محسن صالحی خاه در یادداشتی که در روزنامه میهن منتشر شده است نوشت: دونالد ترامپ روز دوشنبه چندین سخنرانی در کنت اسرائیل انجام داد. وی از پایان جنگ ها صحبت کرد و ادعاهای قبلی را در مورد وجود یک برنامه نظامی اتمی در ایران تکرار کرد و ادعا کرد که این ابر با حمله به تأسیسات هسته ای تهدید از خاورمیانه و اسرائیل را از بین برده است.
در بخش دیگری از سخنان خود ، وی (برژام) به موضوع عقب نشینی یک جانبه از توافق هسته ای اشاره کرد و گفت: “من توافق هسته ای ایران را لغو کردم و به آن بسیار افتخار می کنم.”
نخست وزیر اسرائیل ، بنیامین نتانیاهو همچنین در سخنرانی خود در حضور ترامپ از ترامپ تشکر کرد: ترور سردار قدسم سلیمانی ، عقب نشینی توافق فاجعه بار ، حمایت از حمله به ایران و همچنین عملیات چکش نیمه شب ، که نام حمله هسته ای ایران است.
ارزش دارد سخنان وی را در مجمع عمومی سازمان ملل بررسی کند ، جایی که وی از تشکر سخاوتمندانه خود از ترامپ به عنوان بهانه ای برای کاهش توافق هسته ای با ایران استفاده کرد. وی در سخنرانی خود در آن سال ادعا كرد كه ایران به دنبال بمب اتمی است و شورای امنیت سازمان ملل از ما خواست كه مخالفت با خواسته های غیرقانونی (ترمیم قطعنامه های لغو شده ایران) را داشته باشد ، و می گوید: “پنج سال پیش ، تحریم ها علیه ایران برداشته شد ، و بهترین وضعیت را برای رهبران Tever the Tuough the Hearnes the Hearnes of the Sounds of the Sounsings of the Eaast در پایان سال ها. توافق. ” “ایران ثروتمندتر و جسورانه تر در بودجه مبارزات انتخاباتی خود در منطقه است.”
به همان اندازه که نتانیاهو سعی در دستیابی به این توافق نامه داشت و پس از تلاش ، سعی کرد آن را نابود کند ، در حالی که دیگران از همان الگوی استفاده می کردند و نت های مشابهی را در داخل کشور بازی می کردند. سرانجام ترامپ نتیجه گرفت که آنها هیچ فایده ای برای آنها ندارند و این تصمیم را واژگون کردند. انگیزه آنها مشخص بود ، اما بیش از دو دهه پس از شروع و گسترش این پرونده ، ما هنوز دقیقاً نمی دانیم انگیزه چیست.
آنها ، ترامپ و نتانیاهو ، در تمام این سالها گفته اند که این توافق یک فاجعه است ، یعنی جریان رادیکال داخلی در حال تکرار همان ادبیات بود. آنها گفتند که این معامله ، پول ایران را آزاد کرده و تحریم های هسته ای را برداشته است ، که بخش اصلی تحریم ها بود ، اما آنها این حقایق را دور زدند و گفتند که امکانات و برنامه های ایران محدود شده است.
درست همانطور که آنها از کارت ترامپ بازگشت به قبل از این نماینده استفاده می کنند ، آنها همچنین از مکانیسم حل و فصل اختلاف نظر یا حل اختلاف (بازگشت ایران به برنامه خود و بازگشت تصمیمات) برای اغراق و حملات سیاسی استفاده می کنند و ترجیح می دهند تصمیمات را تصویب کنند. یا در تجزیه و تحلیل آنها ، هیچ تفاوتی بین تحریم های بخش (به عنوان مثال ، بخش انرژی یا بخش حمل و نقل وجود ندارد ، نه تحریم نهادها و افراد).
آنها تعداد تحریم ها را با منطق جالب شمارش می کنند و هیچ ارتباطی با آن ندارند. البته آنها در این سالها منطق خود را داشتند. به عنوان مثال ، درست است که ایران نمی خواهد سلاح هسته ای داشته باشد ، اما باید در آستانه بازدارنده باشد. یا نباید امتیازات را مبادله کنید و … که در سالهای اخیر بسیار شنیده شده است.
مروری بر رسانه ها و تحلیل سیاسی جنبش رادیکال نشان می دهد که آنها رویاهای خاصی در مورد برنامه هسته ای دارند و از اهمیت زیادی برخوردار هستند. موارد بسیاری وجود داشته است که به راحتی فراتر از محدوده حقایق است. به عنوان مثال ، یکی از آنها اخیراً گفته است که اگر این نیروگاه برای نیروگاه بوشور در ایران نبود ، ما مشکل برق نخواهیم داشت. البته از آنجا که ایران از ظرفیت علمی و فنی برخوردار نیست ، وی ذکر نکرد که چه کسی این امکانات را ایجاد می کند. همچنین اعتقاد بر این است که در پنج سال گذشته هیچ حوادث سیاسی ، امنیتی یا بین المللی دیگری رخ نداده است.
دستیابی به توافق هسته ای دشوار بود و هر طرف درک خاص خود را داشت. در حالی که برخی گفتند که این اقتصادی است ، برخی دیگر آن را اولین قدم برای حل مشکلات با ایالات متحده می دانستند و برخی معتقد بودند که این توافق نامه در دهه 1980 برای شکستن اجماع جهانی علیه ایران و متوقف کردن روند امنیتی ایران انجام شده است. در نهایت ، این وضعیت امنیتی ایران را با تمام نقاط قوت و ضعف خود دگرگون کرد و بحران را به مدت پنج سال به تعویق انداخت.
با این حال ، در این میان ، مشخص نیست که جنبش افراطی داخلی ضد دیپلماتیک به همراه جریان ضد دیپلماتیک در ایالات متحده و اسرائیل در کجا قرار دارد. جالب اینجاست که طیف جنبش بنیادگرایانه همچنین ترجیح می دهد در مورد مواضع باز ترامپ و نتانیاهو در برابر براجام سکوت کند و هیچ موضع گیری در مورد این موضوع بیان نکرد.
ارسال پاسخ