حقیقت این است که بسیاری از فیلم های ایرانی، به ویژه آنهایی که به عنوان سینمای اجتماعی شناخته می شوند، رنج مردم را نشان می دهند. اما نه برای تماشا، نه برای دلداری. در واقع در این آثار رنج مردم به ویژه طبقات فرودست جامعه موضوع تماشا می شود. به موضوعی برای اهداف سرگرمی، حتی برای سرگرمی همان قشر که رنجش را به تصویر می کشد. این آثار صرفاً نمایش درد هستند، نه اقدامی برای تسکین آن.
البته لازم نیست سینما در کمک به مردم برای رهایی از دردها که وظیفه و رسالت دیگر نهادهاست، نجات دهنده باشد. اما می تواند داستان درد را به گونه ای بیان کند که به مخاطب کمک کند درد را حل کند یا آن را تحمل کند. در واقع سینما می تواند فیلم هایی بسازد که در آن قهرمان با رنج پیروز نبرد می شود، نه اینکه فقط به این امید داشته باشد که به تماشاگر نحوه مواجهه صحیح با مشکلات زندگی را بیاموزد.
بی شک امید کاذب با ساختن شعارها و فیلم های فانتزی که هیچ ردپایی از واقعیت ندارند بیشتر خودفریبی خواهد بود و سینما را به تبلیغات زردی تبدیل می کند که هیچ نسبتی واقع گرایانه و واقع بینانه با درد ندارد. مشکل این است که داستان ها نه تنها باید بر درد متمرکز شوند، بلکه باید بر روی مقابله با درد نیز متمرکز شوند. قهرمان فیلم چگونه بر مشکلات غلبه می کند و از رنجش خود می کاهد؟
«رضا میرکریمی» که فیلمهایش مصداق سخنان ماست، به نکته خوبی در این زمینه توجه میکند و میگوید: «من معتقدم همه وظایف انسانی ما از فردیت شروع میشود. در حال حاضر هیچ وظیفه اجتماعی را مقدم بر وظایف فردی نمیدانم. هدفم این بوده است که اخلاق را در دنیای کوچک خودمان مانند خانواده به تصویر بکشم. فکر میکنم سینما بهترین ابزاری است که میتواند مهارتآموزی را به درد و رنج خودمان کاهش دهیم. در کفش دیگران حتی برای بچه ها قصه می گویم و به جامعه می آورم.» ما ورود را آموزش می دهیم.
وقتی با شخصیتی در داستان همذات پنداری می کنند، اولین نیاز هر درس اخلاقی الهی و غیر الهی را می آموزند. هر فیلم، خوب یا بد، این ویژگی را دارد که در آن مردم دنیای دیگری را تجربه میکنند، در جای دیگری غمگین یا هیجانزده میشوند و این به آنها کمک میکند در هر برخورد و قضاوت اول فکر کنند.»
حقیقت این است که سینما در بحران می تواند به عنوان یک راه حل فرهنگی مطرح شود، مگر اینکه خودش در بحران باشد. فراموش نکنیم که هر بحران اقتصادی ذاتاً بحران های روحی و روانی را به همراه دارد و سینما حداقل می تواند در تقویت روحیه مردم و زنده نگه داشتن امید موثر باشد. سینما به عنوان یک کالای فرهنگی نه تنها مصرفی است، بلکه یک نوع سرمایه گذاری بلندمدت است که میزان مصرف و سود آن قابل محاسبه و ارزیابی ملموس و کوتاه مدت نیست.
وقتی از سینما صحبت می کنیم، از همه پتانسیل ها و ظرفیت های آن صحبت می کنیم. این مفهوم شامل تمام وسایل نقلیه آن نیز می شود. بر این اساس می توان برای کاهش مشکلات اقتصادی و معیشتی فیلم های کوتاه و حتی چند دقیقه ای تهیه کرد. به عنوان مثال در این شرایط که با قطعی برق دائمی مواجه هستیم، می توان فیلم های کوتاهی درباره راهکارهای صرفه جویی در مصرف انرژی تولید کرد و با توزیع و نمایش در فضاهای مجازی و شبکه های اجتماعی، فرهنگ سازی کرد.
در این شبکه های اجتماعی که بازیگران سینما و تلویزیون به میدان می آیند، می توانند با همدلی با مردم و تشویق آنها، جامعه را از یأس و افسردگی عمومی نجات دهند. به عنوان مثال، تولید کلیپ های یک دقیقه ای با استفاده از طنز در اینستاگرام می تواند شادی موقتی را برای جامعه به ارمغان بیاورد و تحمل مشکلات را آسان تر کند.
23302
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