آموزه جدید ترامپ علیه ایران و روسیه چیست؟

آموزه جدید ترامپ علیه ایران و روسیه چیست؟


فلاپی آدریان کاراتنیکی ، محقق ارشد خاورمیانه ، شورای اقیانوس اطلس و رئیس مجلس فریدوم (خانه آزادی)

“دونالد ترامپ نشان داد که چگونه یک مقام قدرت را انجام می دهد ،” یک تحلیلگر اوکراینی ، “دونالد ترامپ” ، پس از نقش ترامپ در واسطه گری و آتش بس بین اسرائیل و ایران در 6 ژوئن “، اما آیا این موفقیت در خاورمیانه فقط یک پیروزی تاکتیکی یا نشانه ای از تغییر اساسی در سیاست خارجی ترامپ است؟

اگرچه سیاست خارجی ترامپ عمدتاً مبتنی بر شهود ، شرایط ، تجارت و یک رویکرد غیرقابل پیش بینی است ، اما ممکن نیست که دولت وی از یک دکترین منظم پیروی کند. با این حال ، نکته مهم برای ترامپ همواره موفقیت بوده است و معرفی بحران خاورمیانه می تواند سیاست وی را به رویکردی تعیین کننده تر و جدی تر در ماه های آینده سوق دهد.

در طی سه انتخابات متوالی ، ترامپ همواره سعی در کاهش شکاف عمیق بین محافظه کاران امنیتی سنتی و انزوا انزواگرایانه MAGA داشته است. در همین زمان ، این کشور اصرار داشت که بودجه نظامی را افزایش دهد و در حالی که به کشور در جنگهای ابدی هشدار می داد. استفاده از شعار مشهور رونالد ریگان “صلح از قدرت” ابزاری بود که ترامپ سعی در برآورده کردن هر دو گروه داشت. با این حال ، واقعیت های پیچیده ژئوپلیتیکی خاورمیانه ممکن است خلاصه کرده باشد که صلح نه تنها نمایشگاه قدرت بلکه نتیجه هدف و استفاده هوشمندانه است.

پایان ترامپ و انزوا ؛ تولد آموزه جدید آمریکایی در سیاست جهانی؟

اخیراً ، در توسعه تحولات ، رفتار ترامپ نسبت به حمایت ایران و لاهه از ناتو در آخرین اجلاس لاهه ، اندیشه قدیمی ایالات متحده را به چالش می کشد. در مقابل ، این جنبش ها آغاز یک سیاست جدید خارجی و امنیتی از واشنگتن را نشان می دهد. سیاستی که از مرزهای خاورمیانه فراتر می رود.

در این زمینه ، معاون رئیس جمهور پیشین مایک پنس ، در سخنرانی خود با جمهوریخواهان ، سعی کرد یک الگوی باز برای آنچه امروز “دکترین ترامپ” نامیده می شود ، ترسیم کند: اول ، منافع ملی ایالات متحده باید تعریف شود. ثانیا ، بحران باید با تمام ظرفیت دیپلماسی حل شود. سوم ، اگر تلاش های دیپلماتیک بی ثمر باقی بماند ، بحران باید در اسرع وقت بدون اینکه وارد جنگهای طولانی شود ، در اسرع وقت عقب نشینی و عقب نشینی کند.بشر

اگرچه تفسیر مایک پنس از سیاست ترامپ در مورد ایران محدود به یک پرونده است ، اما این اساس یک درک گسترده تر است. به نظر می رسد رویکرد دولت ترامپ به ایران آغاز یک دکترین جدید است: “فقط در لحظه های بحرانی بحران های استراتژیک ، با تکیه بر مداخله محدود و هدفمند ارتش آمریكا برای حمایت از متحدین آسیب پذیر.در عین حال ، این سیاست بر مسئولیت بیشتر کشورها مانند اسرائیل تأکید دارد. کشورهایی که باید محموله های دفاعی بزرگی داشته باشند.

در اجلاس ناتو در لاهه ، شکل گیری این رویکرد جدید به خوبی منعکس شد. براساس عملکرد در “پرونده ایران” ، ترامپ بر حمایت شدید خود از ناتو در زمینه افزایش قابل توجه بودجه دفاعی اعضا تأکید کرد. برخلاف انتظارات بسیاری ، ایالات متحده در مواجهه با تجاوز روسیه روسیه ، هم تهدید امنیتی اروپا روسیه و هم حمایت مداوم ناتو در اوکراین ، اظهارات خود را بیان کرد.

چهار علامت مهم ؛ چگونه بحران ایران مسیر ترامپ را در جنگ اوکراین تغییر داد؟

با ورود ترامپ به بحران خاورمیانه ، چهار عامل اساسی وجود دارد که دولت می تواند آغاز یک تغییر جدی در سیاست خارجی دولت خود علیه جنگ روسیه -کلراین باشد.

اولیهیچ چیز نخبگان عمومی و سیاسی را به اندازه یک پیروزی مشخص متقاعد نمی کند. به منظور هدف قرار دادن تأسیسات هسته ای ایران و کف آتش بس ، ترامپ این پیام را ارسال کرد که تغییر فقط با تکیه بر مذاکره امکان پذیر نیست. در مقابل ، نیاز به فشار و قدرت ما را بیش از حد نیاز دارد.

