نتانیاهو می خواست ایالات متحده را راحت کند
در گزارشی که چهارشنبه شب منتشر شد ، تهران تایمز گزارش داد که رژیم صهیونیستی قصد دارد یک عملیات مخرب را در قلمرو ایالات متحده انجام دهد. براساس این گزارش ، هدف از این عملیات ایجاد شواهدی برای سرزنش ایران و ایجاد بهانه ای برای شروع جنگ کامل بین ایالات متحده و ایران بود.
این پروژه که به نظر می رسد برای دستکاری در افکار عمومی آمریکا و توجیه اقدامات نظامی علیه ایران طراحی شده است ، با اطلاعات به دست آمده از یک کشور دوستانه کشف شد. با دانستن توطئه ، ایران پیامی را برای مقامات ایالات متحده ارسال کرد و از این رو مانع از وقوع این رویداد شد.
در جنگ 12 روزه تحمیل شده توسط رژیم صهیونیستی به ایران ، ایالات متحده از ابتدا کاملاً درگیر شده است. این برنامه قصد دارد ششمین تور مذاکره با ایران و مقامات سیاسی ایالات متحده از منطقه را انجام دهد و جایگزینی آن با تجهیزات نظامی نشان می دهد که ایالات متحده در حمله به امکانات ایران درلانز ، فورد و اصفهان با اسرائیل هماهنگ شده است.
با این حال ، برخی از مخالفت های داخلی در محیط سیاسی و اجتماعی ایالات متحده مانع از عملکرد ایالات متحده آشکارا و علنی تر شد ، بنابراین به نظر می رسد اسرائیلی ها دولت ایالات متحده را تسهیل می کنند و نمایش امنیتی دیگری مانند 11 سپتامبر را برای تشدید اقدامات علیه ایران آغاز می کنند. نتانیاهو سعی کرد حمایت ترامپ را از مصونیت قضایی اسرائیل بدست آورد.
پهلوی مدل نتانیاهو را در کاراکاس کپی کرد
وزیر داخلی ونزوئلا ، دیوسادو کابیو ، ادعاهای مشابهی درباره توطئه در کشور مطرح کرد. به گفته کابیو ، رهبر مخالف ونزوئلا و رقیب کشور دیگر ماریا کورینا ماچادو قصد داشتند به یک کنیسه مشهور در کاراکاس حمله کنند. براساس ادعای کابیو ، این حمله متهم کردن دولت ایران و ونزوئلا به اقدامات تروریستی تروریستی و تضعیف قابلیت اطمینان بین المللی دو کشور بود.
نکته قابل توجه در این ادعاها ، هماهنگی ماچادو و سیمونیس با رضا پهلوی ، فرزند پادشاه برکنار ایران است. کبیو ادعا کرد که مردان با ریزا پهلوی برای دیدار با مخالفت ونزوئلا ، ادموندو گونزالز ، هماهنگ شده اند و یک رویداد رسانه ای ترتیب داده اند که باعث تقویت استفاده ایران از ونزوئلا به عنوان پایه ای برای حمله به ایالات متحده می شود.
در همین زمان ، اخبار مربوط به دو توطئه دیگر در ایالات متحده و ونزوئلا این امکان را ایجاد کرد که ونزوئلا از کشور دوستانه ذکر شده در زمان تهران باشد. رضا پهلوی این مدل بحران را از نتانیاهو آموخت ، که همواره بحران منطقه را آغاز کرده است تا اطمینان حاصل کند که وی در سالهای اخیر زنده مانده است. با این حال ، این سناریو در ایران با شکست سنگین روبرو شد.
پس از آتش بس در جنگ 12 روزه ، گزارش هایی در مورد شروع مجدد نتانیاهو در دادگاه متهم به فساد اقتصادی و رشوه داده شده است. بیانیه ای مبنی بر اینکه ترامپ خواستار این است که وی را به وضوح نشان نداد ، نقش خود را در حمایت از نتانیاهو نشان داد.
طرح های تروریستی عدم موفقیت استراتژی های بحران را نشان می دهد که به دنبال آن بازیگرانی مانند نتانیاهو و پهلوی است. نتانیاهو بار دیگر با اتهامات فساد روبرو شد ، در حالی که ناراحتی در فضای داخلی ایران همان بحران را کپی کرد.
نفرت باتلاق
رضا پهلوی ، یکی از چهره های اصلی ضد ایران ، سعی کرد موقعیت خود را با استفاده از بحران های مختلف و حمایت از نیروهای غربی تقویت کند. با این حال ، اقدامات وی ، از جمله ادعای هماهنگی با مخالفت ونزوئلا ، نشان دهنده عمق وابستگی وی به رژیم صهیونیستی است و سعی در پیشبرد منافع اسرائیل در منطقه دارد.
این اقدامات نه تنها موقعیت آنها را تقویت کرد ، بلکه چهره ای غیرقابل اعتماد در بین هواداران مخالف سنتی نیز ایجاد کرد. عدم موفقیت این استراتژی ، با الهام از بحران بنیامین نتانیاهو ، بیانگر این است که ایران نمی تواند واقعیت های سیاسی و اجتماعی را درک کند. افکار عمومی ایران ، چه در داخل و چه در خارج از کشور ، به طور فزاینده ای در برابر آن قرار می گیرد و آن را به عنوان ابزاری در دست قدرت های خارجی می بیند.
