دو خطای استراتژیک موس.

دو خطای استراتژیک موس.


در روزنامه واتان ، احمد زیدآبادی ، روزنامه نگار و تحلیلگر نوشت: 6 اوت پایان دردناک و دردناک جنبش ملی سازی صنعت نفت ایران بود. چرا یک جنبش مردمی مسالمت آمیز مبتنی بر مبارزات حقوقی پارلمان و همه بلایای سیاسی و اجتماعی برای ایران وجود داشت؟

متأسفانه ، به جای پرسیدن چنین سؤالاتی ، داستان 6 اوت امروز به این بحث کاهش یافت. در حقیقت ، در کشوری با برتری قانون بسیار ضعیف ، مانند ایران ، تجزیه و تحلیل جنبش های سیاسی و داوری علیه آنها در چارچوب رشته ای به نام “حقوق اساسی” است ، و بنابراین این یک کودتای یا مشکلی نیست که مطابق آن نباشد و فقط برخی از شبه نظامیان را ایجاد می کند.

پس از ماه سپتامبر ، سایه آزار و اذیت بر روی ایران ، تنوع سیاسی و تنوع بی سابقه ای در جامعه ناپدید شد. در نتیجه این کثرت ، ایده سلب مالکیت صنعت نفت به موضوعی برای کاهش تأثیر خارجی و مقاومت در برابر تولید مثل استبداد تبدیل شده است. در مورد این فکر ، کلاس ها و کلاس های آگاه تر جامعه شهری بسیج و تحت رهبری جبهه ملی بود. آنها تحت نظارت محمد موساج ، آنها کنترل یکی از ستون های قدرت را به دست گرفتند.

او اشتیاق جامعه را آموخت و بسیاری از مردم برای کمک به آنها قربانی شدند. با این حال ، نتیجه گیری نهایی نه تنها سلب مالکیت صنعت نفت ، بلکه با ناپدید شدن تنوع سیاسی و کثرت گرایی ، هر دو بیگانگان در کشور بدتر شده و تولید مثل می شود!

کنترل یکی از ستون های قدرت مبتنی بر یک جنبش سیاسی ، یک موفقیت بسیار شکننده و ضعیف است که نمی تواند در ابتدا رابطه قطعی با اشکال قانونی موجود را تعیین کند. در کشورهایی که دموکراسی نهادینه شده اند ، شکل و محتوای قانون بسیار معنی دار است و “حاکمیت قانون” کاملاً معنی دار است. بنابراین ، جدا کردن یک جنبش حقوقی از غیرقانونی تقریباً آسان و آسان است.

در کشورهایی که کشور ما هستند ، فقط نام نامگذاری چیزی به نام “برتری قانون” است ، زیرا معمولاً با شکل قانون مطابقت ندارد ، که این امر باعث درگیری می شود. ماهیت قانون ، تبلور اراده آزاد و آگاهی از اکثریت مردم یک جامعه ، در بیشتر موارد این طبیعت قربانی ترفندهایی برای محدود کردن مسیر جامعه می شود و چیزی جز شکل و شکل وجود ندارد.

در حقیقت ، جنبش های سیاسی نوعی شورش غیرنظامی علیه قوانین رسمی است و تبلیغات عموم مردم برای دستیابی به یک هدف مشروعیت روشن است. چنین حرکتی متناقض نیست ، زیرا از یک طرف ، هر عمل باید بر اساس قانون قدرت موجه و غیرمجاز و در عین حال تأکید کند که قانون ناعادلانه و رسمی است! بنابراین ، جنبش های سیاسی بین محافظه کاری و حفاظت در حال مبارزه هستند و اگر تعادل قدرت و گردش سیارات به نفع آنها نباشد ، آنها یا در ماهیت قلب هستند یا در معرض هضم یا نابودی هستند.

جنبش ملی سازی صنعت نفت ایران یکسان بود. بنابراین ، اندازه گیری رفتار و عملکرد رهبران خود با حالات حقوقی آن روز یک مبنای گمراه کننده است و منجر به بحث های بی ارزش و غیر ضروری در مورد کسانی می شود که تأثیر ندارند یا سازگار نیستند. به همین دلیل ، رهبران جنبش ملی ، به ویژه دکتر مرحوم با انتقاد از عملکرد عملکرد ماساج به همان اندازه رفتار یک زندانی سیاسی مبتنی بر آیین زندان مطابق با اشکال قانونی آن دوره خالی است!

یک زندانی سیاسی فقط اشکال اشکال غیر ضروری را مورد انتقاد و رد قرار می دهد ، زیرا یک جنبش سیاسی اشکال قانونی موجود جنبش خود را مورد انتقاد و رد قرار می دهد ، زیرا او بخش هایی از آیین های زندان را به نفع حقوق آیین های زندان بیان می کند و بخش های این حقوق را رد می کند. به همین دلیل ، یک جنبش سیاسی ، مانند جنبش ملی سازی صنعت نفت ، باید با توجه به استراتژی های آن مورد انتقاد قرار گیرد ، نه گاهی اوقات روی مو.

معیار ارزیابی استراتژی جنبش های سیاسی و جنبش ها ، دستیابی به اهداف آن است. اگر یک جنبش در عمل به اهداف خود برسد ، استراتژی آن باید به درستی در نظر گرفته شود و اگر آن را به دست نیاورد ، استراتژی آن ناقص و نامناسب بوده است.

بدیهی است که ملی شدن صنعت نفت به هدف اصلی خود نرسیده است ، نیروهای جهانی مجبور به ملی سازی صنعت نفت ایران و در نتیجه تقویت اصول قانون اساسی شدند و در نتیجه این شکست ، جامعه ایران ، به ویژه کثرت گرایی سیاسی و غیرنظامی و سایر دستاوردهای مطبوعات و طرفین.

