در سینمای ایران «بچه های مردم» وجود نداشت!

در سینمای ایران «بچه های مردم» وجود نداشت!

شما عاشق سینما هستید، اما نه عاشقانی که عشقشان را فریاد می زنند. یکی از کسانی که در سکوت، در تنهایی، با تماشای نور صفحه، عشق می ورزند.

و اکنون، در سال 1403، آن سکوت طولانی دهان خود را باز کرد. شما در حال ساختن یک فیلم هستید – و چه فیلمی!

“بچه های مردم” این فقط یک فیلم نیست، تجربه ای است برای احساس، باور دوباره به سینما. فیلم شما نه به خاطر رنگ، قاب و فرم، بلکه به دلیل “حقیقت” نهفته در پشت این همه زیبایی، مرا شگفت زده می کند.

از همان اولین عکس‌ها، دنیایی می‌سازید که هم آشنا و هم جدید است. دنیایی که از دل خیال برمی خیزد و بر زمین واقعیت قدم می گذارد.

برخی ممکن است بگویند فیلم شما خاطره انگیز است آیا اندرسون یا ژان پیر ژان؟ هست، اما من آن را می‌دانم و هر بیننده‌ای که قلبی دارد احساس می‌کند که فقط در ظاهر است. شما تقلید نمی کنید، ترجمه می کنید. شما دنیای غرب را به زبان سرزمین خودتان برمی گردانید. به قول مردمی که بوی باران می دهند، نان تازه، دل ساده. سینمای شما رنگ دارد، اما رنگی که از دل مردم می آید. از کوچه و خیابان، از چشم کودکان، از سادگی زندگی.

می دانم که فیلمنامه فیلم را به همراه همسرتان فائزه یارمحمدی نوشته اید. شاید راز حساسیت و تعادل «بچه های مردم» در همین ترکیب نهفته باشد، همزیستی دو نگاهی که پلی زیبا میان عقل و احساس، میان فرم و مضمون می سازند. این پیوند بین تو و نگاه او به فیلم روحیه ای زنانه و در عین حال قوی بخشید. نرمی و قدرت را با هم ترکیب می کند.

ساختن چنین فیلمی جسارت می خواهد. «بچه های مردم» فیلمی دشوار، پر از لوکیشن، پر از جزئیات، و در مرز بین خیال و واقعیت است. اما با دقت و اطمینان همه چیز را با ریتمی شاعرانه کنار هم می آورید.

بازی جوانان فیلمی پر جنب و جوش، بدون نقاب و صادقانه است. و این حضور کوتاه اما درخشان گوهر خیراندیش و رضا کیانیانبه فیلم عمق تجربی داد. حضوری معنادار، نه تزیینی.

دکوپاژ و میزانسن این فیلم برای نسل جدید سینما درس عبرت است. حرکات دوربین – چه افقی یا عمودی – از طریق ریاضیات محاسبات و احساسات پیش می رود. نه برای نشان دادن مهارت، بلکه برای انتقال احساسات. در هر فریم، شما یک نقاشی زنده خلق می کنید که بیننده را به قلب شما می کشاند و رها نمی کند. فیلم ریتمی دارد که از درون خود می آید نه از بیرون. این جادویی است که سینما را از تصویر به احساس تبدیل می کند.

صبر و اشتیاق شما و تیمتان در بخش تولید قابل تحسین است. می دانم که مسیر آسانی نیست، اما نتیجه یک فیلم صادقانه و کامل است. در کنار نامش باید بگویم که محمود از سید علی احمدی او از تهیه کننده ای که با ایمان و عشق پشت این فیلم ایستاده بود یاد کرد. از روز اول تدوین تا آخرین لحظه، سایه او بر سر فیلم آویزان است: حامی، آرام و وفادار. «بچه های مردم» بخشی از روحیه اش را مدیون اوست.

در سینمای ایران فیلم های خوب زیاد است، فیلم های خیلی خوب کم نیست – اما فیلمی مثل «بچه های مردم» در سینمای ایران نبود: فیلمی انسانی، شاعرانه و بی تکلف. فیلمی که به ما یادآوری می کند که چرا سینما را دوست داریم. چون زبان احساسات است، زبان انسانها.

حالا فیلم شما از: 30 اکتبر روی پرده های سینما با آمدن، آرزو می کنم تماشاگران آن را آن طور که شایسته است ببینند – نه برای سرگرمی، بلکه برای تولد یک نگاه جدید در سینمای ایران. این جور فیلم ها ساخته نمی شوند، زاده می شوند.

و با صبر و سکوت و ایمان یکی از فرزندان صادق سینمای این سرزمین را به دنیا آوردی.

دوست جوان من محمود!

تو بی صدا و عمیق از دل سکوت فریاد زدی. فریادی که از قلب شنیده می شود نه گوش ها.

به برکت این باور، این شور و صداقت، دستت را می فشارم.

آن را ساده نگه دارید، صادق باشید و دوباره بسازید.

۵۹۵۹

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین