دور– موبینا نماتزاده ، تقریباً یک سال پس از درخواست رفتن به دانشگاه پزشکی و تحصیل در این زمینه ، این روزها به این خبر بازگشت. از روز بد ، نه به دلیل یک چیز مثبت و خوب ، بلکه به دلیل ترسیم پدرش با تکواندو و افتخار.
“من”
آخرین داستانی که مبینا را به وجود می آورد ، مسئله ای پنهان نیست. وی پس از اتمام کلاس خود در تکواندو ، ادعا کرد که در غیاب هادی سائی پر شده است و برخی از آنها حاضر بودند مربی خود ، پدربزرگ خود را تغییر دهند و پیشگام پدربزرگش را تهدید کنند تا کلاس را زودتر آزاد کنند. البته روایت استاد پیراهادی از این داستان. موبینا اخیراً این روایت را به روشی متفاوت ساخته و گفت که به کسی بی احترامی نیست و نمی خواست به اعتماد به نفس دختران احترام بگذارد. سپس ، با چشمان اشک خود ، در جلسه آشتی ، به جای حل داستان ، یک سیلی قوی و پلیس داستانی را که قبل از رسیدن پلیس دروازه دیگر را ترک کرده است ، می گوید.
چند روز پس از این درد ، موبینا از مردم خواست که او را دوست نداشته باشند و از یک مکالمه بیست و یکم با بسیاری از “من” متنفر نباشند. البته او اصرار داشت كه پدرش پشیمان نشده است و اگر پدر بود ، قطعاً سیلی قوی تر در تکواندو خواهد بود. احتمالاً به این دلیل که موبینا مدال المپیک ایران را تشخیص نداد و در مقابل بقیه رفتار نکرد.
اظهارات متناقض
مهروز سائی ، که مدتهاست با فدراسیون تکواندو و به خصوص موبینا همکاری می کند و اکنون به سرمربی تیم ملی رسیده است ، اخیراً در تلاش است تا از تصویر موبینا محافظت کند و با استاد پیردی ، که مربی کلاس نیست ، صحبت کند. این اظهارات واکنش منفی از مخاطبان دریافت کرد و نتوانست اشتباهات موبینا و پدرش را کاهش دهد. به همین دلیل ، موبینا خود بیانیه ای از گفتگوی جدید بیان کرد. گفتن اینکه شما قربانی هستید و مردم به طور تصادفی از او قضاوت می کنند.
صرف نظر از اینکه چه کسی در این داستان درست است و کدام روایت دقیق تر است ، عبارات جدید آنقدر متناقض هستند که فقط نمی تواند آن را تصویب کند. در جایی او می گوید که مردم به دلیل تمایل به مطالعه مواد مخدر به طور تصادفی قضاوت می کنند و نمی روند. وی گفت که منظور او خواندن و آموزش در بخش تغذیه در جای دیگر است و گفت که این کار را بدون استفاده از سهمیه مانند سایر افراد انجام می دهد. تحت فشار انتقاد ، واضح است كه نظرات وی تغییر كرده است یا خانواده وی فراموش كرده اند كه او در مورد اطلاعات و توانایی های دختران خود در چندین برنامه تلویزیونی صحبت می كنند ، و او توانایی مطالعه داروها و تماس ها را تأیید می كند.
بخش بدی از داستان در آخرین اظهارات مکانی است که موبینا می گوید استاد پیرای در مقابل پیرای ایستاده است ، بنابراین هیچ کس جرات نمی کند این کار را با دختری از این سرزمین انجام دهد. او سپس جهانی تر صحبت می کند و می گوید که هیچ دختر و پسری وجود ندارد ، به این امید که هیچ کس یک روز با مرد دیگری در جهان انجام ندهد. این خواسته به اندازه کافی زیباست اما متناقض نیست. از آنجا که مابینا گوشه لباس را آزار دهنده توصیف می کند ، اما پیشگام این میدان ، پیرمرد سیلی را مدال می دهد و خشونت را تشویق می کند ، اگر پدر سیلی قوی تر باشد.
می توان فهمید که پدر چنین رفتاری با کودک ندارد ، اما نباید به همان اندازه که ادعا می کند چهره متفاوتی در ورزش های ایران و المپیک است ، رایج باشد؟ اگر او نیاز به توصیف خود را به عنوان یک کودک 20 ساله ، به عنوان یک چهره شناخته شده ، خشونت را تشویق می کند ، و آیا این امید که اصول اساسی هنرهای رزمی به درستی به نسل های آینده منتقل شود؟
ارسال پاسخ