این ابی بود که در گژانه به دیوار زد نه بهروز وثوقی!

این ابی بود که در گژانه به دیوار زد نه بهروز وثوقی!

به گزارش خبرگزاری انتخابتو، «شاه نقش» نام فیلمی با بازی بهرنگ علوی و هومن برکنورد به کارگردانی شهید احمدلو است که نه «درباره» سیاهی لشکر، بلکه برای «یادآوری» وجود ارتش سیاه در سینما. احمدلو که از کودکی از طریق پدرش مردوخ به سینما معرفی شد، اولین فیلم خود را با موضوع تاریکی ارتش فیلمبرداری کرد. از مستند «ارتش سیاه (زندگی در لانگ شات)» نیز تقدیر شد. او این بار در دهه پنجم زندگی‌اش فیلمی ساخت که وجود آنها را به یاد بیاورد.

احمدلو در پاسخ به این سوال گفت: از قدیم الایام سینما و تلویزیون گاهی به زندگی سیاهپوستان نگاه می‌کرده و از روزگار خودشان می‌گفتند؛ مثلاً فیلم «قرمزها» ساخته غلامحسین لطفی، فیلم «دو فیلم با یک بلیت» داریوش فرهنگ و فیلم خودتان «چقدر طول می‌کشد که دین را بسازید، به هر حال شما باید به دین بپردازید». ارتش» در سال 1372 (Longshot)». با «سپاه سیاه» به سرعت به استعداد درخشانی در عرصه سینما تبدیل شدید و عنوان جوان ترین کارگردان سینمای ایران را دریافت کردید. قبل از اینکه به موضوع «شاه نقش» بپردازم، می‌خواهم بدانم چه چیزی در مورد این گروه حاشیه‌نشین برای شهید احمد لوی ۱۹ ساله جذاب بوده و او برای فیلمبرداری اولین فیلمش به سراغ آن‌ها رفته است. او گفت:

“ریشه این موضوع برگرفته از زندگی من، از زندگی پدرم است. ریشه آن برگرفته از تجربه هایی است که در سینما تجربه کردم. من با آثار مهم کارگردانان مطرحی چون مسعود کیمیایی وارد عرصه سینما شدم و در کنار ستاره ها و بازیگران مشهور بودم. یکی از اولین چیزهایی که در آن زمان توجه من را به خود جلب کرد، تضاد این ستاره ها با پیرمردها، پیرمردها، تنه سوخته، پیرمرد، تنه سوخته، پیرمرد، تنه سوخته، پیرمرد، تنه سوخته، تنه سوخته، با آثار مهم کارگردانان مطرحی چون مسعود کیمیایی، ریشه های این اتفاق برمی گردد. به عنوان مثال، اولین جرقه فیلم «صحیح» را به یاد دارم. وقتی پشت صحنه یک فیلم «ابی» را می بینم. ما کارگر شب بودیم. او مرا از طریق مسعود کیمیایی می شناخت و شروع به صحبت کرد. “میدونی من کی هستم؟” وقتی پرسید، از سر و صورت مردی فراموش شده به نظر می رسید. گفت در «گوزن ها» من بودم که به دیوار زدم نه بهروز وثوقی. بهروز در الحاقیه گفت وشوقی به دیوار زد و گفت من هم می توانم قدرت… آن مشت ها مشت من است. برادرم در ذهنم ماند و در سینما از من پرسیدند که از کدام صنف است؟ با این حال «کوچه هندی ها» یکی از فیلم های مورد علاقه من بود. فیلمی که اگرچه جدی و مهم است، اما رها شده و به فراموشی سپرده شده است. در کنار او؛ آشنایی و صمیمیت پدرم با این گروه به دلیل زندگی در سینما و زندگی و کاری که انجام می دهد. بنابراین خیلی زود به این نتیجه رسیدم که باید درباره آنها فیلم بسازم. این فیلمی است که ابی همان دیالوگی را در مقابل دوربین می گوید که در گفتگوی شخصی ما گفت. خواستم بگویم اینها هم هست و باید دید. چون در شکل دادن به سینما و فراموش نشدنی شدن آن نقش داشتند. «لژیون های سیاه…» بسیار محبوب بود. این علاقه باعث شد احساس کنم می توانم قدمی بردارم که آن ها ببینند. این احساس وظیفه برای تکرار این اتفاق در دیگر فیلم هایم برایم باقی ماند. به عنوان مثال، “تا کی گریه کنی؟” تا «شاه نهش». فیلم های من یا درباره «سینما و پشت صحنه آن و بنابراین این آدم هایی هستند که جزئی از سازندگان آن هستند» یا آنها بخشی از سینما هستند. سعی کردم در فیلم های دسته دوم تا جایی که می توانم به آنها نقش بدهم تا دوباره خودشان را نشان دهند.»

متن کامل این مصاحبه اینجا برای خواندن

۲۴۲۲۴۲

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین