واتان در مقاله خود نوشت: آیا ترامپ و پوتین صحبت می کنند؟ حقیقت این است که هیچ کس نمی داند. آیا این بستگی به آنچه طرفین به دنبال آن هستند بستگی دارد و آنچه را که می خواهند از قدرت خود پیروی کنند انجام می دهند؟ سؤالات مهم دیگری در بین آنها وجود دارد. اگر ما بودیم چه؟ رئیس جمهور زلکسکی چرا نه؟ به نظر ما ، زلکسکی علیه این مذاکرات چه کاری باید انجام دهد؟
برای اینکه بگوییم روسیه باید از همه مناطق اشغالی ، از جمله شبه جزیره کریمه و اوکراین ، از جمله کلیه استان های شرقی و جنوب شرقی ، عذرخواهی و تخلیه کند ، و ما مستقل هستیم و با عضویت ناتو ارتباط نداریم و با روسیه روابط برقرار می کنیم.
در حقیقت ، این سیاستی است که یک اوکراینی قوی و قدرتمند باید علیه حمله به زمین اتخاذ کند. این یک موقعیت منطقی برای یک دولت ملی در اوکراین است. روسیه چطور؟ علاوه بر این ، در آغاز اوکراین ، آنها استدلال های خاص خود را دارند که به خوبی در جنگ پوتین منعکس شده است.
علاوه بر این ، انرژی هسته ای که مجبور به شکست نیست. ممکن است برنده نشود ؛ اما شکست وحشتناک نیز دشوار است. بنابراین آیا طرفین باید به اندازه کافی بجنگند تا به اتم من بروند؟ از طرف دیگر ، آیا روسیه باید بگوید با ایالات متحده چه باید برای مداخله انجام دهد؟ در آمریکا ، او آنقدر به اوکراین کمک می کند که جنگ ناراحت است.
بدیهی است که بهترین کار انجام شد. هر دو روسیه موافقت کردند که بخش اصلی اختلاف آمریکا باشد و اوکراین فهمید که بدون وجود ایالات متحده نمی تواند به صلح برسد ، فقط قیمت منصفانه ای برای صلح است. از طرف دیگر ، ما می دانیم که چگونه با غرب مقابله کنیم ، به خصوص با آمریکا.
از آنجا که آنها اکنون در جنگ سرد و اکنون به روش دیگری درگیر هستند. با این حال ، دو کشور هرگز مکالمه را قطع نکردند. زیرا در صورت عدم گفتگو ، آنها می دانند که جهل و جهل بر روابط طرفین حاکم خواهد بود. در حقیقت ، حتی گفتگوی تلخ روابط و بهبودی را با درک متقابل تسهیل می کند. طبیعی است که این مکالمات در همه سطوح عملکردهای مختلفی دارند. حتی اگر طرفین کار نکنند. حداقل نتیجه مکالمه این است که آنها برای مردم خود تکمیل شده و پیام هایی را به دنیایی ارسال می کنند که می خواهیم بپذیریم ، اما آنها شکست می خورند یا شکست می خورند.
به طور کلی ، حتی اگر یک طرف قبول نکند ، باز هم باید طرفدار همه نیروها باشد. زیرا عدم گفتگو فقط دو معنی دارد. یا موقعیت گفتگو به حدی است که طرف مقابل به لبه ها حساب نمی کند و معتقد است که باید بدون قید و شرط ارسال شود. یا در موقعیت ضعیف و نمی تواند صحبت کند. از این منظر ، اگر به تجربه آخرین مذاکرات ایران نگاه کنیم ، خواهیم دید که برنده مطلق مذاکرات ناموفق مسقط ایران است.
ما می توانیم این مکالمات را از ابتدا رد کنیم. طبیعی است که چنین چیزی اسرائیل و ایالات متحده را در ذهن جهان و حتی در ذهن مردم تجاوز کند. برای لحظه ای این مکالمات را رد خواهیم کرد و تصور می کنیم که قطعاً می جنگد. در این حالت ، همه می گویند اگر شما گفتگو را پذیرفتید ، جنگی وجود نخواهد داشت ، و امروز دولت تحت فشار قرار گرفت تا گفتگو را رد کند و به دلیل رد جنگ ، خطا را بپذیرد.
این قانون همیشه امروز در دسترس است. از ابتدا در مورد گفتگوی سیاسی چند مورد وجود دارد. اول خواه برنده شویم یا شکست دهیم یا درک کنیم ، راهی غیر از صحبت مستقیم نداریم.
دوم هیچ تضمینی برای موفقیت گفتگو وجود ندارد. سوم گفتگو نیازی به هدایت و اشتباه ذهن دولت و جامعه از موضوعات اساسی ندارد.
چهارم گفتگو پایان جاده نیست ، بلکه مشکل مشکل است ، نه به عنوان زمان مشکل سعید جلی ، مشروط بر اینکه مشکل را حل کند.
پنجم ؛ سخنان باید شفاف و آگاه باشند تا حدی که به این اصل آسیب نرسانند.
هفتم ؛ صحبت کردن نه جانشین قدرت نظامی است و نه جانشین قدرت سیاسی و اقتصادی. دیپلماسی و گفتگو توانایی کشور را در بازتاب این نیروها نشان می دهد.
ارسال پاسخ