ادعای خود را در پرونده قتل تکرار کنید

ادعای خود را در پرونده قتل تکرار کنید

کودکی که ادعا می کند برای دفاع از خود مرتکب قتل شده است ، برای سومین بار به جلسه رسیدگی رفت. جلسه رسیدگی دو بار قبل از دیوان عالی کشور برگزار شد.

طبق گفته اتماد آنلاین ، متهم با پرتاب مردی به نام ساتن در سال ششم ، او را به قتل رساند.

چهار سال پیش ، صاحب یک خیابان در شهری در مقابل محل کار به پلیس گزارش داد. “یکی از مشتریان من ، پرهام ، به غذا علاقه مند به یک گروه آمد.” گفت آنها چهار ساله بودند و با چاقو به پرهام حمله کردند و یکی از آنها را کشتند. “

به این ترتیب ، پرهام دستگیر شد و جسد ساتار به پزشکی پزشکی قانونی فرستاده شد. پرهام دو بار به محاکمه رفت و هر بار به انتقام محکوم شد ، اما دیوان عالی کشور بار دیگر این تصمیم را نقض کرد و تحقیقات را کاملاً مشخص نکرد و دوباره تصمیم را نقض کرد.

به همین دلیل ، این پرونده برای سومین بار در 4 شعبه دادگاه کیفری ایالتی تهران برگزار شد. تحقیقات به دلیل عدم وجود متهم به صورت آنلاین انجام شد.

در جلسه دادرسی ، با توجه به اینکه هیچ خیاط وجود ندارد ، وکلای وی برای مصیبت درخواست کردند.

سپس صاحب جارگی در موقعیت قرار داشت. وی گفت: “من و دوست من در جارگی با هم کار می کنیم و در کنار هم چیزی داریم.” پرهام هر شب می آمد و کبد را می خورد. آن شب او در صندلی نشسته بود و کبد گروهی از چهار نفر بود. پرهام به لبه میز رفت و در آنجا نشست و صندلی را برای آن گروه خالی کرد. ناگهان او به ساتار پرهام رفت و درگیری کرد. من نفهمیدم که این درگیری چیست. من شنیدم که پرهام گفت که عموی من گفت شما رفیق هستید ، چرا می روید؟ ساتن گفت که او را به داخل ماشین انداخته است. ناگهان ستاره به زمین افتاد و پرهام فرار کرد. “

سپس شاهد در موقعیت قرار داشت. “ستار پرهام را بگیرید و آن را به داخل ماشین انداخت.” من نمی دانم درگیری های شما چیست. فقط یک مبارزه وجود داشت و ما ستاره را گرفتیم. “

سپس نوبت متهم. وی گفت: “من پرونده ای نداشتم” از طریق یک کنفرانس ویدیویی. ساتن و دوستانش به من حمله کردند. ستار از من بزرگتر بود و نیازی به انجام کاری برای به دست آوردن من نبود. من هم نتوانستم به او برسم. وقتی آنها چاقو شدند ، من چاقو را دزدیدم. ستاره چاقو داشت و دوستش دست او بود. من ترس را دزدیدم. “

وکیل بعداً در محل بود. وی گفت: “مشتری من بیماری روانی دارد.” وی یک پرونده دارد و چندین بار به بیمارستان منتقل شد. او هر شب به جارگی می رفت زیرا شب نمی توانست بخوابد. در حالی که مشتری من قصد دارد از خود دفاع کند ، من می خواهم دادگاه به این موضوع توجه کند. “

سرانجام ، قضات تصمیم گرفتند.