در ابتدا ، این تصمیم برای جنبش ملی و رهبر فقید و صعود از دیوار کوتاه بسیار بی رحمانه به نظر می رسد! بسیاری از موسادغ و همکارانش در صداقت و اهداف اهداف ملی و متعالی مجاز نیستند ، اما منجر به عواقب مثبت و مثبت در سیاست ، صداقت و قصد و اهداف متعالی نمی شوند.

از طرف دیگر ، تاریخ داور واقعاً بی رحمانه و مبتنی بر تجربیات جدید است و باستان را در معرض احکام جدید و تجدید عملکرد آنها قرار می دهد. نه از منظر صحیح ، بلکه از دیدگاه استراتژیک بزرگترین اشتباه اواخر موساد ، تعریف “ملی سازی صنعت نفت” و اولویت همکارانش با حرمت پرستیژ ، افتخار و افتخار!

از این منظر ویژه و تعادل نیروهای بین المللی ، سلب مالکیت واقعی صنعت نفت ایران به وضوح غیرممکن بود! هفت خواهر نفتی و دولت های آنها حتی اجازه ندادند که سرزمین ایران را اشغال کند. اولویت به چیزی غیرممکن بزرگترین خطای استراتژیک یک رهبر سیاسی است و متأسفانه دکتر ماساد این کار را انجام داد.

تقدس یکی از غیرممکن ها و افتخار و پرستیژ. این دومین اشتباه استراتژی Mossadh بود. هنگامی که یک مسئله انسانی که یک ملت باید توسط یک ملت با پول مقرون به صرفه ارزش داشته باشد ، به یک چیز مقدس تبدیل می شود ، این تخلف و تخلف را به موقع انجام می دهد و بر شانه کشور اصرار می کند.

موسادگ تقریباً افتخار سیاسی خود را به سلب مالکیت صنعت نفت نسبت داد و حفظ عزت سیاسی بالاترین ارزش را داشت. با این حال ، ملی سازی صنعت نفت امکان پذیر نبود. راه باقیمانده این بود که از یک طرف با دادگاه و ارتش رابطه برقرار کنیم ، ایالات متحده و انگلستان از طرف دیگر که به کودتای پایان نرسید.

من فکر می کنم دکتر موساج این کودت را به عنوان نجات تنگنا دید و عزت سیاسی خود را حفظ کرد. شاید به همین دلیل او این کار را نکرد. ظاهراً ، رفقای وفاداری او نیز شبیه به کودتایی بود ، زیرا مهندس ایزاتالله ، مهندس مهدی بازرگان توسط جبهه ملی حمله D’5at و دکتر او دوباره و دوباره نقل کرد زیرا او به کابینه موسادگ می رسد ، در غیر این صورت سقوط خواهد کرد!

کودتایی که وی به عزت سیاسی موساج ادامه داد ، اما چه اتفاقی برای کشور افتاد؟ منطقه نسبتاً باز پارلمان و نسبتاً گسترش دادگاه و دادگاه با توجه به تأثیر محدود و محدود در نتیجه کودتا ، باعث شورش خونین و ناامیدی و ناامیدی و ناامیدی و ناامیدی و ترمیم انحصار قدرت و گسترش ماجران و دادگاه شد. زندگی تولیدی و ناپدید شده یا گمشده یا گمشده درونی و پشیمانی!

یک استراتژی آینده نگر ، دکتر هنگامی که موساج از سلب مالکیت غیرممکن صنعت نفت آگاه شد ، وی از وی خواست که در ژوئیه 2008 به توافق برسد و به او اجازه دهد روغن را به سبک نفت حل کند یا این کار را به یکی از همکارانش مانند هایر صالح برساند.

با این حال ، دختران Pompom دکتر Mossadegh ایستادند تا برای کشتن کودتا کار کنند. شاید انتظار داشته باشد که مرحوم موساد و همکاران. در آن مرحله باید یک اشرافی در نقطه تاریخی باشد ، به نظر واقعی نمی رسد ، زیرا ما بیش از هفتاد سال با صندوق تجربیات انباشته شده بازگشتیم و محاکمه کردیم. این ممکن است اتفاق بیفتد ، اما یک مشکل بزرگتر از اواخر موسادغ وجود دارد. موساج به عنوان یک معیار سیاسی محترم در بین بسیاری از روشنفکران و نیروهای ملی و شبه نظامی پس از کودتا ارائه و تقدیس شد. این نشانه عزت و عزت است که هزینه تحمیل هزینه ناخواسته به جامعه را نشان می دهد.

چنین مقایسه ای ، پیشرفت و پیشرفت مواد استریل در جامعه ایران و درد مکرر و تجربیات دردناک در یک دایره. افتخار و عزت یک فضیلت شخصی است ، که به طور معمول ، در فساد مختلف و شرایط دشوار ، فداکاری و فداکاری خود و صمیمیت خود است. حسین بن علی (ع) در کربلا کار درستی انجام داد.

با این حال ، به عنوان سیاست و حاکمیت ، لازم است از جامعه محافظت کند و از مواد با هزینه انواع آشتی و انعطاف پذیری اطمینان حاصل کند ، درست مانند حسن بن علی (AS) آه. چهره های موساج و شبه نظامی دو منطقه جداگانه را در هم تنیده و به سوء تفاهم عمیق از رابطه بین عزت و سیاست که هنوز جامعه ما را مختل می کند ، دامن زدند.