به گزارش خبرگزاری انتخابتو، جشنواره فیلم رم در ایتالیا شب گذشته اعلام کرد که از این بازیگر 61 ساله هالیوود به دلیل «سفر فوق العاده به عنوان یک بازیگر» جایزه یک عمر دستاورد هنری تجلیل کرد و سپس فیلم جدیدی به کارگردانی «مودی» را کارگردانی کرد. . این را دپ نشان داد. این فیلم به عنوان یک زندگی طوفانی 72 ساعته در زندگی هنرمند بوهمی آمادئو مودیلیانی، ملقب به مودی، توصیف شده است.
در همین حال، جشنواره فیلم رم عکس هایی را در اینستاگرام به اشتراک گذاشت که نشان می داد دپ مجسمه طلایی را از ریکاردو اسکامارچیو، بازیگر نقش اول فیلم «مودی» دریافت می کند.
دپ که طی سالها در تعدادی از فیلمها ظاهر شد و با بازی در نقش کاپیتان جک اسپارو در مجموعه دزدان دریایی کارائیب به شهرت جهانی دست یافت، بارها در فیلمهای تیم برتون مانند ادوارد دست قیچی، چارلی و کارخانه به عنوان مهمان حضور داشت. کارخانه شکلات سازی “، “عروس مرده”، “سوئینی تاد: آرایشگر شیطان در خیابان فلیت” و “آلیس در سرزمین عجایب”.
این بازیگر که در سال های اخیر با همسر سابقش امبر هرد درگیر دعوای حقوقی بوده است، در مصاحبه ای با هالیوود ریپورتر نیز گفت:
آل پاچینو اولین بار در سال 1997 این فیلم درباره مودیلیانی را به شما پیشنهاد داد. چرا ساخت آن سال ها طول کشید؟
ما در آن زمان روی دونی براسکو با هم کار میکردیم و آل قرار بود این فیلم را کارگردانی کند و وقتی با من در مورد آن صحبت میکرد، از من خواست که نقش مودیلیانی را بازی کنم. سپس به نوعی همه چیز متوقف شد و 20 سال بعد آل به من زنگ زد و گفت [به تقلید از صدای پاچینو] او گفت: هی جان، به نظر من باید کار مودیلیانی را کارگردانی کنی. گفتم: من چطور؟ از کجا
نظر شما در مورد کارگردانی چیست؟ این دومین تلاش شما برای کارگردانی یک فیلم است. اولین «شجاع» در سال 1997 چندان موفق نبود.
«شجاع» چندان موفق نبود. به وضوح به یاد دارم که منتقدان مخالف بودند و من باید یاد می گرفتم که چه کار کنم. شما از آنها یاد می گیرید.
* با مودیلیانی همذات پنداری کردید؟ او یک مرد وحشی بود. او مردی پرمشغله بود که عاشق مواد مخدر و راک اند رول بود و طرد شدن را نمی توانست تحمل کند.
اون دقیقا برعکس منه من عاشق رد شدن هستم [میخندد.]
آیا راه هایی برای درک او به عنوان یک شخصیت وجود دارد؟
قطعا. تربیت من مثل مودیلیانی نبود، اما برای رسیدن به نقطه ای که مسیرتان روشن باشد، می دانید از کجا باید بالا بروید، از نردبان یا دیوار. من او را به این معنا درک می کنم که او به شیوه خودش به اسلحه هایش چسبیده بود، ابزاری که بسیاری در آن زمان در برابر آن مقاومت می کردند.
* او هم مثل شما مدتی به دلیل مشکلات شخصی در بیابان ماند. آیا این توضیح خوبی است؟
کویر وسیعی بود و در نهایت آن کویر وسیع به من چیزهای زیادی آموخت.
* چه درس هایی آموختید؟
ببینیم قرار است خنده دار باشد یا واقعی است؟ [می خندد.]
*ماه گذشته در سن سباستین گفتی که زندگی ات به سریال تلویزیونی تبدیل شده است. آیا هنوز این احساس را دارید؟
راستش را بخواهید، من میتوانم همین الان اینجا بنشینم و به همه ضربهها فکر کنم و اینکه چطور همه با من مخالف بودند و میگفتند بله، بله، او از سر راه خارج شد… چیزهای بیپایانی مثل آن. من می توانم همه آنها را به خاطر بسپارم. اما همه چیز گذشت. برخی از اعداد آن زمان زیاد خوب نبودند، برخی خنده دار بودند. بعضی ها دیوانه بودند. مشکل اینجاست که خیلی واضح و ساده و خیلی ساده بود. پس برای من این اتفاق افتاد. من آموخته ام که چه یک گلوله برفی در دست داشته باشید و چه سگ خود را پیاده روی کنید، در طول راه چیزی یاد می گیرید. به همین دلیل نسبت به کسی احساس بدی ندارم. من چنین انباشت عظیمی از نفرت ندارم زیرا نفرت نیاز به نگهداری دارد. چرا آن توشه را حمل می کنی؟
*شما هم گفتید که احساس می کنید دیگر به هالیوود نیاز ندارید.
من چند بار با هالیوود که راه خود را دارد و همه چیزهای قابل پیش بینی داشتهام، متأسفم، اما مجبور شدم وارد آنجا شوم و کمی سرگردان باشم…
*با وجود تمام چالش هایی که در زندگی شخصی و حرفه ای خود با آن روبرو هستید، همچنان بازی های فراموش نشدنی را ارائه می دهید. آیا غریزه، شهود یا روشی دارید که به شما کمک می کند روی دقت نقش های خود تمرکز کنید؟
اوه بله، البته این مسئولیت من است. اما در برخی شرایط مفید است، به خصوص زمانی که اوضاع بد می شود. عجیب است که بتوانید به درون یک شخصیت فرار کنید، نه فرار، اما خوب است که بتوانید در یک شخصیت زندگی کنید، و از آنجایی که شما همه چیز را در جعبه ابزار خود دارید، برخی از آنها می توانند به عنوان محرک استفاده شوند. این خیلی خوب است. پس بله، همه چیز اتفاق افتاد… واقعاً اتفاق افتاد و اتفاق افتاد. این همه چیز است.
245244
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین
ارسال پاسخ