ساعت 9:30 روز جمعه ، 6 ژوئن ، جنگ 6 روزه در ایران برای افرادی که خانه های آنها چند متر از عملیات هواپیماهای بدون سرنشین ، موشک و انفجار فاصله داشت ، وحشتناک تر بود. خانه ها ویران شدند ، وسایل آنها از زمین سقوط کرد و حتی جان خود را از دست داد.
به گفته Etetemad ، خیابان شرقی زاگرس در مرزهای مرزی یکی از محلات بود که آن روز افراد را در یک جعبه سیاه و گرد و غبار تجربه کرد. آن روز بسیاری از آنها با صدای انفجار به خواب رفتند ، برخی دیدند که موج انفجار ، سپس پرده های خانه های خود در هوا آمدند ، پنجره ها از قاب بیرون انداختند و پنجره های شکسته از خانه های آنها بیرون انداختند.
در تقاطع خیابانهای آلبرز و شرق زاگرس ، یک دانشمند هسته ای که طبقه پنجم یک ساختمان را هدف قرار می دهد ، و طبقه پایین تنها واحد طبقه پنجم کاملاً نابود شده و ساختمان کاملاً تخلیه شده ، ساختارهای شدید و چهره ای به شدت آسیب دیده است. حدود دو هفته بعد ، هنوز تصویری از ارعاب در محله وجود دارد.
روز چهارشنبه ، در چهارم ژوئیه ، یک برگ در مقابل ساختمان که در آن منطقه شلیک شد. ضایعات ساخت و ساز را مشاهده خواهید کرد و از وسایل خانگی خانگی که از خط ساختمان که به ساختمان نگاه می کنید ، در کنار هم پمپ می شوند. لیوان خانه که حیاط ساختمان را نادیده می گیرد ، شکسته شده و پارچه های ضخیم در قاب آویزان شده بودند.
گاز سوخته گاز
دو زن در یکی از آپارتمان های خیابان در مقابل ساختمان ایستاده اند. ظاهراً ، حتی اگر آنها در چند روز در مورد ویرانه های انفجار دیده و صحبت کرده اند ، آنها هنوز هم بعد از حادثه ترس یا تعجب باقی مانده اند. آنها نمی توانند لحظات دشوار انفجار را مانند غول در خانه ها و چهره های خود فراموش کنند.
یکی از آنها این است که جسد ساکنان طبقه پنجم در بالای انفجار به حیاط پرتاب شد و اکنون می توانید انفجار سیاه را در طبقه چهارم و پنجم مشاهده کنید. “صدا بسیار وحشتناک بود. در ابتدا فکر می کردیم که گاز منفجر شده است ، اما وقتی انفجارهای بعدی رخ داد ، متوجه شدیم که مورد حمله قرار گرفتیم.
آتش سوزی خیلی دیر شده بود ، شاید حدود دو تا سه بعد ، اما پلیس به سرعت آمد. آنها خیابان را بستند و به کسی اجازه ندادند تا روز بعد به آنجا سفر کند. “موج انفجار به حدی زیاد بود که توری پنجره آشپزخانه ما پاره شد.” این وضعیت همسایگان است ، در حدود 2 تا 5 متر با منطقه انفجار ، اما کسانی که نزدیکتر هستند و دقیقاً در مقابل ساختمان اصلی شدیدتر هستند.
یکی از ساکنان آپارتمان جلو این داستان را به شرح زیر توضیح می دهد: “من تقریباً در ساعت 09:30 احساس لرزش کردم و در کمتر از 5 ثانیه صدای بسیار غم انگیز شنیدم. حدود 5 ثانیه بعد فکر کردم این زلزله یا انفجار است.”
