چرا فرزندان ما پرخاشگر می شوند؟

چرا کودکانمان پرخاشگر می‌شوند؟

علت اصلی پرخاشگری در کودکان، تجربه شکست و محرومیت از هدف و یا برخورد با موانع در راه رسیدن به آن هدف است.

به گزارش ایسنا، اغلب والدین پرخاشگری را در فرزندان خود تجربه می کنند. این رفتار می تواند در سنین، مکان ها و زمان های مختلف در کودکان رخ دهد. گاهی ممکن است والدین علت پرخاشگری در فرزندان خود را درک نکرده و دلایل آن را درک نکنند. با خانم سحر پهلوانشان روانشناس کودک و نوجوان درباره پرخاشگری در کودکان گپ زده ایم.

این روانشناس در قسمت اول سخنان خود عوامل موثر بر پرخاشگری در کودکان را اینگونه بیان می کند: عامل اصلی پرخاشگری در کودکان تجربه شکست و محرومیت از هدف یا برخورد با موانع در مسیر رسیدن به آن هدف است. این شکست یا محرومیت می تواند شامل ناتوانی در دستیابی به یک هدف خاص (مانند خرید یک اسباب بازی)، عدم توجه در موقعیتی که نیاز است، عدم توانایی در رفع فوری نیازهای فعلی، عدم توانایی در کسب درآمد باشد. عدم اعتماد به نفس و غیره میتوانست باشد.

وی ادامه می دهد: در برخی موارد ممکن است پرخاشگری نتیجه یک مشکل بزرگتر باشد. مثلا وقتی اضطراب فرزندمان زیاد است. این اضطراب زیاد می تواند به صورت تهاجمی نیز خود را نشان دهد. زیرا کودک آستانه تحمل پایینی دارد و ممکن است محرک های خارجی مانند محرک های صوتی یا بصری را متفاوت پردازش کند. بنابراین اولین واکنش او پرخاشگری است.

این روانشناس کودک با بیان این مطلب تصریح کرد: کودکانی که تجربه هیجانی شدیدی دارند و کمترین محرک را تا حد ممکن پردازش می کنند، معمولا واکنش آنها به آن محرک ممکن است برای آن موقعیت مناسب نباشد و یکی از این واکنش های غیرعادی پرخاشگری است، بنابراین می توانیم پرخاشگری را در کودکان بیش از حد هیجانی و کودکانی که آستانه تحمل کمتری دارند مشاهده کنید.

پهلوان نشان همچنین یادگیری مشاهده ای را یکی از عوامل موثر بر پرخاشگری کودکان می داند و می گوید: وقتی کودک می بیند که اولین واکنش پدر یا مادرش در تعامل با خود یا خواهر و برادرش پرخاشگری است و در بسیاری از جاها می تواند آنها را به سمت خود سوق دهد. هدف. اینگونه می آموزد و در آن قوی تر می شود. یا نوع برنامه های تلویزیونی که کودکان تماشا می کنند. شخصیت هایی که قدرتشان بیشتر از قدرت بازو یا پرخاشگری آنها ناشی می شود. اینها از کودکی الگوبرداری شده اند که او را قهرمان خود می کند.

در اختلال بولینگ یا قلدری، کودکان از پرخاشگری نه به صورت انفرادی بلکه اغلب به صورت گروهی استفاده می کنند و باندهایی را بر روی دیگران در مدرسه و افراد هم سن و سال خود تشکیل می دهند تا محبوبیت اجتماعی به دست آورند. اغلب ما با این گروه از پرخاشگری در بین افرادی مواجه می شویم که احتمالاً خوب درس نمی خوانند، هنر و استعداد خاصی ندارند.

وی همچنین گفت: عدم اعتماد به نفس و عزت نفس پایین کودک باعث می شود که بخواهد ضعف و شکست خود را با رفتارهای پرخاشگرانه و ترس از دیگران جبران کند. برای این وضعیت از اصطلاح طرح ریزی استفاده می کنیم. من خشم یا پرخاشگری خود را بر روی افرادی که عواقب کمتری برای من دارند بیرون می‌آورم، اما این رهایی عاطفی را نیز انجام دادم.»

