روایتی از وحشت ، طنز و اسطوره در یک داستان معاصر خشونت

روایتی از وحشت ، طنز و اسطوره در یک داستان معاصر خشونت

برنامه ششصد و سی و هشتم برنامه های خانه هنرمندان ایران در روز دوشنبه 23 اکتبر به نمایش فیلم “سلاح” زاک کارگر اختصاص داده شد (1). پس از این فیلم ، یک جلسه انتقاد برگزار شد و برنامه ای با مشارکت بهنوود امینی (منتقد فیلم) برگزار شد.

Referring to the narrative structure of the film in his speech, Behnoud Amini said: “In my first encounter with the film, two main aspects attracted me: The first is the formal structure and narrative of the work, and the second is the hard layer. Zack Kargar used an episodic narrative in “Weapons”, reminiscent of the structure of Quentin Tarantino’s films; a narrative that keeps the audience in a permanent story. By moving time and between داستان ها از تعلیق پرش می کنند.

وی افزود: “این ساختار به ایجاد لحظات مبهم به تدریج کمک کرد و موفق شد ریتم و تنش فیلم را به روشی غیر منتظره بسازد.” به گفته امینی ، در هر قسمت ، دقیقاً وقتی انتظار جواب را داریم ، فیلم قطع می شود و وارد روایتی متفاوت می شود. همین روش ترس را به تأخیر می اندازد و تأثیر آن را دو برابر می کند.

این منتقد با اشاره به این فیلم گفت: “در نگاه اول ، عنوان” اسلحه “هیچ ارتباطی با داستان ندارد ، اما با بازرسی دقیق تر ، می بینیم که این فیلم به پدیده تیراندازی های مدارس در ایالات متحده اشاره می کند ، مشکلی که در سالهای اخیر به یکی از بحران های اجتماعی این کشور تبدیل شده است.” گفت

به گفته وی ، این فیلم از استعاره “اسلحه” برای انتقاد از فرهنگ دسترسی آسان به خشونت استفاده می کند و تصویری از جامعه بیمار و ظالمانه را از طریق ناپدید شدن کودکان ارائه می دهد.

امینی با بیان اینکه یکی از جنبه های برجسته فیلم ترکیبی از کمدی و وحشت است ، گفت: “در بعضی از لحظات فیلم ، شدت خشونت به مرز کمدی سیاه می رسد.” این ترکیب به ظاهر ناسازگار است ، اما در تاریخ ژانر ؛ از آثار شکسپیر گرفته تا سینمای مدرن. با سابقه طولانی کمدی ، کرگر مخاطب خوبی دارد و می داند چه موقع بخندد یا چه موقع بترسد.

وی توضیح داد که وابستگی بین خنده و ترس حتی از دیدگاه فیزیولوژیکی قابل درک است. زیرا هر دو واکنش از قسمت های مشابه مغز کنترل می شوند. از این منظر ، تهیه کننده از تجربه کمدی خود برای ایجاد لحظات ترسناک استفاده کرد.

در بخش دیگری از این نشست ، امینی در مورد پیشینه زک کارگار گفت: “کارگر قبلاً توجه منتقدین را با فیلم” آرایشگاه “(1) جلب کرده است.

برای او ، “سلاح” نیز روند آنچه را که “ترس متفکرانه” خوانده شده است ، دنبال می کنند. این روند ، با آثار جردن Peel ، آری آسترا و رابرت متروز در دهه گذشته ، سعی در تبدیل ژانر ترسناک فراتر از سطح سرگرمی به یک انتقاد اجتماعی داشته است.

در بخش دیگری از سخنان خود ، امینی به اشاراتی سینمایی بی شماری به این فیلم اشاره کرد: در حالی که ساختار اپیزودیک این فیلم یادآور مگنولیای پل توماس اندرسن است ، اما همچنین تحت تأثیر فضای ویدیویی فیلم هایی مانند Sun و Lost قرار دارد. استفاده از چراغ های خنک و سرد در بیرونی ها و رنگ های گرم و قرمز در فضای داخلی تضاد بین واقعیت و کابوس را برجسته می کند.

وی افزود: منابع سینه کارگردان نیز از سینمای دیوید لینچ الهام گرفته شده است. از جمله نمایشنامه “جادوگر قدیمی” ، که به نظر می رسد مانند یک رویا در طول فیلم است.

سرانجام ، با توجه به پیامدهای نمادین فیلم ، امینی گفت: “پیرزن خالق خشونت می تواند به عنوان سمبل نسل محافظه کارانه جامعه آمریکا تلقی شود ، در حالی که فرزندان قربانی نمایندگان نسل جوان هستند که همان ساختارها را قربانی می کنند.” از این گذشته ، این کودکان سلاح هایی هستند که خشونت را به نسل قبلی باز می گرداند.

وی ادامه داد: در این فیلم ، همه شخصیت ها علیه یکدیگر ، جامعه و حتی خودشان “سلاح” می شوند. این معنی نشان دهنده عنوان فیلم به روشی چند لایه است.

سرانجام ، بهنوود امینی تأکید کرد: “اسلحه” ، در حالی که به قوانین ژانر ترسناک وفادار است ، دارای لایه های فلسفی ، اجتماعی و بین المللی است و نمونه ای روشن از تلاش های سینمای معاصر برای تجدید نظر در مفاهیم خشونت و ترس است.

59243

گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین