آیا حمله به نقش دوحه نقش قطر در میانجیگری است؟

آیا حمله به نقش دوحه نقش قطر در میانجیگری است؟


دور – احمد الحله ، محقق ارشد خاورمیانه ، در الجزیره است

گزارش های Al -Jazeeraاسرائیل در اختلافات آشکار با سنت ها و قوانین بین المللی ، تیم مذاکره سیاسی جنبش مقاومت اسلامی در دوحه در دوحه را ترور کرده است. پیشنهاد دونالد ترامپ رئیس جمهور ایالات متحده برای جنگ غزه. تجاوز فراتر از منطق ، قانون و دیپلماسی با یک محکومیت بین المللی و موج گسترده خشم روبرو شد. از آنجا که سابقه خطرناکی وجود داشت: سازمان ملل و شورای همکاری خلیج فارس نقض حاکمیت دولت. نه کشوری بدون مرزهای جغرافیایی با اسرائیل و نه کشوری که با آن مبارزه کند.

قطر همچنین یکی از بازیگران اصلی در انحلال درگیری های پیچیده بین المللی است. این به نمادی از صلح و زندگی در سیاست های خود تبدیل شده و میزبان فعالیت های مختلف فرهنگی و اقتصادی با هدف تقویت همکاری بین ملل است.

بنیامین نتانیاهو ، رهبر راست صهیونیستی ، چند گل را تماشا کرد.

الف) تضعیف مذاکرات برای تکمیل پروژه نسل کشی در غزه

بنیامین نتانیاهو و حق مذهبی طرفدار در اسرائیل معتقدند که هرگونه مذاکره مانعی برای تکمیل برنامه اشغال غزه است و مردم فلسطین با بمباران ، تخریب و کشتار مجبور شدند. نگرانی کابینه طرفدار اسرائیل هنگامی که جنبش حماس سفیر ویژه ایالات متحده استیو ویتاکاف را در 6 اوت بدون هیچ مشروط پذیرفت ، متمرکز شد. جنبشی که به نتانیاهو بر افکار عمومی داخلی و بین المللی ظلم می کند و او را متهم می کند که به وی فرصتی برای آزادی زندانیان و متوقف کردن جنگ می دهد. در چنین محیطی ، نتانیاهو می ترسید که حماس بار دیگر به پیشنهادات توقف ترامپ پاسخ دهد. بنابراین ، Hasty ، دکتر حماس ، به رهبری خلیل الهیا ، دستور حمله مستقیم را برای جلوگیری از هرگونه توافق احتمالی دستور داد. هدف وی ادامه قانون جنگ غزه و پیشبرد اهداف سیاسی و ایدئولوژیک وی در چارچوب “سرزمین موعود” بود.

ب – حذف قطر نقش میانجیگری

بنیامین نتانیاهو می داند که قطر نقش اساسی در توسعه مذاکرات و تلاش برای جلوگیری از فاجعه انسان در غزه با بهره گیری از موقعیت دیپلماتیک خود دارد. به همین دلیل ، هدف اسرائیل از حمله دوحه نه تنها ضربه زدن به حماس ، بلکه تضعیف نقش قطر به عنوان ابزاری قابل اعتماد در بحران بود.

آنچه قطر را متمایز می کند ، تجربه طولانی وی و موفقیت انباشته وی در مدیریت پرونده های سیاسی است. این کشور موفق است که در بسیاری از واسطه های بین المللی دیگر موفق می شود. این موفقیت ناشی از رابطه متعادل DHA با همه طرفین ، از جمله ایالات متحده است که قطر را به عنوان یک متحد استراتژیک در منطقه می داند. این یک چالش جدی برای حق Pro -Pro -Excessive است. آنها همیشه قطر را به حمایت از حماس متهم کرده اند و فشار کافی به حرکت نمی کنند. ابتکار عمل اسرائیل در واقع تمرکز بر میانجیگری دوحه بود. اگر موفقیت آمیز باشد ، اگر موفقیت آمیز باشد ، منجر به اجرای پروژه های نسل کشی و اجباری مهاجرت در غزه شده است.

