با ایران

سه بحران سیستم بین المللی پس از جنگ اسرائیل با ایران


دورجدید رژیم صهیونیستی نباید به این پیشنهاد محدود شود که جنگ علیه ایران و ایالات متحده و سایر قدرتهای غربی با این رژیم با توانایی هسته ای ایران مشکل دارد. بسیاری از نظریه پردازان مشهور در زمینه روابط بین الملل مانند جان مررسر ، استاد روابط بین الملل در دانشگاه شیکاگو ، روشن کرده اند که مخالفت با ایران بسیار گسترده تر بوده است.

به گفته انتخابتو؛؛؛؛ در آخرین نشانه این رویکرد ، ما اخیراً شاهد این بودیم که دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده نیاز به تغییر سیستم سیاسی در ایران را تا حد امکان ذکر کرده است! به گفته برخی از متفکران غربی ، چین ، روسیه و کره شمالی و انگلستان ، عضو مهم انگلستان و واشنگتن قصد دارد به ایران ضربه بزند و بسترهای مطلوبی را برای مقابله با سایر اعضای محور فراهم کند. با این حال ، این چشم انداز آمریکا برای خود است ، و طرف های دیگر در معادلات مربوطه گنجانده شده اند که نمی توانند نسبت به خود و دستورالعمل های آنها بی تفاوت باشند.

در این زمینه ، گمراه نشده است که بگوییم جنگ رژیم صهیونیستی با سه بحران جدی برای سیستم بین المللی علیه ایالات متحده همراه است.

1. با تأکید بر یک بحران گفتمان جدی برای غرب

ایران عضو پیمان NPT است و البته آژانس بین المللی انرژی اتمی قبل از اشغال آخرین ایران بر بخش قابل توجهی از سیستم کنترل متمرکز شده است. در همین زمان ، مذاکرات بین میانجیگری عمان بین ایران و ایالات متحده همچنان به یافتن یک راه حل دیپلماتیک برای مسئله هسته ای کشور ما ادامه داد. با این حال ، مدیر کل آژانس پایه و اساس تصویب تصمیم علیه ایران را تشکیل داد ، که بهانه ای برای جنگ علیه کشور ما شده است ، با یک رفتار کاملاً سیاسی.

به طرز عجیبی ، اسناد مخفی صهیونیستی در قالب بخش قابل توجهی از اظهارات ، ایران ، مدیر کل آژانس در پرونده ایران به عنوان عضو NPT با اسرائیل هماهنگی قابل توجهی دارد و بیشتر پیشنهادات را در ایران دارد. مجموع این موضوعات پیامی دارد: پرخاشگری احدیس و رژیم اشغال آمریکا علیه ایران با اصولی که گفتمان حاکمیت غربی در تلاش است تا حاکمیت در سیستم بین المللی در جهان را تضمین کند ، درگیری جدی است.

حال ، چرا تعداد قابل توجهی از تحلیلگران تصدیق می کنند که وقتی از کشورها پشتیبانی نمی کنند ، باید اعضای NPT باشند؟ چرا نباید اصول بین المللی استاندارد به بازیگرانی مانند ایالات متحده احترام نگذارد؟ ترامپ مانند سایر رفتارها و اقدامات خود ، ضربه جدی به یکی از مهمترین مبانی گفتمان حاکمیت غربی داشت. در حقیقت ، با همکاری صهیونیست ها ، کشور خود را به وجود می آورد که رهبران ایالات متحده سالها با انتقاد از این الگوی رفتار به کشورهای دیگر حمله می کنند!

این یکی از ضعف های روزافزون جهان بین المللی غربی غربی آمریکا است. سیستم بین المللی ، که اصول مورد نظر را برای محافظت از آن تهدید کرده است و به نظر می رسد قربانی می شود ، یکی از قاب هایی است که در پشت سر آنها پنهان شده است.

دوم مذاکره! کدام مذاکره؟

تقریباً بیشتر رسانه های آمریکایی بارها و بارها در گزارش های مختلف پذیرفته اند زیرا رژیم اسرائیل و خود ایالات متحده نه تنها از خوبی ، بلکه نه تنها در برابر خیر بلکه در برابر ایران و منافع ملی آن ماجراجویی بوده است. به عبارت ساده تر ، ترامپ عملاً سعی در تأمین شرایط مذاکره برای اطمینان از توجیهات لازم برای حمله به ایران داشت.

