علی ربیی ، دستیار اجتماعی رئیس جمهور ، با خیال راحت نوشت: یکی از نگرانی ها و نگرانی هایی که من همیشه داشته ام این است که چگونه یک جامعه به شادی و شادی می رسد زیرا من توسعه را به عنوان خوشبختی تعبیر می کنم. من همیشه فکر می کردم که چرا آسیب های اجتماعی از طبقه اجتماعی گسترش می یابد. در ایران ، حتی وقتی با دو رشد روبرو شویم (به عنوان مثال ، رشد 2 ٪ در دوره های قبلی) ، این رشد اقتصادی منطقی هنوز زندگی روزمره و درک رضایت مردم را ایجاد نکرده است.
من همیشه این سؤال را مطرح کرده ام که آنها دودکش های صنعتی ، سازه ها و ساختارهای غول پیکر را به همراه دارند. ارتباط مفقود شده بین توسعه صنعتی و زندگی مردم کجاست؟ از انتقال طولانی مدت به بازگشت و توسعه از جوامع مانند ایرانی ، تجربه کشورهای جدید صنعتی و توسعه توسعه در ایران و روابط اجتماعی و نهادهای یک کشور نتیجه گرفته است که در صورت توسعه اقتصادی می توان به توسعه اقتصادی دست یافت.
با این حال ، من توسعه اجتماعی و ذهنیت توسعه را مهمترین عامل و پیش نیاز برای سایر جنبه های توسعه در بحث و گفتگو با اولویت و تأخیر در توسعه و اولویت بین توسعه سیاسی و اقتصادی در درگیری کلاسیک می دانم. پس از توسعه اجتماعی ، وی به توسعه نهادهای غیرنظامی باز می گردد.
به همین دلیل ، مهم است که توسعه نهادهای غیر دولتی بین مردم و دولت واسطه شود. بعد دیگر توسعه اجتماعی مربوط به توسعه فرهنگی است. در اینجا ، عملکرد توسعه فرهنگی باید اولین قدم برای ایجاد ذهنیت توسعه و آماده توسعه فعالیت های اجتماعی باشد. به عبارت دیگر ، این یک ذهنیت توسعه است که فرهنگ توسعه بین مردم ، نهادها و جامعه را تشویق می کند که فرهنگ توسعه را تشکیل می دهد و توسعه را فراهم می کند.
به عبارت دیگر ، می توان گفت تا زمانی که ذهنیت رشد به معنای اعتقاد به اینكه شادی و نشاط اجتماعی رخ نمی دهد ، رخ دهد. این یک واقعیت است که با توسعه اجتماعی تقویت می شود- و جامعه وقتی زندگی بهتر و شادتر می شود قوی تر است. با تقویت جامعه ، توسعه نهادها صورت می گیرد ، تحمل های اجتماعی شکل می گیرد ، همکاری مشترک گسترش می یابد ، درک مناسب از منافع فردی و رقابت ناسالم درک می شود و بنابراین نتایج توسعه اجتماعی ممکن است در توسعه اقتصادی و سیاسی مؤثر باشد.
تعاونی ها ، شبکه های تعاونی ، گروه های خود شاغل محلی ، مراکز توسعه محلی در شبکه های اجتماعی کار می کنند که می توانند بخشی از هارمونی اجتماعی را ایجاد کنند و توسعه اقتصادی ایجاد کنند. متأسفانه گفته می شود که این روند در ادبیات مدرن که هنوز زیرساخت های ذهنی لازم را در ایران ایجاد نکرده است ، فراگیر است. همکاری مشترک یکی از نمونه های هویت و فعالیت اقتصادی در زمینه اجتماعی است.
شرکت کنندگان تنها هویت حقوقی با ماهیت اجتماعی بسیار قوی هستند. نیاز به جامعه ایران امروز توسعه اجتماعی مبتنی بر مؤسسات مدنی کثرت است که تعاونی ها نمونه ای هستند. در حقیقت ، نمایندگی واقعی مردم در چنین مؤسساتی رخ می دهد ، بنابراین تقویت چنین نهادهایی می تواند زمینه را برای توسعه اجتماعی و توسعه اجتماعی هموار کند. به عبارت دیگر ، بین این دو روش توسعه رابطه متقابل وجود دارد.
تجربه ایران نشان داده است که ضعف احزاب سیاسی نه تنها از سیاست های اشتباه حاکمیت ناشی می شود ، بلکه یک بنیاد اجتماعی قوی و تجربه بیولوژیکی واقعی است. بنابراین ، تقویت برخورد نهادهای غیرنظامی نیز می تواند اساس توسعه سیاسی را تشکیل دهد. بنابراین ، نتیجه می گیریم که توسعه اجتماعی پیش نیاز و حتی پیش نیاز برای توسعه سیاسی است.
دیدگاه از شرایط فعلی جامعه ایران نشان می دهد که تنها راه تمرکز بر توسعه اجتماعی و توجه به نهادهای غیرنظامی و اجتماعی است.
در زمینه اقتصاد جامعه ایران ، به ویژه نهادهای مدنی ، به ویژه خیرین ، ادعاها ، اتحادیه های کارگری و اتحادیه های کارگری و غیره. از جمله نهادهای مدنی و غیره. با این حال ، این یک فرهنگ تعاونی و یک سبک زندگی است. در تحریم های اقتصادی که مستقیماً به زندگی مردم فشار می آورد ، فقط دولت نمی تواند به جامعه متوسل شود. در این شرایط ، نهادهای غیرنظامی وجود دارند که می توانند رنج مردم را با سیاست های دولت و دولت کاهش دهند.
با این حال ، همچنین بیان این نکته حائز اهمیت است که زندگی اجتماعی باید از خانواده شروع شود و نسبت به خانواده به مؤسسات بزرگتر گسترش یابد. در این سبک زندگی ، جامعه یک پشتیبانی محکم و ایمن برای افراد است و امنیت و پشتیبانی در جامعه ، خوشبختی و امید را گسترش می دهد. من می خواهم تأکید کنم که رئیس جمهور بر ادبیاتی از جمله به ظاهر ساده ، ادبیاتی از روحیه کار جمعی و عمل تأکید می کند ، و این “بدون مبارزه” است که سعی در تقویت یکدیگر در یک محیط اجتماعی پیشرفته دارد.
به عنوان آخرین پیشنهاد ، می خواهم تأکید کنم که زمان آن رسیده است که شبکه و فرهنگ جدید در زمینه مشارکتهای اجتماعی باشد. ما هنوز انواع مختلف مشارکت اجتماعی را نمی دانیم ، به ویژه با توجه به تغییرات نسل و روشهای مشارکت اصلاح شده و تعاونی های جدید در بخش تعاونی. این مفاهیم در دانشگاه ها و مدارس خالی است. در زمینه اجتماعی ، نوآوری ، فرهنگ و آموزش شیوه زندگی برای حرکت به سمت آموزش ، از خانواده به جامعه و دانشگاه که باید اولویت داشته باشد. سیاست “محله” و “مجوز برای استانها” می تواند گامی مؤثر در تقویت مشارکتهای اجتماعی باشد.
آخرین دفاع میهن پرستانه به ما نشان داد که چقدر به رسانه ها و مقاومت های اجتماعی احتیاج داریم. به جای اینکه به عنوان یک ظرفیت تلقی شود ، منطقه ای که به عنوان تهدیدی که نیاز به کنترل و فرآیند مجوز دارد ، دیده می شود.
ارسال پاسخ