بررسی “خانواده فقید”

بررسی "خانواده فقید"


فلاپی فیلم “خانواده فقید” ، با بازی ویلم دافو ، داستان یک پستچی سالخورده را روایت می کند که تاریخ شاعرانه آن به طور غیر منتظره احیا شده است.

به گفته گاردین به نقل از گاردین فیلم “خانواده فقید” روایتی انسانی و شاعرانه از برخورد گذشته و امروز است. داستانی که نشان می دهد چگونه مراکز جذابیت پنهان گذشته می توانند امروز جمع شوند و از نسل جدیدی الهام بگیرند.

شخصیت اصلی این داستان اد ساکبرگر ، مردی ساده و ساکت است که در آستانه پیری از نیویورک در اداره پست کار می کند. هر روز حروف را با مداد در پشت گوش تنظیم می کند. چیزی که هیچ ارتباطی با دنیای ادبیات ندارد. اما گذشته او راز دیگری دارد: مجموعه ای از شعر در جوانی رفته منتشر کرده بود ؛ این کتابی است که توجه زیادی را به خود جلب نمی کند و به زودی فراموش می شود.

وقتی یک دانشجوی دانشگاه نیویورک از بخش خود خارج شود ، همه چیز تغییر می کند. این دانش آموز می گوید که او به طور تصادفی در یک کتابفروشی به مجموعه خود رسید و بسیار تحت تأثیر قرار گرفت زیرا نمی توانست باور کند که چنین اثری از بین رفته است. “شما یک مرد قلم هستید” ؛ جمله ای با استعاره ادبی و یک شکل واقعی طنزآمیز ، زیرا این مرد سالها برای سفارش “نامه ها” سالها صرف کرد.

ویلم دفو و نقش ناعادلانه

“موفقیت یک فیلم هنگام انتخاب یک بازیگر نه دهم.” اگر این معیار صحیح باشد ، “شهرت دیر هنگام” از قبل موفقیت آمیز است. ویلم دافو دارای یک دارایی گرم ، طبیعی و منحصر به فرد به عنوان Sackberg است. او مردی را نشان می دهد که از علاقه ناگهانی دیگران شگفت زده می شود ، اما هرگز او را ساده لوح نمی کند. این بازی به قدری طبیعی است که صداقت بازی باعث می شود فیلم زنده و قانع کننده باشد ، حتی اگر داستان کمی قابل پیش بینی به نظر برسد.

هنگامی که ساکسبرگر با یک دانش آموز پرشور ملاقات می کند ، آنها به عنوان بخشی پر جنب و جوش از تاریخ به او نگاه می کنند. گلوریا ، یک دختر پرانرژی ، بازیگر و خواننده ای که شب را روی صحنه می گذارد ، می گوید: “البته شما باید اینگونه به نظر برسید.” در حقیقت ، این نه تنها نظر دوستانش ، بلکه عقل سلیم مخاطب را بیان می کند.

حلقه ای از طرفداران جوان

محور اصلی این گروه جوان ویلسون مایرز است. یک نویسنده تازه کار که با اشتیاق و شتاب صحبت می کند ، از طرف سفید خارج می شود و همچنان زندگی خود را به پدرش منتقل می کند. او یک آپارتمان به نام “گروه Passion” را راه اندازی کرد و از ساکسبرگر دعوت می کند تا شعر جدیدی را برای اولین اجرای عمومی این گروه بنویسد.

این آرزوی برای مردی که ده ها سال چیزی ننوشته است تعجب آور است و حتی خود را به عنوان نویسنده نمی بیند. با این حال ، او این پیشنهاد را به دلیل توجه جوانان و سکوت در گلوریا ، به ویژه در گلوریا ، می پذیرد. تغییر زندگی ساکسبرگر به تدریج اما واضح است: او سعی می کند به جای گذراندن وقت در جلسات ادبی و گذراندن شبهای خود با دوستان قدیمی در کافه محلی ، شعر جدیدی بگوید.

ریشه های ادبی و جو نیویورک

فیلم “اواخر شهرت” براساس رمان قرن نوزدهم توسط نویسنده اتریشی آرتور شنیتسر ساخته شده است. با این حال ، این روایت به طور طبیعی به نیویورک معاصر می افتد. کارگردان فیلم کنت جونز حوزه هنری شهر را به عمق می فهمد و این فیلم آگاهی برای پرداخت جزئیات زندگی هنری نیویورک بسیار قانع کننده و واقعی است.

جونز نشان می دهد که تنش بین گذشته و حال در شهر چگونه است. اعضای “انجمن اشتیاق” ، مانند هنرمندان بیتلن در دهه گذشته ، ستایش ، بازسازی و حتی وحشیانه را مصرف می کنند. دانشجویی به ساکسبرگر گفت: “آیا شما با آلن گینزبرگ دوست هستید؟” و او با شرم اعتراف می کند. گلوریا به آرامی در گوشش می گوید ، “فقط بله بگویید ؛ ؛ زیرا او ارزش سرمایه فرهنگی را می فهمد و دوست ندارد این فرصت را هدر دهد.

درگیری داخلی و پایان داستان

بعد از اینکه Sixburger خود را با دوستان جدید پیدا کرد ، روایت فیلم کمی آرام است. پایان داستان ممکن است مانند یک درس مرفه و اخلاقی به نظر برسد. مهمتر از همه ولتاژ اصلی مبتنی بر ظن فزاینده توانایی و موقعیت ساکبرگ است. با این حال ، این فیلم یک کار دائمی دارد. از همه مهمتر ، این داستانی از زندگی روزمره و ظاهر صمیمانه نیویورک را ارائه می دهد.

سرانجام ، شعرهایی که توسط سیربرگر خوانده می شود به سبک فرانک اوهارا ، شاعر مشهور پر از شور و زندگی است. جهان اشعار پر از پر از طعم و رنگ قدیمی نیویورک است. در این لحظات ، مخاطب متوجه می شود که او بدون در نظر گرفتن صحنه یا محیط کار ، هنوز یک شاعر واقعی است.

“جامعه اشتیاق” با نگاه کردن به هنر سطحی و عجولانه می تواند مسخره باشد ، اما در چیزی درست وجود دارد: سكبرگ شاعر واقعی است. همین امید ، حتی اگر کوچک باشد ، آینده این نسل جوان را می بخشد.

فیلم “خانواده فقید” در نهایت اثری دلپذیر و انسانی است. داستانی در مورد انتقال زمان ، معنای هنر و رابطه نسل ها. بازی جالب توجه ویلم دفو ، کارگردان باهوش شهر جونز و ارتباط هنری بین گذشته و حال ، آن را به یکی از روایت های دائمی سینمای نیویورک تبدیل کرده است.