سربالایی استفان والت ، استاد روابط بین الملل دانشگاه هاروارد و نظریه پرداز رئالیسم دفاع
روسای جمهور ایالات متحده اغلب شخصیت های جاه طلب و خود محور دارند. اگر این کار را نکنند ، این ویژگی است که احتمالاً به صندلی ریاست جمهوری می رسد. بسیاری می خواهند تصویری مثبت و تحسین برانگیز از حافظه تاریخی کشور بگذارند. با این حال ، جورج واشنگتن ، ابراهیم لینکلن و فرانکلین روزولت فقط تعداد کمی از افسانه ها. موفقیتی که هم خصوصیات منحصر به فرد خود و هم موفقیت بحران های رهبری خارق العاده را نشان می دهد. از طرف دیگر ، روسای جمهور که کم و بیش امور را نگه می دارند باید خوشحال باشند که نام آنها حداقل در پایین ترین خط بدترین رئیس جمهور ایالات متحده ذکر نمی شود.
ثبت نام سیاه ؛ چرا ترامپ به عنوان بدترین رئیس جمهور تاریخ خواهد بود؟
با این حال ، میراث تاریخی دونالد ترامپ ، حتی در بین روسای جمهور ایالات متحده ، بی سابقه یا شاید بی نظیر است. هیچ رئیس جمهور سلطنت خود را به شخصیت خود نسبت داده است و در تاریخ ایالات متحده ، او آشکارا خواستار جاودانگی نشده است. جالب اینجاست که خود ترامپ به این افسانه شخصی اعتقاد دارد و فکر می کند که او قبلاً به این مقام رسیده است.
علائم شهرت و افتخار ترامپ را می توان در هر گوشه ای مشاهده کرد: پر کردن کارهای کلیدی به طور علنی برای روزنامه نگاران در دوره اول ریاست جمهوری بسیار مهم نیست ، زیرا “این فقط مهم است”. نوبل بارها و بارها درخواست جایزه صلح را اعلام کرده است. برخی باراک اوباما این عزت را به دست آوردند. در مبارزات انتخاباتی ، وی خود را به عنوان بزرگترین رئیس جمهور در تاریخ آمریکا نسبت به ابراهیم لینکلن و جورج واشنگتن معرفی کرد. علاوه بر این ، او بارها و بارها ستایش کرده و انتظار دارد که کابینه و مقامات ارشد او را در عموم تحسین کنند. جمهوریخواهان ، وفادار به جنبش MAGA ، این پروژه افسانه ای را با برنامه حفاری تصویر ترامپ در کوه رشور تسریع کردند.
با این حال ، مشکل اصلی ترامپ این است که سابقه او بهترین ، معمولی و بدترین سناریوی مهم است. در چهار سال اول ، مدیریت ناکارآمد بحران کرونا وجود داشت ، بدهی ملی ایالات متحده را بیش از 8 تریلیون دلار افزایش داد ، نقص های تجاری را افزایش داد ، نتوانست به جنگ افغانستان پایان دهد ، کره شمالی را وادار کرد تا زرادخانه هسته ای را محدود کند و متحدان ایالات متحده را با متحدان سنتی تضعیف کند. بدون موفقیت خاص
پس از این دوره ، رای دهندگان آمریکایی او را ترک کردند. بازگشت وی به قدرت عمدتاً نتیجه تأخیر بایدن در عقب نشینی از رقابت بود. و اکنون ، با جستجوی سیاست های حرفه ای ، ایالات متحده از خطر رکود زیر سوال برد ، وضعیت دانشگاهی و دانشگاهی ایالات متحده را زیر سوال برد و در بیست سال گذشته ، همسرش به سرعت بی سابقه ای سقوط کرده است. شاید ظاهر من کمی کلاسیک باشد ، اما بعید است که این دستاوردها سزاوار تصویر ترامپ با چهره Raid Mountain باشند.
جاه طلبی سمی ؛ وقتی رویای جاودانگی جایگزین منافع ملی می شود
با این حال ، دونالد ترامپ به محض حذف بازی نباید دیده شود. از آنجا که بیشتر کار او مبتنی بر یک مهارت منحصر به فرد در ایجاد تصویری از موفقیت بود ، حتی اگر واقعیت ها قبل از ورود به سیاست ، چیز دیگری را نشان می داد. او تجارت خانوادگی خود را با سرمایه زیادی آغاز کرد ، اما بارها ورشکسته شد ، تعداد زیادی از شکست ها را تجربه کرد و درگیر کلاهبرداری و تخلفات مختلف بود. با این حال ، خودآگاهی دائمی ، دروغ مداوم و البته ترکیبی از شهرت تصادفی در برنامه های تلویزیونی واقعی متقاعد شد که ترامپ یک نبوغ اقتصادی و سلطان تجارت است.
به عنوان رئیس جمهور ، شاید بزرگترین کار ترامپ فروپاشی بسیاری از هنجارها باشد که ستون های نظم دموکراتیک آمریکا را تشکیل می داد و سالهای اعتقادات پیش فرض را به چالش می کشد. برای هواداران خود ، این رویکرد همان نشانه شجاعت و نبوغ آن است. با این حال ، به نظر منتقدین ، این ویژگی وی را به یک رهبر خطرناک تبدیل کرد. متأسفانه ، ترامپ نشان نداد كه او مذاكره كننده است كه می تواند اراده تسلط بر جزئیات فنی و حیاتی اصلاحات را پس بگیرد و نه مذاکره كننده كه بتواند مخالفان خارجی را پس بگیرد. البته این نقاط ضعف ممکن است بسیار تعیین کننده نباشد ، زیرا توانایی ترامپ در ترغیب بخش بزرگی از جامعه برای انجام کارهای خارق العاده ، حتی اگر واقعی باشد ، واقعی است.
اما اگر رئیس جمهور بخواهد نام خود را در تاریخ ادامه دهد ، واقعاً چیست؟ آیا رهبران نباید جاه طلب باشند و از اصلاحات وضعیتی یا سطحی راضی نباشند؟ بدون شک جواب مثبت است ؛ با این حال ، این یک جاه طلبی ارزشمند است که آنها فقط ایده های اول و مفیدی برای توسعه کشور و نه تنها خودشان یا افراد اطراف خود دارند ، بلکه به منظور جمع آوری هستند. ثانیا ، دانش و توانایی دستیابی به این اهداف را داشته باشید. سفیر فضیلتی است که می توان روحیه جامعه و با عزم و بهره وری را بهبود بخشید. این همه چیز در خدمت ستایش و شجاعت تصویر فردی رئیس جمهور نیست.
انگیزه اصلی رهبران ، از همه مهمتر ، تعهد به منافع جمعی نیست ، اما وقتی تمایل به شخصی و جاودانگی وجود دارد ، موفقیت های نمادین و بی معنی جایگزین مشکلات اساسی می شود. به عنوان مثال ، به جای پرداختن به بحران های واقعی و مهم مانند توسعه زیرساخت ها یا بخش های کلاس کاهش یافته ، زمان و انرژی کشور برای تصمیمات چشمگیر مانند نام جغرافیایی یک خلیج فارس صرف می شود. مشکلات واقعی که می تواند زندگی میلیون ها نفر را بهبود بخشد ، تقریباً به حاشیه رانده شده است. در چنین مواردی ، رهبران به احتمال زیاد بحران های مصنوعی را برای پذیرش خطرات غیر ضروری ، توجیه اقدامات افراطی و تماشای پروژه های پیچیده اما غیر متخصص ، افزایش می دهند. سرانجام هزینه هایی که برای افراد عادی اعمال می شود. هنگامی که همه چیز آشکار و نشان داده می شود ، بیشتر وقت رهبر بلندپرواز خود را برای ساختن فرقه شخصیت و بستن صدای منتقدین ایجاد می کند. آیا این سناریو با شما آشنا نیست؟
نمونه ای از این ذهنیت را می توان بارها و بارها در دستیابی به ترامپ از گرینلند مشاهده کرد. هیچ دلیل امنیتی قابل قبولی برای پیوستن به جزیره وجود ندارد. براساس توافق نامه با دانمارک ، ایالات متحده ممکن است حضور نظامی خود را در منطقه افزایش دهد. از نظر اقتصادی ، منابع معدن گرینلند احتمالاً از نظر مالی توجیه شده و شرکت های آمریکایی در حال حاضر در این زمینه فعالیت می کنند. از همه مهمتر ، مردم گرینلند تمایلی به پیوستن به ایالات متحده ندارند.
