– معتقدم تولیدکننده محصولات فرهنگی و تفریحی وظیفه دارد راه را برای مخاطب و عموم مردم هموار کند، مردم نباید دنبال کنند.
– افراد مدام در حال تغییر ذائقه، تغییر افکار و رشد مداوم هستند، در نتیجه شما می توانید در حین نوشیدن آب بی حرکت بمانید و محصول شما را یک دست ساز یا ساخته شده به حساب بیاورید. پس کار خود را انجام دهید، راه خود را بسازید و به آنها بپیوندید.
-شما باید دائما جستجو و تحقیق کنید، این روحیه جستجو، ارتباط، یادگیری و آموزش شما را مجبور می کند که کوچک نشوید یا منجمد نشوید.
– یه روز داشتیم از قول دادن حرف می زدیم، گفتم تنها قولی که هممون می تونیم به هم بدیم اینه که قول می دم بمیرم، همه می تونیم این قول رو به هم بدیم.
– آدم به سن فلان می رسد، به فلان جا می رسد، در جایی زندگی می کند که دیگر یقینی وجود ندارد، نمی توانی در این مورد حرف قطعی بزنی.
– فکر می کنم مهمترین کاری که در زندگی ام انجام می دهم محیط خانواده ام است، با همسرم، فرزندم، مادرم، خواهرم، مادر همسرم و… روابط خانوادگی دارم، اهل خانواده هستم، می دانم چگونه در فعالیت های خانوادگی شرکت کنم، چگونه از مهمانان خانواده پذیرایی کنم و وقتی در خانه هستم از کیفیت خوبی برخوردار هستم.
– چون می دانم وقتی چیزی می گویم نگار (همسر رامبد جوان)، نوردخت (دختر)، مادرم و دیگران آن را می شنوند، می دانم که فردا باید به چشمانشان نگاه کنم و آنها بگویند این چه مزخرفی بود که گفتی؟ خواهند گفت. (خنده)
– فکر می کنم مهمترین چیز در زندگی من محیط خانواده است.
بازیگری یا فیلمسازی؟
-بازیگری برای من خیلی کار سختی است، من بازیگری را زیاد دوست ندارم، کارگردانی را دوست دارم، آنقدر این را با خودم تکرار کردم که برایم عادت شد.
– من عاشق فیلم سازی هستم، پشت دوربین بودن را دوست دارم، هرجای کارم جلوی دوربین می روم اصلا انتخاب خودم نبود، آدم مناسبی را پیدا نکردم که کار را زودتر شروع کنم.
-بازیگری مغز دیگری می خواهد، نگاه کنید به نگار جواهریان، یک بازیگر، هنرپیشه یا بازیگر به دنیا همین طور نگاه می کند، مدام در حال تحلیل، ثبت و نگاه به موقعیت ها و آدم ها و… کنش ها و واکنش ها برای یک بازیگر بسیار مهم است.
من سخت کار می کنم تا به جایی برسم که در روزهای بازیگری بتوانم جلوی دوربین بایستم. بازیگری من را هیجان زده نمی کند.
عشق و ازدواج
– ببین هر آدمی تو زندگیش حق داره عاشق بشه و میتونه عاشق بشه، عشق توی زندگی همه ما هست، من از اون دسته آدمهایی هستم که با علاقه زیاد به سمت عشق میروم و اگر برای من هم پیش بیاد همیشه با علاقه قبولش میکنم.
– شاید برای تصمیم گیری برای اولین زندگی که داشتم باید صبور بودم، یعنی باید بیشتر صبر می کردم تا تصمیم به ازدواج بگیرم. شاید من و ماندانا آن موقع عجله داشتیم، اما اساساً فکر می کنم این بخشی از زندگی من بود.
– اگر آن زندگی ها و آن تصمیمات را نمی گرفتم، الان اینجا نبودم و از جایی که الان هستم خوشحالم، منظورم این است که پشیمان نیستم.
– از زندگیای که گذراندهام، از تصمیمهایی که گرفتهام پشیمان نیستم، باید بیشتر آنها را نقد کنم، باید بگویم که خیلی چیزها اشتباه هستند، اما این اشتباهات چیزی است که به من تجربه میدهد، باعث میشود بفهمم و تصمیمهای هوشمندانهتری بگیرم. یا دیوانگی ام را با شجاعت، شدت و اعتماد به نفس بیشتری عرضه کنم.
– موافقم «دوست خوب کل ماجراست»، آدم ترسو، آدم خسیس، آدم بخیل، آدم بی شور و هیجان، آدم با عادت های بد قوی، اگر دوستت باشند، تو را مثل خودشان می کنند و تو هم همینطور می شوی.
– اما یک آدم قوی، یک دیوانه، یک آدم شجاع، کسی که تصمیماتش در زمانی که باید تعیین کننده باشد تعیین کننده است و سعی می کند دنیا را تکان دهد، همه چیز را به عدالت انجام دهد، در نهایت باعث می شود که او را دوست داشته باشید و اساساً به شما جسارت تصمیم گیری و انجام آن را می دهد.
-همه ما اشتباه می کنیم، وقتی حق اشتباه را برای خود، دیگران و دنیا می پذیری، آن را به عنوان یک اصل می پذیری و چیزی جز زندگی نیست. بنابراین یک اشتباه وجود دارد، اشکالی ندارد، من اشتباه می کنم و بابت آن عذرخواهی می کنم.