صدای انفجار بیشتر همسایگان را به لابی ساختمان آورد ، اما وقتی یکی از همسایگان با او تماس گرفت ، او هنوز در خانه نشسته بود: “او گفت ؛ کجا هستید؟ من گفتم زمین لرزه از پایین رفتن می ترسد. او گفت که ساختمان شلیک شده است؟
او معتقد بود که بمب در ساختمان دو بار است. وارد کف کف می شود و روی زمین یافت می شود و سپس انفجار رخ داده است. خانه او به پشت بام ساختمان نگاه می کند و می بیند که هر بار که به واحدهای خود می رود ، سقف شکاف بزرگی ایجاد می کند.
شهادت
این انفجار نه تنها ساکنان طبقه پنجم ساختمان جنوبی زاگرس را که شاهد یک نخبگان هوش مصنوعی در آپارتمان بعدی بود ، اسیر می کند: “پزشک هوش مصنوعی آقای مجید تاجاری در اتاق خواب زندگی می کرد. پزشک لباس او را پوشید و سپس اورژانس متأسفانه او به بیمارستان آمد که در آنجا به پایان رسید.”
مجید تاجنجری در ابتدا از هوش مصنوعی ، برنامه نویسی ، استاد ، هوش مصنوعی و سیستم های خبره و رئیس جمهور خانه جوانان ایران و روستای برجسته علمی تاجنجری آمده است. او چند قهرمانی طلا و نقره ای مسابقات جهانی را اختراع کرد و در مسابقات مختلف روباتیک مقام اول را کسب کرد. “استاد عمه من بود و یک رزومه بسیار قوی داشت.” وقتی برای خواندن اختراعات او رفتم ، چند روز نمی توانستم حق ثبت اختراع او را باور کنم. ”
کودکان رنج می برند و یک مادر باردار
شدت این انفجار باعث آسیب جدی به زانو زن باردار در طبقه دوم ساختمان شد ، نگران جنین بود و احساس می کرد کودک لرزید. پس از انتقال به بیمارستان ، مشخص شد که جنین سالم است ، اگرچه به دلیل بارداری نتوانست عمل کند و به عنوان پلی کلینیک تحت درمان قرار گرفت. طبقه اول ساختمان حالت تهوع از موج انفجار بود و وقتی نام ساختمان را شنید ، هنوز هم حالت تهوع را تجربه کرد. در حال حاضر ، آنها نتوانستند کاری برای او انجام دهند.
وی گفت: “ما دائماً با فرزندانمان صحبت می کردیم و به آنها می گفتیم که از هر صدا گم شده ایم و از آنها دفاع می کنیم. یکی هشت ساله است ، دیگری هجده سال سن دارد. هجده ساله ، هجده ساله ، بسیار منطقی تر و معقول تر به دلیل سن او ، اما کودک این شرایط را نمی فهمد.
آسیب و آسیب در ساختمان
حدود چهار خانواده این ساختمان حدود شش روز در جنگ شش روزه در سینما زندگی می کردند ، واحدها قابل زندگی نبودند زیرا پنجره های آنها شیشه ای نبود و بقیه ساختمان از بین رفته بودند. قبل از حمله اسرائیل به ساختمان ، تقریباً 2 واحد و پنج خانواده در واحدهای خود زندگی می کنند. طبق مشاهدات میدانی ، خبرنگار Guven به خانه های خود بازنگشته بود ، فقط دو تا چهار واحد از ساکنان و بقیه در روز دوم آتش بس. در روزهای اول ، بخش گاز تهران به دلیل خطرات نشت تهدید ساختمان ، به مدت سه روز گاز را قطع کرد ، اما سپس محل اقامت گاز را آشتی داد.
آنها گفتند که لوله ها به دلیل شوک های خشونت آمیز احتمالاً شکسته می شوند ، بنابراین ما در سینما ماندیم. ما می توانیم از بیرون غذا بخوریم ، اما نتوانستیم حمام بگیریم. یک همسایه قول داد تا ایمنی واحدها را برای اتصال واحدها مشاهده کند.
دیوارهای پیچیده و نرده های فلزی از هم جدا شده اند و واحدها و ورودی های زیادی به لابی شیشه ای در زیر ساختمان وجود ندارد. پنجره برخی از واحدها نیز خارج از قاب است و هنوز اثرات خاک ، سنگی و شیشه در باغ دیده می شود ، اما این وضعیت بهتر از روزهای نخ پر از شیشه ، سنگ و قطعات آهنی است.