این روانشناس درباره تاثیر برخی اختلالات بر پرخاشگری کودکان بیان می کند: گاهی اوقات در کودکانی که سابقه اختلالاتی مانند نقص توجه و بیش فعالی دارند یا معمولا به کودکان ADHD معروف هستند، حتی با وجود چنین اختلالاتی باز هم می توانیم پرخاشگرانه رفتار کنیم. به عنوان نافرمانی مخالف یا اختلالات رفتاری، طیف وسیعی از پرخاشگری را در کودکان به شکل مخالفت و نافرمانی از هنجارها و قوانین در موقعیت های مختلف مشاهده می کنیم.

وی ادامه داد: والدینی که سابقه پرخاشگری، اضطراب، وسواس و یا سابقه قوانین بیش از حد یا مقررات سختگیرانه دارند که جایی برای اظهار نظر کودک باقی نمی گذارد. این ممکن است یکی از دلایلی باشد که باعث پرخاشگری در کودک می شود.

این روانشناس کودک با بیان اینکه اختلال بولینگ یا قلدری عاملی تاثیرگذار در پرخاشگری کودکان است، بیان کرد: در این اختلال کودکان نه به صورت فردی، بلکه بیشتر گروهی عمل می کنند و با تشکیل باند در مدرسه و علیه سایر هم سن و سال های خود محبوبیت اجتماعی پیدا می کنند. . اغلب ما این گروه پرخاشگر را در بین افرادی داریم که احتمالاً خوب درس نمی خوانند، هنر خاصی ندارند و استعداد خاصی ندارند. یعنی به صورت منفی، یعنی معمولاً با پرخاشگری و قلدری، با ایجاد ارعاب. آنها سعی می کنند اعتماد به نفس و محبوبیت خود را در بین همسالان خود به دست آورند. در واقع، این تنها راهی است که آنها می توانند دیگران را در اطراف خود نگه دارند.

وی تاثیر بی ادبی والدین بر پرخاشگری را اینگونه بیان می کند: گاهی والدین به این کودکان قول می دهند اما به موقع اقدامی نمی کنند که این امر باعث پرخاشگری در برخی از کودکان می شود.

پهلوانشان همچنین گفت: اغلب کودکان دارای سبک مستندسازی منفی و بدبینانه هستند که در مواجهه با موقعیت های منفی، سبک مستندسازی آنها درونی، قابل کنترل و جامع می شود. به عنوان مثال، اگر کودکی با نمره ریاضی پایین، این موضوع را به نقص خود، هوش پایین نسبت دهد یا حتی عوامل بیرونی مانند معلم، شانس یا تصادف خود را مقصر بداند. و غیرقابل کنترل است که باور کنیم همیشه اینطور است. در اینجا حالتی به نام درماندگی آموخته شده ایجاد می شود و یکی از پیامدهای اصلی آن می تواند پرخاشگری باشد.

وی می گوید: یکی از عوامل دیگری که ممکن است نقش داشته باشد این است که پرخاشگری را نتیجه عوامل دیگر یا خود علت می بینیم. از آنجایی که همانطور که گفتم گاهی اوقات می تواند ناشی از یک اختلال بزرگتر باشد، مثلاً اختلال بولینگ، اختلال نافرمانی مقابله ای (ODD)، اختلالات رفتاری که در آن افراد در شرایط خاص قوانین و مقررات را زیر پا می گذارند، پرخاشگری یکی از این اختلالات است. ویژگی های برجسته از این اختلالات اما گاهی اوقات، اگر کودک دارای اختلال اضطراب، اختلال کم توجهی بیش فعالی یا سابقه نقص و ناتوانی خاصی باشد که باعث طرد و تمسخر کودک در هنگام تعامل با او می شود، پرخاشگری می تواند نتیجه این مشکل باشد. از این رو کودک ممکن است علت یا علت باشد. تأثیر پرخاشگری بسیار چشمگیر است.