ج – جستجوی پیروزی مطلق نتانیاهو

نتانیاهو از اول اکتبر در تحقق یک پیروزی مطلق درگیر بوده است. ترور احتمالی رهبران سیاسی حماس در قطر ، مانند اسماعیل هانیا در تهران ، چهره های پیشرو ، غزه یحیا سانوار ، شیخ صالح آل الحاری در بیروت در بیروت ، میهن میهنیت می تواند در نظر گرفته شود که آنوتهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه باشد

اگر موفقیت آمیز باشد ، عملیات نتانیاهو می تواند به راحتی نخبگان اسرائیل و دولت ایالات متحده را به عنوان گامی تعیین کننده در جهت خاتمه پرونده حماس در خارج از مناطق ساحلی ، غزه و اشغالی معرفی کند. چنین “موفقیت” فرصتی برای غزه بود تا بتواند کاملاً نابودی را تحقق بخشد و با حمایت و پشتیبانی ایالات متحده به مردم فلسطین مهاجرت کند. در جلسه اوت گذشته ، پروژه کاخ سفید ، که با حضور چهره هایی مانند تونی بلر و جارد کوشنر ، در مورد پروژه های مربوطه ، از جمله ترامپ ریویرا و پروژه های مهم اقتصادی ، بحث و گفتگو کرد.

از این منظر ، غیر منتظره نیست که رهبران حماس در کشورهایی مانند قطر ، مصر یا ترکیه در کشورهایی مانند قطر ، مصر یا تورکی در آینده. طبق ایده های سیاسی ، کشورهایی که برای یک سری از رهبران در جنبش پیدا شده اند.

د) بازگرداندن هژمونی اسرائیل و خاورمیانه

بدون استفاده از روشهای مخفی اسرائیل ، استفاده آزاد از مبارزان نظامی برای انجام عملیات ناموفق ترور در دوحه پیامی را به جهان عرب منتقل کرد. وی گفت: “این پیام برای کل خاورمیانه است.” اسرائیل می خواست نشان دهد که دست او کاملاً در منطقه باز است و می تواند هر کشوری را دور کند. نتانیاهو ، بلافاصله پس از عمل ، “هیچ کس مصون نیست”.

این منطق در ذهنیت صهیونیستی افراطی به ایده گسترش جغرافیایی اسرائیل بستگی دارد. چند هفته پیش ، نتانیاهو اعلام کرد که این “یک کار مذهبی و تاریخی برای اسرائیل بزرگ” است. علائم این پروژه را می توان در سوریه و لبنان مشاهده کرد. نیروهای اسرائیلی مستقر شدند. ایجاد “اسرائیل بزرگ” و توسعه شغل مستلزم ترمیم ابتکار عمل و احیای نظریه بازدارنده اسرائیل است. نظریه ای که بعد از 5 اکتبر به شدت آسیب دیده و در واقع فروپاشید.

حملات اسرائیل به قطر ، سوریه ، لبنان ، یمن و ایران تنها گامی برای معرفی یک برنامه بزرگتر است. ماجراهای و حقوق افراطی نتانیاهو تا زمانی که جهان عرب فقط برای محکومیت کلامی و یک اقدام عملی برای شامل اسرائیل کافی باشد ، ادامه خواهد یافت. ماجراهای تأمین شده توسط حمایت سیاسی ، اقتصادی و نظامی واشنگتن. همان قدیمی ، از وضعیت امروز خداحافظی می کند: “وقتی گاو سفید خورده شد ، زمان سفید شکست خورد.” اسرائیل یک تسلط زیبا از خاورمیانه است و با توجه به معیارهای خود ، طراحی مجدد آن است. طراحی خلیج ایران. هنگامی که نخست وزیر قطر ، شیخ شیخ محمد بن عبدالرحمان آل -تانی هشدار داده می شود که به حمله دوحه به دوحه پاسخ دهد ، این روند یک خطر مستقیم برای منطقه است.

در این زمینه ، نتانیاهو ، یک جنایتکار جنگی ، به وضوح در مورد “اسرائیل بزرگ” صحبت کرد. اسرائیل از نیل به فرات گسترش می یابد و به جنوب Türkiye و عربستان سعودی شمالی گسترش می یابد. چنین جهت گیری روشنی به ناچار به کشورهای عربی اجازه می دهد تا موضع و روابط خود را با این رژیم تجدید نظر کنند. از آنجا که اسرائیل امروز دیگر وجود “صلح علیه جهان” یا حتی “صلح علیه صلح” نیست. در مقابل ، این یک نشت قانونی است که به قوانین بین المللی یا حاکمیت دولت ها بستگی ندارد. حتی اگر قیمت وحشتناک باشد ، اسرائیل به وضوح به دنبال توسعه و سلطه است. از آنجا که ما در غزه با گرسنگی ، تمیز کردن نژادی و نسل کشی گرسنه هستیم.

از اورشلیم تا دمشق ؛ نقشه جدید کابینه نتانیاهو

اگر نتانیاهو به وضوح به عنوان “اسرائیل بزرگ” یاد می کرد ، بیتیل اسموتریش وزیر دارایی فراتر رفت و ادعا کرد که “مرزهای بیت المقدس به دمشق ختم می شود”. وزیر کابینه گفت: “رودخانه اردن دو سواحل دارد و ما هر دو هستیم.” چنین عباراتی منعکس کننده گرایشهای استعماری است که حوزه سیاسی اسرائیل را تحت الشعاع قرار می دهد.

این رویکرد مستلزم آن است که کشورهای عربی فراتر از محکومیت کاملاً کلامی و ورود به زمینه اقدامات بازدارنده علیه اسرائیل باشند. قبل از اینکه برخی از اعراب اعتراف کنند: “من از روزی که گاو سفید شکست خورد ، شکست خوردم.” این ضرورت بیشتر از همیشه احساس می شود. به خصوص در سایه تعصب در فضای باز ایالات متحده آمریکا و عدم موفقیت مکرر امید واشنگتن برای درگیر کردن طرفدار افراطی صهیونیستی -.

واقعیت خطرناک و پیچیده فعلی از کشورهای عربی دعوت می کند تا با استفاده از ابزارها و ظرفیت های موجود ، غرور و بی ادب بودن اسرائیل را محدود کنند. این ابزارها عبارتند از:

1- روابط سیاسی ، تبعید سفیران و بسته شدن سفیران اسرائیل.

برای متوقف کردن معاملات تجاری برای ده ها میلیارد دلار ؛

متوقف کردن همکاری های امنیتی با اسرائیل

2 – نزدیک آسمان کشورهای عربی در هواپیماهای اسرائیلی ؛

تحریم های عربی در همه زمینه ها علیه شرکت هایی که با این رژیم نظامی و اقتصادی همکاری می کنند ، دوباره اعمال شود.

2- بسته شدن بنادر عرب ، فرودگاه ها و گذرگاه ها به اسرائیل و شرکت های مشترک آنها. عملی شبیه به آنچه اسپانیا اخیراً در سطح نظامی عمل کرده است.

2- با ده ها کشور علیه تحرک دیپلماسی عرب در شورای امنیت و سازمان های بین المللی و جنایات اسرائیل ، برای انزوا و تحریم های بین المللی.

2

اسرائیل این شجاعت را دارد که مرتکب جرایمی مانند نسل کشی در غزه ، اشغال کرانه باختری و کوودز ، یهودیت مسجد القسا و تجاوز به قطر شود. با این حال ، یک موقعیت عربی واحد و جمعی می تواند این معادله را تغییر دهد. از آنجایی که اسرائیل در یک زمان نتوانست با همه کشورهای عربی روبرو شود ، با دو سال جنگ ، از نظر سیاسی ، اقتصادی و نظامی به طور جدی در غزه فرسوده شد.

چنین ابتکار عمل عملی می تواند به یک موقعیت اسلامی و حتی جهانی فراتر از سطح عرب تبدیل شود. موضعی که می تواند اسرائیل را کنترل کند و افراط گرایی و تروریسم را در منطقه محدود کند. در این حالت ، ایالات متحده باید محاسبات خود را مرور کند و موضع خود را در مورد جنایات اسرائیل در غزه و جهان عرب تجدید نظر کند. به خصوص اگر فکر کند ممکن است منافع استراتژیک و متحدین خود را در منطقه از دست بدهد. این معیار واقعی است که در واشنگتن و تل آویو به خوبی درک شده است.