“شیشه شکسته بود و تقریباً هیچ لابی ، سالن بدنسازی و اتاق جلسات وجود نداشت. چگالی انفجار آنقدر قوی بود که سالن الکترونیکی و دروازه سینما در همان زمان سقوط کرد و چند باتری همسایه خودرو دیگر نگران نبود. ما دو شب اول داشتیم.
روز اول ، من به پلیس گفتم كه برای ایمنی ساكنان در مقابل یك ماشین پلیس ، به ویژه هنگامی كه دیوار ریخته شد ، اینجا است. آنها گفتند که ثابت نگه داشتن ماشین پلیس امکان پذیر نیست ، اما گشت های موتور در منطقه دائماً باز می گردند. “البته ، مأموران اجرای قانون در طول روز در حال گشت زنی در موتور هستند ، اما ما شب چیزی ندیدیم زیرا اغلب می خوابیم.”
به گفته یکی از ساکنین ساختمان ، وزارت مسکن و IRGC به شهرداری تهران ، وزارت مسکن و IRGC ارجاع شده است و آنها به زودی پس از اندازه گیری شیشه و پنجره ها آسیب دیده اند ، اما هرگز. بنابراین او تصمیم به رفتن نکرد ، وی پنجره را با هزینه خودش تنظیم کرد: “بعد از گذشت حدود 5 روز هیچ خبری وجود نداشت و ما نمی توانیم با امید به شناسایی آسیب بمانیم ، زیرا شیشه شکسته و بسیار خطرناک بود ، بنابراین ما چند واحد ساختیم.
البته ، شهرداری به آنها گفت که بخشی از هزینه را به آنها بدهید. “هزینه یک واحد حدود 5 میلیون دلار است ، اما هزینه کل واحدها بیش از 5 میلیون نفر است ، زیرا پنجره ها علاوه بر شیشه ، لابی و سینما و سالن های بدنسازی ناپدید شدند. واحدهای شمالی ساختمان آسیب ندیدند ، اما واحدهای جنوبی در برابر این انفجار آسیب دیدند.
خیابان شرقی زاگروس توسط ساختمان های پنج طبقه مورد حمله قرار گرفت و تنها چهار خانواده در حدود ساعت 21.00 باقی مانده بودند و پس از سفارش غذا ، ما چند موسسه به آنها رسیدیم: “به هر حال ، آن شب ، ما آنها را در مقابل آنها قرار دادیم تا غذا را آرام کنیم.
گفتیم ؛ اگر می خواهید مانند Warlords عکس بگیرید ، ما نمی خواهیم غذا بخوریم ، غذای خود را خوردیم. این کاری نیست که شما می خواهید انجام دهید. آنها همان شب آمدند. به هر حال ، حتی اگر دوش وجود داشته باشد ، یک لحظه قلب ما را گرم می کند ، اما اگر او عکس نگرفت ، او کار را خراب نمی کند. در روز اول ، برخی از مقامات شهرداری وارد شدند و به جمع آوری آجرهای پرتاب شده به باغ کمک کردند و یکی در حال فیلمبرداری از آنها بود. “
خیابان ظهر و زاگروس خیلی شلوغ نیستند ، اما همان اتومبیل هایی که از آن عبور می کنند برای لحظه ای ایستاده اند و بقیه رانندگان و مسافران به بالای ساختمان ، دیوار ویندوز و پنجره ها و پنجره ها نگاه می کنند. برخی از آنها عکس و فیلم می گیرند ، و برخی نگاه می کنند به آخرین طبقه های ساختمان که در آن دیوارها و پنجره ها برای چند دقیقه از بین می روند و رنگ های تیره از بین می روند. مردم هنوز از شوک این پنج روز بیرون نیامده اند و ترس از جنگ هنوز در زیر پوست جامعه است.
ارسال پاسخ