حاکمیت گرینلند نه تنها بقیه قابلیت اطمینان جهان آمریکا را زیر سوال می برد ، بلکه روابط قوی خود را با دانمارک ، یکی از وفادارترین متحدین واشنگتن تضعیف می کند و اصل مخالفت با توسعه منطقه ای را تضعیف می کند. به عبارت ساده ، این طرح یک ایده کاملاً خام و غیر منطقی است. با این حال ، در ذهن ترامپ ، کسب گرللند مترادف با آمریکای بزرگ و بنابراین “بزرگی” است. به گفته وی ، چنین موفقیت چشمگیری ممکن است نام او را در تاریخ حکاکی کند. حتی اگر هزینه ها و نتایج آنها خیلی سنگین باشد.
آیا ترامپ ناپلئون و هیتلر از راه عبور می کنند؟
تاریخ بارها و بارها هشدار داده است كه رهبرانی كه از شهرت شخصی و تشنگی افتخار گرفتار شده اند ، اغلب فاجعه بزرگی دارند. ناپلئون بناپارت بدون شک یکی از تأثیرگذارترین چهره های تاریخ بود ، اما علاقه وی به افتخار فردی با هزینه میلیون ها زندگی اروپایی به پایان رسید و سرانجام سنت او یک تبعید تحقیرآمیز در جزیره هلنا گرفت.
آدولف هیتلر ، نمونه ای از جاه طلبی بیماری زا با رویای امپراتوری هزار ساله ، هیچ ورایتی به جز مرگ ده ها میلیون نفر و تقسیم آلمان برای بیش از چهل سال نداشت. فیدل کاسترو از محمد رزا شاه پهلوی ، هوگو چاوز ، صدام حسین ، مائو تستنگ ، جمال عبدال ناصر و جوزف استالین ، بسیاری از مقصد های تاریخی وی ، سرانجام آسیب دیدند ، اما سرانجام به ملل آنها آسیب رساندند.
بنیانگذاران ایالات متحده از پیامدهای مخرب جاه طلبی های فردی آگاه بودند. به همین دلیل ، آنها سلطنت را رها کردند ، قانون اساسی مفصل بود ، اصل حاکمیت قانون و “جاه طلبی محدودیت جاه طلبی” یک ساختار سیاسی ایجاد کرد. جمله معروف جیمز مدیسون “مجلس قانونگذاری در سیستم جمهوریخواه بالاترین قدرت را دارد” ؛ مدیسون تا چه اندازه مدیسون خطر تمرکز قدرت در دست رئیس جمهور و اولویت منافع فردی نسبت به منافع ملی را هشدار داده است.
امروز ، در دنیایی که حقیقت هر روز کمیاب می شود فروتنی به یک مقدار فراموش شده تبدیل شده است و ویترین باز به یک هنجار مشترک تبدیل شده است. البته ، ترامپ می تواند دو هوادار استوری جنبش MAGA را به عنوان رئیس جمهور بزرگ و استثنایی متقاعد کند. اما در پایان ، تاریخ فقط در مورد نتایج و تأثیرات قضاوت خواهد کرد. با نگاهی به ثبت نام فعلی ، ترامپ احتمالاً جزو مهمترین و تأثیرگذارترین روسای جمهور خواهد بود. نه به دلیل موفقیت مثبت ، بلکه به دلیل نقض هنجارها و استفاده از سیاست های سخت با تأثیر عمیق بر ساختار و قدرت سیاسی در ایالات متحده. اگر مردم آمریکا واقعاً نمی خواهند ضعیف تر ، بیمار ، فقیر ، فداکار ، بدهکار ، منزجر کننده تر ، کثیف تر و حتی عاری از دموکراسی باشند. در غیر این صورت ، کلمه “اندازه واقعی” برای همیشه از ترامپ دور خواهد بود.
ارسال پاسخ