رضا پهلوی ، که امیدوار بود آخرین راه اقدام نظامی علیه ایران را انجام دهد و مردم مردم را بکشد و دولت پهلوی را زنده کند ، با این واقعیت روبرو شد که بار دیگر یک دستمال یکبار مصرف برای پاک کردن اسرائیل و دولت های غربی بود.
این رویکرد حتی در پیام های عمومی ایران و حتی در پیام های انتشارات رسانه ای مانند بین المللی و بی بی سی به جای نفرین ، رضا پهلوی را رقم زده است. اکنون ، برای جمع آوری این وحشت جدید ، او دید که زندگی وی بحران را تشدید کرده است و می خواهد به هر قیمتی مردم ایران را بهانه کند. رضا پهلوی اکنون در باتلاق افکار عمومی ایران به دام افتاده و در تلاش است تا این کار را انجام دهد.
پرچم اشتباه
ایالات متحده از ابتدا در ایران نقش فعالی داشته است. حملات به تأسیسات هسته ای ایران با استفاده از هواپیماهای بمباران B-2 ایالات متحده ، هماهنگی نزدیک بین واشنگتن و تل آویو را نشان می دهد. با این حال ، موانع داخلی در ایالات متحده ، از جمله مخالفت های سیاسی و اجتماعی ، مانع از این شد که کشور مستقیماً به مردم و درگیری گسترده با ایران برسد.
این موانع شامل فشار گروه های مترقی ، فعالان ضد جنگ و حتی نمایندگان نمایندگان کنگره است که به عواقب جنگ کامل با ایران هشدار می دهد. در این زمینه ، ادعای اسرائیل برای اجرای یک عملیات مخرب در قلمرو آمریکا می تواند تلاشی برای غلبه بر این موانع باشد.
مشابه 9 سپتامبر ، یک حادثه بزرگ امنیتی ممکن است منجر به افکار عمومی ایالات متحده برای حمایت از اقدامات نظامی علیه ایران شود. این استراتژی که به عنوان یک پرچم دروغین شناخته می شود ، بارها توسط نیروهای غربی و متفقین در تاریخ معاصر مورد استفاده قرار گرفته است.
نمونه های تاریخی مانند خلیج تونکین در جنگ ویتنام یا ادعاهای مربوط به کشتار جمعی در عراق ، استفاده از چنین تاکتیک هایی را برای توجیه مداخلات نظامی نشان می دهد.
در اینجا عراق و افغانستان نیستند
در 11 سپتامبر ، حملات به مرکز تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون در واشنگتن به سرعت به عنوان بهانه ای برای شروع جنگ های ایالات متحده در افغانستان و عراق مورد استفاده قرار گرفت. 11 سپتامبر این رویداد به دلیل تأثیر گسترده آن بر افکار عمومی و سیاست خارجی ایالات متحده به عنوان نمونه ای کلاسیک از عملیات پرچم کاذب مورد بحث قرار می گیرد.
این حمله برای ایجاد بهانه ای برای مداخله نظامی در خاورمیانه طراحی شده است. نرخ غیرمعمول تحقیقات رسمی منجر به تعداد زیادی از گمانه زنی های شواهد ، از جمله تضادها در گزارش های کمیسیون 9 سپتامبر و منافع سیاسی و اقتصادی در ایالات متحده و منطقه شده است.
این حادثه به دولت آمریكا اجازه داد با ایجاد فضایی از ترس و ناامنی ، حمایت عمومی از جنگهای گران قیمت در منطقه ایجاد كند. شباهت بین حادثه یازده سپتامبر و اینکه اسرائیل ادعا می کند توطئه انفجار در قلمرو آمریکا است. هر دو فعالیت برای دستکاری در مردم و ایجاد بهانه ای برای اقدام نظامی علیه برخی از کشورها طراحی شده اند.
در 9 سپتامبر ، القاعده و بعداً دولتهای افغانستان و عراق به عنوان جنایتکاران اصلی خوانده شدند ، در حالی که ایران در آخرین توطئه هدف قرار گرفت. این مدل نشان می دهد که از بحران های امنیتی غالباً برای پیشبرد اهداف ایمنی استفاده می شود. استفاده از عملیات امنیتی به منظور بررسی حادثه 11 سپتامبر و توطئه های مشابه ، ایجاد بحران و توجیه مداخلات خارجی بخش مهمی از استراتژی نیروهای غربی و متحدین است.
با این حال ، چنین Shabler وقتی کشور قصد جلوگیری از آن را ندارد ، پاسخ می دهد ، به طوری که دولت متجاوز در معرض افراد زیادی و هزینه های مالی قرار نمی گیرد و از انتقادات داخلی فشار نمی آورد. در مورد ایران ، چنین مدلی به دلیل حجم خسارت متقابل به اسرائیل کار نمی کند.
ایران به مقامات سیاسی ایالات متحده هشدار داد که ایده “پرچم جعلی” با حداکثر موضع خود ، رادیکال های کاخ سفید هزینه خواهد کرد. با هدف قرار دادن پایگاه آمریکایی آل کاتار در قطر ، ارائه چنین پیام هشدار دهنده قادر به دستیابی به یک سواری بسیار مؤثر از استرس تنش بود.
ارسال پاسخ