او فقط قبل از حمله دولت ایالات متحده به سه منطقه هسته ای ایران ، وی دو هفته اعلام کرد که ایران تصمیم گرفت! این یک مسئله اثبات شده است که آیا او واقعاً در مورد مذاکره با آمریکا صحبت کرده است. آیا ایالات متحده می تواند خود را به عنوان بازیگری معرفی کند که نقش مثبتی در مذاکرات داشته باشد و نقش مثبتی در مذاکرات داشته باشد؟ آنچه ترامپ و دولت ایالات متحده اخیراً در رابطه با ایران نشان می دهند ، به طور خودجوش نوعی کودتا و گفتمان حاکمیت آمریکا در محیط بین المللی بودند.

دولت ها در سراسر جهان متوجه می شوند که اوج منطق در جهان بسیار مهم نیست و این تنها قدرت و قدرت نظامی است. حتی اگر از این منظر به داستان نگاه کنیم ، یکی از اصلی ترین پایه های حاکمیت آمریکا ، که دائماً بر تأکید بر اقتدارگرایی و خشونت تأکید می کند ، دیگر ارزشمند نیست. این همچنین یک ضربه جدی برای ایالات متحده به عنوان کشوری است که بازیگر هژمونیک سیستم بین المللی فعلی را ارزیابی می کند.

مذاکره و گفتگو اکنون جالب ترین چیز برای شنیدن از یک زبان فردی مانند رئیس جمهور ایالات متحده و ارزیابی آن به عنوان راهی برای دستیابی به نتیجه است. به جای مذاکره ، کشورها یاد گرفتند که برای امنیت خود آماده جنگ شوند!

3: ظهور سیاست جدید هسته ای

تقریباً بیشتر کارشناسان تأکید می کنند که ایران بیشترین همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی در سالهای اخیر است ، در حالی که در عین حال از حمایت این موسسه بین المللی استفاده می کند. ایران دائماً تمام فعالیت های خود را به آژانس گزارش می داد ، اما در پایان ، فقط در پایان موسسه و مدیر کل.

قبل از حمله به مناطق هسته ای ایران ، مکان این سایت ها کاملاً واضح بود و بازرسان آژانس بین المللی انرژی هسته ای در بیست سال گذشته بارها و بارها از آنها بازدید کردند. با این حال ، اکنون ایران و البته سایر کشورها می بینند که سیاست شفافیت هسته ای دیگر مفید نیست و عدم اطمینان هسته ای می تواند یک سیاست کارآمدتر باشد. بیشتر منتقدین ترامپ به درستی از رئیس جمهور ایالات متحده انتقاد می کنند و ژست ایران را در مورد قابلیت های هسته ای وی زیر سوال می برند. مامون فندی ، استاد دانشگاه جورج تاون ، گفت که ترامپ اخیراً پروژه هسته ای ایران را در یک توییت نابود کرده است. با این حال ، کسانی که تاریخ را می خوانند می دانند که پروژه هسته ای ایران به تازگی آغاز شده است!

در دنیای فعلی ، اشتباه نیست که بگوییم این بیش از هر زمان دیگری قبل از شفافیت هسته ای برجسته تر است. نه به این دلیل که و نه آژانس بین المللی انرژی اتمی ، NPT و NPT ، اقتدار ، ادعا می کنند که از مقررات بین المللی پشتیبانی می کند ، از کشوری که در دیدگاه های خود شرکت نمی کند ، خارج نمی شود و نمی تواند در اردوگاه های فکری ببیند و به هر طریق ممکن سعی نخواهد کرد تا ظرفیت هسته ای خود را هسته ای کند.

علاوه بر این ، در دنیای کنونی که قانون جنگل و قومیت غالب است ، گفتمان و گفتگو سلاح هایی هستند که می توانند امنیت کشورها را تضمین کنند. این همان چیزی است که جهان غربی با ادعاهای ایالات متحده ، به ویژه ایالات متحده مخالف است و نشان می دهد که نظم مورد نظر آمریکا به پایان رسیده است.