فتح الله جوادی در این اطلاعیه نوشت: سال هاست بحث می شود که ادامه وضعیت فعلی در بحث های اصلاح قیمت انرژی از یک سو و جامعه دانشگاهی و فعالان محیط زیست و حامیان اقتصاد توسعه از سوی دیگر نه عقلانی است و نه امکان پذیر است.
اما از سوی دیگر با توجه به مشکلات معیشتی و اقتصادی اکثریت جامعه و همچنین متأسفانه قیمت انرژی از جمله بنزین تا حدی تامین شده است که کمترین هزینه را هم برای نظام سیاسی و هم برای جامعه به ویژه طبقات فقیر جامعه به همراه خواهد داشت، از چگونگی حل این مشکل درمانده هستیم. به همین دلیل، به خصوص در ده بیست سال اخیر، دولت ها به این ضرب المثل اشاره کرده اند که: چرا رازی را که ضرری ندارد نگه داریم… و چرا خودمان را فحش بدهیم و ناسزا بشنویم… به جای اینکه زحمت حل مشکل را بکشند، فکر کرده اند که بهتر است فعلاً مشکل را حذف کنیم یا بگذریم. .
به نظر می رسد این طرح از سر گرفته شده است، زیرا تلاش های دیگر به سه ماهه فشرده کشیده می شود و این بی عملی ادامه دار هر روز بر ابعاد و فراگیر شدن بحران افزوده می شود و زمزمه هایی مبنی بر احتمال دو یا سه برابر شدن قیمت بنزین به گوش می رسد. مثلاً احتمال آزاد شدن بنزین 3 سهمیه و بنزین 8 هزار تومانی وجود دارد. نتیجه این است که اگر دولت قصد انجام چنین کاری را داشته باشد، نباید به موفقیت خود چندان خوشبین باشد، با در نظر گرفتن بحث هزینه و فایده، مضرات آن بسیار بیشتر از منافع خواهد بود.
اگر متوسط مصرف بنزین را 120 میلیون لیتر فرض کنیم، سود این امر روزانه 300 تا 350 میلیارد تومان و سالیانه حدود 100 تا 120 تومان خواهد بود. این امر تأثیر چندانی بر مصرف بنزین نخواهد داشت، درآمد چندانی برای دولت به همراه نخواهد داشت، اما آثار روانی و اجتماعی و حتی تورم نسبی را به همراه خواهد داشت که حداقل در کوتاه مدت، آثار آن به سختی قابل پیش بینی است. زمانی که در گذشته به قدرت رسیدیم بی تدبیری هایی را تجربه کردیم که آثار و عواقب آن را همه می دانیم و در این مقاله مجالی برای بررسی این موضوع وجود ندارد.
بگذریم که دولت وقت نه تنها از آن درآمدی نداشت (چون تمام منابعش را صرف دریافت یارانه کرد)، بلکه لعنتی بیهوده بر زندگی خرید، یعنی هم هیزم خورد و هم پیاز. اما آیا این بدان معناست که این وضعیت باید ادامه یابد و آیا این امکان پذیر است؟ و پاسخ قطعی منفی است. پس چه باید کرد و چه می توان کرد؟
بهترین توصیه این است که قبل از هر تصمیمی، اولاً با درایت و استدلال منطقی، کارشناسی و مفاهیم کاربردی و پیشینه چنین اقدامی را به دقت مورد بررسی قرار داده و ثانیاً با مشورت و مشورت با مردم و با مشارکت آنها، دلایل پذیرش قانع کننده آن را با افکار عمومی به طور کاملاً صادقانه و صادقانه مشخص کند. تا جایی که جامعه و دولت بر این باورند که دولت تنها به فکر بستن کسری بودجه از این راه نیست و وجدان عمومی معتقد است که منافع این اصلاح ساختاری هم به کشور و هم به اقشار فرودست جامعه می رسد.
طرح های مختلفی توسط کارشناسان ارائه شد. اینها شامل اختصاص سهمیه و یارانه انرژی به هر ایرانی به جای هر وسیله نقلیه است. طرح دیگر این است که با قطع یارانه بخش های پردرآمد انرژی و تغییر نرخ خوراک در مرحله اول، طرح را به تدریج اجرا و در مراحل بعدی گام به گام طرح را اجرا کنیم. برخی می گویند اولاً دولت باید پیشقدم شود و با کاهش شدت انرژی، از هدر رفت انرژی در انتقال و توسعه ناوگان خود جلوگیری کند.
پیشنهادها و طرحهای مختلفی مطرح میشود که به نظر میرسد هنوز سیستم تصمیمگیری کشور در مورد هیچیک از آنها به اجماع نرسیده است و به همین دلیل جسارت اقدامی را نداشته است، اما تقریباً همه متفق القول هستند که ادامه وضعیت فعلی نه درست است، نه ممکن، نه علمی، نه منطقی و نه ممکن. علاوه بر این، متاسفانه بخش قابل توجهی از اشتغال جامعه را به بنزین ارزان و دسترسی به اینترنت نسبت داده ایم.
همچنین به دلیل بی توجهی هایی که داریم باید به اشتغال مولد و تولید برای توسعه توجه شود. باید روی این موضوع کار کرد و به این وضعیت آشفته پایان داد که در هیچ منطقی نمی گنجد و اتلاف غیرقابل برگشت سرمایه ملی تماماً به نفع طبقات متمول جامعه است، اما با پروژه های موقت و مسکن و سود ناچیز مانند افزایش هزار تومانی یا دو هزار تومانی قیمت ها که احتمالاً باعث بهبود بیماری نمی شود. آن را قرار می دهد. می دانم و تکرار آزاردهنده است.
ارسال پاسخ