دوماین حمله موضع انزوائیگرایی را به سرپرستی ترامپ تکان می دهد. معاون اول رئیس جمهور جودی ونس ، وزیر دفاع پیت هگزس و تولس گابارد ، رئیس سرویس اطلاعات ملی ، اکنون باید با سیاست خارجی سازگار شوند. علاوه بر این ، ترامپ ، مارجار تیلور گرین ، تاکر کارلسون ، استیو بن و رند پال ؛ چهره هایی که مخالف اوکراین در برابر پشتیبانی و پشتیبانی ناتو هستند ، یا حداقل رویکردی محتاطانه و مینیمالیستی انجام می دهند.

سومیافته های جدید بررسی بنیاد رونالد ریگان نشان می دهد که سیاست در حال توسعه ترامپ با رای دهندگان جمهوریخواه سازگار است. بیشتر پایگاه رأی حزب بر خلاف وجود ایالات متحده در جهان نیست و توسط چین و روسیه تهدید می شود. علاوه بر این ، بسیاری از مقامات نظامی جمهوریخواه مقاومت اوکراین را ارزش و تحسین می کنند. آنچه حرفه ای ترامپ -آنچه قبول نمی کند ورود مستقیم سربازان آمریکایی به جلوی جنگ است. آنها ما متحدین را ترجیح می دهند که هزینه های دفاعی را مختل کنند.

بالاخرهتلاش های دیپلماتیک سفیر ویژه واشنگتن عمدتاً مبتنی بر گلزنی و مذاکره با کرملین بود. Witcaf ، که قبلاً از پوتین به عنوان “رهبر بزرگ” یاد می کرد و بسته ای از امتیازات یک جانبه را ارائه می داد ، نه تنها صلح را تشویق می کرد ، بلکه حملات روسیه را نیز به شهرهای اصلی اوکراین تشدید می کرد. علیرغم افتتاح توافق ترامپ با مسکو ، تلاشهای مسالمت آمیز پوتین نادیده گرفته نمی شود و احتمال تنش بین ایالات متحده و روسیه در آینده نزدیک را تقویت می کند.

آموزه جدید ترامپ ؛ فشار اقتصادی به جای جنگ مستقیم برای کنترل روسیه

به عنوان آخرین برخورد دونالد ترامپ با ایلان مسک ، ترامپ این توانایی را دارد که به سرعت مواضع خود را در برابر متحدین و نزدیکترین شرکای خود بدست آورد. از این منظر ، تضاد آشکار بین امتیازات بیهوده و سیاست های پیشرفته علیه پوتین اساس یک رویکرد مجاز تر به روسیه در برابر نگرش سرسخت ترامپ نسبت به ایران است. البته ، چنین تغییری لزوماً به معنای هدایت مداخله نظامی ایالات متحده نیست ، اما می تواند فشار اقتصادی بر مسکو را تشدید کرده و به طور قابل توجهی دفاع و قدرت تهاجمی اوکراین را تقویت کند. جاده باینری در آخرین اجلاس ناتو تأکید کرد.

اروپایی ها در ماه های اخیر سهم بسزایی در امنیت داشته اند و آنها در تلاشند تا با تأمین بودجه به اوکراین ، حمایت مالی ایالات متحده را در دوره ترامپ متعادل کنند. با این حال ، متوقف کردن ماشین جنگ پوتین نیاز به همکاری نزدیکتر با ایالات متحده دارد. اروپا هنوز هم برای خرید تجهیزات نظامی ایالات متحده برای اوکراین به چراغ سبز واشنگتن احتیاج دارد و تبادل اطلاعات با کیف باید تضمین شود. مواردی که در مواضع آخرین اجلاس ناتو مشهود بود ، مشخص بود.

مؤثرترین راه برای شامل پوتین ، نشان دادن تعهد پایدار غرب به حمایت طولانی مدت از اوکراین است. از آنجا که دکترین ترامپ بر اصل خود -کمک تأکید می کند ، به ویژه برای شانه های کشورهای اروپایی است. بانک های اروپایی میزبان 5 میلیارد دلار در ذخایر ارزی روسیه هستند. منابع با حمایت از رهبران سیاسی و کارشناسان برجسته مانند لری سامرز ، فیلیپ زلیکوف و رابرت زولیک.

این ذخایر معادل کمک های نظامی واشنگتن به اوکراین است و ممکن است نقش مهمی در تقویت مقاومت اوکراین در برابر حملات جدید روسیه به اهداف غیرنظامی داشته باشد. فشار کوچک ترامپ برای مجبور کردن اروپا برای باز و باز کردن راه های استفاده از این منابع کافی است. گامی که بار مالی جنگ را از شانه های ایالات متحده بالا می برد. هزینه دفاعی اوکراین ، به ویژه برای خرید سلاح های آمریکایی ، نمونه مهمی از سیاست های سبک ترامپ است. چیزی معادل همان شعار معروف: “مکزیک باید برای دیوار بپردازد.”