– بیایید این را یاد بگیریم، خود را از تجارت خود جدا کنید، محصول شما متفاوت است، شما متفاوت هستید.
سرگرم کننده
-در برنامه خندوانه هنگام تبلیغ محصول داخلی جلوی دوربین گفتم، گفتم یک قلم ایرانی در خانه ندارم اما به عنوان تهیه کننده برنامه اینجا هستم تا از محصولات با کیفیت داخلی حمایت کنم.
– من برنامه می سازم، سعی می کنم چیزهای خوب را به اقشار مختلف جامعه سرایت کنم، تا جایی که می فهمم خوب است.
-الان چنین اتفاقی (در جامعه) افتاده است که هر که می خواهد هر چه می خواهد بگوید به ما فحش می دهد! اندام زیبا، کاری را انجام بده که فکر می کنی درست است، همیشه افرادی پیدا می شوند که از کاری که انجام می دهی خوششان نمی آید، جامعه محلی برای استفراغ و خرخر کردن شده است.
تصور کنید در جایی (از این کارت) کاری انجام داده اید که کسی را عصبانی می کند، دو حالت بیشتر نیست یا واقعاً این کلمه را باور دارید، بایستید. […] اگر دیدی باور نمی کنی یا باید عذرخواهی کنی. به من بگو آفا منظورم اینطوری نبود…
حاشیه ها
– مثلاً در خندوانه در مورد ایران صحبت کردیم و من بچه ام را خارج از ایران به دنیا می آورم، از نظر من این دو چیز با هم تضادی ندارند، من ایران را دوست دارم بچه ام آن زمان، این تصمیم خانواده در آن شرایط بود، باید توقف کنم و توضیح بدهم، اگر بچه ام را ببرم…
-اول اینکه من هیچ کجای دنیا پاسپورت ندارم، اقامت ندارم، پاسپورت کانادایی ندارم، پاسپورت آمریکایی ندارم، هیچ جا ندارم، فقط ایرانی هستم، ایرانی بودنم مهم نیست، اهل این شعارها نیستم.
یک روز من و نگار با هم صحبت کردیم، آقا ما مهاجر نیستیم، همه فکر می کنند ما ایرانی نیستیم، وقتی از من خبری ندارند، فکر می کنند ما ایرانی نیستیم، نه ما همیشه ایرانی هستیم، ما همیشه در این کشور زندگی می کنیم.
– از زمان مهسا (حوادث) تا (سریال) قبل از ضبط وحسیح، نگار حدود 2 سال ممنوع الخروج بود و به همین دلیل نتوانستیم جایی برویم…
– انتخاب من اینجاست، من اینجا زندگی می کنم، کسی را تشویق به مهاجرت یا ماندن نمی کنم.
– در برنامه ام در مورد کشور ایران برنامه ساختم، صحبت کردم، با نقل قول به دوستی با ایران تشویق کردم، نگفتم ایران جای تاریکی است، ایران جای خنکی است، ایران جای روشنی است، کی این را گفتیم؟
جمله را ببینیم، ببخشید اگر این را گفتم اما آن را نگفتم، هرگز نگفتم ایران بهترین جای دنیاست، هرگز اما همیشه نگفتم که ایران را دوست دارم، البته دوست دارم، کشور من است…
-من نگفتم اگه ویدیو رو آوردند بهت میگم آقا راست میگی گفتم اشتباه کردم ولی نگفتم…
کار با جوانان
– ببین آدم های درجه یک آدم های گران قیمتی هستند، دلیل گرانی دارند، چون گارانتی دارند، کار، کیفیت، زمان بندی شان تضمین شده است، یکی از نکات حرفه ای و درجه یک بودن، محاسبه زمان است.
– یک فرد حرفه ای واقعی از شما حمایت خواهد کرد و شما را پشت سر نمی گذارد.
– خانم ها و آقایان حرفه ای ارشد یکی از وظایف همه ما که سال هاست مشغول به کار هستیم، جذب کارمندان مستعد و فداکار برای این حرفه است. ما باید در را برای ابراز وجود مردم باز بگذاریم، اما در عین حال باید نسبت به آنها سخت گیر باشیم و چیزهای خوبی را که می دانیم به طور جدی به آنها بیاموزیم.
-و باید بگذاریم کار و دنیایشان را آنطور که خودشان می فهمند تعریف کنند، یعنی به آنها دیکته نکنیم.
– به نظر من مهمترین چیزی که باید به آنها یادآوری کنیم اخلاق حرفه ای است وگرنه باید نگاه حرفه ای و خلاقیت را به آنها بسپاریم.
– اما مهم نیست که چقدر کارهای عجیب و غریب دوست دارند انجام دهند، باید به آنها اجازه دهیم کارهای عجیب خود را انجام دهند. باد و بال بدهیم تا مردم بپرند و کارهای عجیب و غریب انجام دهند، به نفع همه است.
– افرادی که از حکومت می ترسند به مردم نمی دهند. هرچه این ارتباط احساسی تر باشد، مردم بهتر به شما گوش می دهند.






ارسال پاسخ