این روانشناس با اشاره به موارد زیر خاطرنشان کرد: در برخی از دوره های رشد به عنوان مثال در دوره دوم رشد که بین 2 تا 5 سالگی شروع می شود که اراده کودکان شکل می گیرد، این اراده می تواند در سطح جسمانی نیز ظاهر شود، مانند خودسازی. کنترل. ادرار یا مدفوع، نه گفتن کلمه در سطح کلامی، نشان دادن مقاومت، منفی نگری، لجبازی و خود محوری یا ابراز احساسات بخشی از روند رشد و طبیعی کودکان است. بنابراین، کودکان همه چیزهایی را که اولین کسانی نیستند که انجام می دهند یا علاقه ای به آن ندارند، انکار می کنند. مثلاً در این مدت اسباب بازی های خود را به اشتراک نمی گذارند و هر اقدام دیگری باعث رفتار پرخاشگرانه در آنها می شود. در این دوره که خانواده نظرات مخالف دارند و بچه ها پرخاشگرانه رفتار می کنند، می شنویم که مردم زیاد نه می گویند.

مهم است که تفاوت رفتار پرخاشگرانه و هیجان خشم و تعریف صحیح آن را بدانیم و سپس فراوانی یا بروز این رفتار را در موقعیت های مختلف ارزیابی کنیم. دلایل و عوامل تسهیل کننده واکنش دیگران در مواجهه با این کودک پرخاشگر چیست؟

وی گفت: گاهی کودک را با چیزی مواجه می کنیم که ترس عجیبی دارد و باعث پرخاشگری در او می شود.

پهلوانشان می گوید: در اختلالات یادگیری، زمانی که کودک دچار مشکل خواندن و نوشتن می شود، این پرخاشگری را در هنگام انجام تکالیف در او مشاهده می کنیم.

این روانشناس گفت: گاهی کودک ما به دلیل نداشتن مهارت های ارتباطی و اجتماعی، پاسخی جز پرخاشگری نمی شناسد و اگر این الگو را یاد گرفته باشد، از این طریق به توجه و موفقیت دیگران دست می یابد. ناخودآگاه این اولین واکنش اوست.

وی همچنین خاطرنشان کرد: گاهی مشکلات هورمونی یا تغییر در میزان ترشح ناقلان مغز به ویژه در کودکان بیش فعال، مضطرب و تکانشی.

او می گوید نداشتن فرصت های خاص، طرد شدن از دوستان، تمسخر و مواردی از این دست نیز باعث پرخاشگری در کودکان می شود. مثلاً وقتی کودک را در شرایطی قرار می دهیم که دوستانش او را طرد کنند، این واکنش را نشان می دهد.

پهلوانشان گفت: بسیاری از اوقات میزان پرخاشگری از بازی پسران، جثه و فرهنگ پسران نشات می گیرد. کشتی، فوتبال، شمشیربازی پلیس بازی هایی هستند که در آنها پرخاشگری دیده می شود.

دانستن تفاوت بین رفتار پرخاشگرانه و هیجان خشم و تعریف صحیح آن و سپس ارزیابی فراوانی یا بروز این رفتار در موقعیت های مختلف بسیار مهم است. دلایل و عوامل تسهیل کننده واکنش دیگران در مواجهه با این کودک پرخاشگر چیست؟

مثلاً از بچه ها می ترسند؟ آیا آنها با درخواست شما موافقت می کنند؟ آیا رابطه عاطفی بسیار بدی با او دارند زیرا همه اینها می تواند در تقویت یا عدم تقویت این رفتار کودک در موقعیت های بعدی بسیار موثر باشد. نکته دیگر این است که باید ببینیم آیا این رفتار پرخاشگرانه واقعاً علت یک اختلال بزرگتر است یا اثر عامل دیگری؟ زیرا اگر نمونه ای از یک اختلال بزرگتر باشد، فقط رفتار پرخاشگرانه را می بینیم، اما یک اختلال زمینه ای بزرگتر وجود دارد که تا زمانی که برطرف نشود، کاهش نمی یابد. به همین دلیل باید یک بررسی جامع و کامل توسط متخصص، روانشناس و مشاور کودک انجام شود تا مشخص شود آیا این رفتار با ویژگی های رشدی، سن و حتی جنسیت کودک مناسب است یا با کلیشه های فرهنگی مطابقت دارد.