مردی سطح متوسط که مرد دیگری را به قتل رساند ، ریشه این جنایت را به عشق آتشین نسبت داد که شعله های زندگی او را به آتش کشید.
به گفته خراسان ، متهم 5 ساله بود و در طول درد و سالهای ناگوار گذشته ، او هاله ای برای بلند کردن بدن خود را با اشک در تقویم خود داشت.
نام شما چیست؟ احمد- R
چند سالته؟ من 5 ساله هستم.
چه مدت آموزش دیده اید؟ من تا کلاس اول مطالعه کردم.
از مشهاد؟ بله
چرا تحصیلات خود را ادامه ندادید؟ من مدرسه را ترک کردم زیرا علاقه عجیبی به طلافروشی و جواهرات داشتم و از کودکی به زاری رفتم.
چه اتفاقی برای زاری افتاد؟ برادرم در زمینه جواهرات کار می کرد و من علاقه مند به انجام آن بودم.
آیا پدرت هم جواهرساز بود؟ نه ، او در حال کشاورزی بود ، اما او سالها پیش درگذشت.
متاهل؟ نه ، من مجرد هستم.
آیا این بدان معنی است که شما شریک زندگی خود را ترک می کنید؟ من هرگز به طور رسمی ازدواج نکردم زیرا در یک داستان عاشقانه شکست خورده ام ، و از آن زمان فقط شعله های این عشق را سوزانده ام ، اما سرنوشت من تغییر کرده است و آینده من نابود شده است.
آیا در خیابان همدیگر را می شناختید؟ این به شکل آشنایان امروز نیست. آن دختر دوست یکی از دوستان بود که عاشقش شدم.
چه اتفاقی برای شما افتاد؟ تا 5 سالگی ، تا زمانی که عاشق این آهنگ بودم و از یکدیگر مراقبت کردم ، ازدواج نکردم. او در دانشگاه مشغول تدریس بود و من در زاری کار می کردم. من در آن روزها در موقعیت خوبی قرار داشتم ، حتی به باشگاه بدن سازی رفتم و آن را جدی گرفتم. این رابطه عاشقانه حدود یک سال به طول انجامید ، اما متأسفانه در این مورد من روش اشتباهی را طی کردم و به مواد مخدر رفتم. وقتی اوضاع را دید ، او مرا ترک کرد و سرنوشت خودش را دنبال کرد. من دیگر وضعیت ذهنی خوبی نداشتم. این شکست عشق مرا به شدت افسرده کرد تا اینکه پنج بار خودکشی کردم زیرا رنج می بردم.
فکر نمی کنید تصمیمات احمقانه ای می گیرید؟ سپس من رفتار خود را نفهمیدم زیرا افسرده بودم. برای اولین بار ، من قرص های عصبی زیادی خوردم و یک بار خودم را از قاب آویزان کردم ، هر وقت مادرم متوجه من شد و مرا نجات داد.
هنگامی که من برخی از داروها را تزریق کردم ، به بیمارستان منتقل شدم و به مدت هفت روز به بیمارستان منتقل شدم ، اما وقتی از مرگ نجات یافتم ، به آرامی از بیمارستان فرار کردم. حتی یک بار ، من به کوههای Binalood با موتور سیکلت رفتم و خودم را به بالای کوه انداختم تا دهان را بشکنم. وقتی ساکنان دهکده نیشابور برای کمک به من می آیند ، می توانم به آنها بگویم که آنها را نجات ندهند.
چگونه معتاد شدید؟ من نفهمیدم که چگونه به کلاچ اوپیات ها افتادم. اما از همان ابتدا به داروهای شیشه ای صنعتی رفتم و خیلی زود تزریق شدم.
آیا خانواده های شما در اعتیاد شما بودند؟ بله ، آنها می دانستند ، اما من قبلاً آن را از خانه بیرون می بردم و بعد به خانه پدرم آمدم ، بنابراین آنچه از اعتیاد خارج شدم و روزم هر روز سیاه بود.
چگونه Mojtaba را می شناختید؟ من با او دوست نداشتم. من آن را در همان نسخه پشتیبان که از نظر مادی مصرف می کرد ، دیدم.
چه مدت او را دیده اید؟ طولانی نبود ، فقط یک فلز زرد آویزان شد و من آن را به من دادم تا تعیین کنم که آیا او طلا پیدا کرده است ، اما همه آنها زرد بودند.
چه اتفاقی برای شما افتاد؟ آن شب برای خرید شیشه به محل برگزاری رفتم و وقتی او را ترک کرد ، بیش از 5 میلیون دلار پول نقد دید. اما داستان به دلیل داروهایی بود که من با سرنخی وارد کردم. قبل از آن ، البته ، او کمربند خود را بیرون آورد و به من اصابت کرد ، سپس من می ترسیدم که به زمین افتادم و در تاریکی شب فرار کردم.
پشیمانی؟ خیلی زیاد مگر اینکه چنین واقعه وحشتناکی در زندگی شخصی رخ دهد ، او پشیمان نخواهد شد. کاش خودم را چک کرده بودم. متأسفانه ، مواد مخدر در این شرایط ذهن را تشدید می کند.
فعلاً چه چیزی را از دست می دهید؟ برای کبوترهای من من عاشق کبوترها و کبوترها هستم.
از ریشه این جنایت چه می دانید؟ Open ، Love Lailing و سپس داروهای صنعتی. اگر من به دنبال مواد مخدر نبودم ، سرنوشت من متفاوت خواهد بود.
چه زمانی به پاتوق مواد مخدر رفتید؟ من سالهاست که برای مصرف مواد مخدر آویزان شده ام ، اما حدود شش ماه پیش ، با مکانهایی در صحنه یک حادثه آشنا بودم.
اگر زمان به گذشته بازگردد ، چه اشتباهی را تکرار نمی کنید؟ من مواد را به اطراف مواد تشکیل می دادم. مواد مخدر ریشه های همه بدبختی ها است. اما در روزهای جوانی ، همه به دنبال سرخوشی جعلی هستند. خیلی دیر است وقتی متوجه ویرانی می شوند.
تاریخ جرم
در ساعات ابتدایی 18 ماه مه ، یکی از ساکنان خیابان شهید کریمی ، مردی که در خیابان آسفالت افتاد ، با کارگران امدادی و ناجی اضطراری تماس گرفت.
گروه ویژه اجرای قانون مدت زیادی طول نکشید که راهنمایی های اصلی Ehsan Sibbar ، رئیس دفتر کلانتر شفا را انجام داد ، و تحقیقات جامع را در مورد عملکرد قتل های قبلاً تهیه شده مشهاد یا دستورات قتل در حال انجام آغاز کرد.
با توجه به فرضیه های مختلفی که در مرکز اجرای قانون دنبال می شود ، گروه کارآگاه اطلاعاتی با نظارت بر سرهنگ ناجفی رئیس قتل که قبلاً تهیه شده بود ، توسط این جنایت مورد بررسی قرار گرفت و دوربین های نظارتی مرد 6 ساله توانستند دوربین های نظارتی را شناسایی کنند.
به همین دلیل ، کارآگاه به رهبری افسر پرونده کاپیتان آرمین مونفار ، اطلاعات فنی را ارائه داد و خیلی زود این جنایت را دستگیر کرد.
ارسال پاسخ