یک زن جوان برای شکایت از سابق خود به کلانتری Faraja Kasaba اشاره کرد: “پس از اتمام دانشگاه خود در پرستاری ، سرانجام موفق شدم یکی از مراکز مهم پزشکی مشهاد را استخدام کنم. چند سال بعد ، هنگامی که من سی ثانیه وارد شدم ، نایم به ازدواج من آمد و هرچه سریعتر. حذف شدم زیرا من ماندم.
به گفته خراسان ، من ناگهان لذت و شیرینی مادر بودن را با تمام وجودم احساس کردم که در آن خیانت همسرم به طور اتفاقی آشکار شد و روح من پراکنده شد. وقتی فهمیدم که شوهرم حدود یک سال پیش با زن دیگری رابطه مخفی دارد ، در آخرین روزهای بارداری بودم. من به طور فزاینده ای ناپدید شده ام ، احساس عشق و علاقه من و احساس نفرت برای من ناشی از وجودم است تا حدی که رفتارهای خارق العاده شوهرم باعث آشفتگی خانوادگی شود و تصمیم به طلاق گرفت.
این بیش از چند ماه از تولد ماه نبود که من تمام حقوق و جهیزیه خود را بخشیدم و نظارت دخترم را پذیرفتم. من یک واحد آپارتمان را اجاره کردم و به همراه دخترم به زندگی جدیدی رفتم.
چند سال بعد ، به جایی رسیدم که احساس تنهایی و بی پایان می کنم. نعیم گاهی اوقات برای نگاه کردن به دخترم در حساب بانکی من صندوق قرار می داد ، اما هنوز هم نمی توانست هزینه ها را بپردازد.
حدود پنج سال از زمان طلاق من می گذرد ، یک روز با نادر در یکی از گروه های تلگرام آشنا شدم. متون و مکالمات ما به تدریج علاقه رمانتیک را ابراز کردند و منجر به جلسات خیابانی و قرار ملاقات ها شدند. از طرف دیگر ، من تصمیم گرفتم که دوباره زندگی را شروع کنم و طعم و مزه را طعم دهم.
در طی یک دوره خرید کوتاه ، او خود را به عنوان یک دانشمند فیزیکی هسته ای معرفی کرد و من عاشق او هستم ، ادعاهای او را بدون هیچ مدرکی پذیرفتم.
به زودی بعداً ، او یک مرد تبلیغاتی را از طریق یکی از سایت های واسطه ای توصیف کرد ، و من به طور موقت با این شخص در ماشین ازدواج کردم ، اما او بیش از یک ماه پس از خواندن حریم خصوصی نبود ، و دیدم که شوهر و بیگانگان من با زنان و دختران رابطه زیادی دارند و حتی وحشیانه و ناراضی.
من فقط آموخته ام که این دانشمند دروغین حتی یک مدرک دیپلم هم نداشته است و فقط برای ازدواج با من برای گذراندن زندگی و تفریح خود. او حتی رفتار پرخاشگرانه خود را کنترل نکرده بود و چندین بار دست من را بالا برد ، من مجبور شدم آن را از این منظر بگذارم ، و او توسط شخص دیگری طلاق گرفتم ، با حق دادن یک ازدواج موقت ، و من این مرد حیله گر و روغنی را ترک کردم.
اما این دست ساز نبود ، و او به محل کار من می رفت و در حال قدم زدن بود. او حتی به خانه من آمد و تلفن دخترم را گرفت. این مرد با اعضای خانواده من تماس می گیرد تا به من فشار بیاورد و ادعا می کند که من با او رابطه پنهانی داشتم.
خلاصه ناراحتی و آزار و اذیت وی به حدی رسید که دیگر نتوانستم متوقف شوم و نتوانستم به کلانتری بیایم.
مأموران اجرای قانون تجربیات پلیس و دستورات حقوقی را فراخواندند ، همسر سابق زن جوان را به مأموران اجرای قانون فراخواندند و به این ترتیب ناراحتی حلقه خدمات اجتماعی را برای مراجعه به مقامات قضایی مورد بررسی قرار دادند.
ارسال پاسخ