به گزارش خبرگزاری انتخابتو، برنامه امیرمهدی ژوله که معمولا برگرفته از شوخی ها، خاطرات و روایت های غیرمنتظره مهمانانش است، این بار میزبان امیرحسین رستمی بود. این بازیگر با صداقت و طنز تلخ دو اتفاق فراموش نشدنی در زندگی اش را فاش می کند. اتفاقاتی که ذاتا دردناک و استرس زا بودند رنگ و بوی کمدی عجیبی به خود گرفتند.
بدترین روز زندگی و پایان خنده دار آن
رستمی در قسمت اول سخنان خود با اشاره به مراسم ختم پدرش گفت: روز تشییع پدرم بدترین روز زندگی من بود.
او گفت که ناگهان از ورود نام هایی چون هوتن شکیبا و امیر کاظمی به همان فضای سنگین و غم انگیز مسجد متعجب شده و حتی به خواهرش گفته که آنها را زیاد جدی نگیر. به گفته رستمی، با وجود علاقه ای که به این دوستان داشت، احساس می کرد قرار است اتفاقی بیفتد.
این بازیگر ادامه داد: بیژن بنفسه خواه در مراسم تشییع پدرم قول داد که فضا را خنده دار کند و واقعا تمام تلاشش را کرد.
به گفته وی اکثر دوستان حاضر در مراسم از جمله سروش صحت، علی اوجی و هوتن شکیبا برای خنده در مسجد متفرق شدند اما وضعیت بیژن بنفسه خواه به گونه ای بود که رستمی کنترل اوضاع را از دست داد.
رستمی خندید و گفت: آنقدر خندید که آقای سخنان دو بار به او تذکر دادند، در فیلم های مراسم با سر پایین می خندد و انگار گریه می کند اما معلوم شد گریه نمی کند.
وی در پایان این خاطره به سبک طنز افزود: بیژن آنقدر با پدرم خاطره داشت که آنقدر دلش می خواست گریه کند؟ همه می دانستند که او می خندد.”
بازداشت در کانادا
خاطره دوم رستمی درباره سفر به کانادا بود. جایی که یک تصمیم ناگهانی او را در موقعیتی نامناسب قرار می دهد.
گفت: قرار بود برم کانادا. یک روز در هواپیما بودم، بعدازظهر به کانادا رسیدم و کمی بعد سروش صحت پیام داد که اتفاقی افتاده و باید برای ضبط برگردی.
رستمی گفت که همزمان در آبشار نیاگارا هم بوده و حتی عکسی برای سروش صحت ارسال کرده و پرسیده که چطور می توان سریع برگردد اما این پاسخ را شنیده است: من نمی توانم همه این تیم را بفرستم، برگردید.
به گفته این بازیگر، تصمیم ناگهانی او برای بازگشت باعث شد که در فرودگاه با واکنش پلیس روبرو شود: «پرسید پلیس کجا می رود؟ گفتم برمی گردم، ناگهان تعداد پلیس ها زیاد شد».
وی ادامه داد: یکی از پلیس ها گفت هنوز ساعت کاری من تمام نشده است، این تاج تازه به کانادا آمده و الان برگشته است، او هم از خاورمیانه است پس حتما بمب گذاری بوده یا مشکوک است.
رستمی گفت که در آن لحظه به دلیل اینکه احساس می کرد سوء تفاهم امنیتی در حال جدی شدن است، از دوستش کمک خواست. سوء تفاهمی که به خوبی پایان یافت اما به یکی از خنده دارترین خاطرات زندگی او تبدیل شد.
۲۴۲۲۴۴
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین






ارسال پاسخ