گریه کردن در تلویزیون یک فرمول برنده است که می تواند توسط هر کسی که هر کاری را اجرا می کند استفاده کند و اغلب بخش قابل توجهی از همدردی عمومی را به خود جلب می کند. با وجود نتایج و نمایش بسیار ضعیف پرسپولیس، حتی تنفر نسبت به وحید هاشمیان نیز تا حدودی تاثیرگذار بود. اما این اتفاق برای زنوزی نیفتاد.
کمتر کسی می توانست تصور کند توقف بدون گل تراکتور در خانه شمس آذر قزوین در هفته پانزدهم لیگ برتر با واکنش خشمگینانه مدیران باشگاه تبریزی مواجه شود اما طوفانی به راه افتاد که تبعات آن تا این لحظه ادامه دارد. از منظر داوری صحنه جنجالی در طول بازی بود که شمس آذر بازیکن تراکتورسازی در دقایق پایانی در محوطه جریمه سرنگون شد. تراکتوری ها اعتقاد به پنالتی داشتند و حتی دراگان اسکوچیچ در پایان مسابقه به دلیل اعتراض به داور کارت قرمز گرفت اما تقریبا 100 درصد کارشناسان به صحت تصمیم داور رای دادند و مدعی شدند اشتباهی رخ نداده است. از این حیث این قسمت از اعتراضات تراکتوری ها بی اهمیت بود اما مشخص شد که مشکل دیگری دارند. در شهر قزوین نیز برخی از هواداران تیم رقیب علیه تراکتورسازی شعار دادند.
پس از پایان بازی، محمدرضا زنوزی مالک باشگاه با اشاره به مهندسی داوری، برجسته کردن فحاشی های قومیتی در قزوین و تهدید به کناره گیری از لیگ برتر اظهاراتی عصبانی به مهدی تاج داد. باشگاه نیز اظهارات مکرر و تندی داشت اما ظاهرا زنوزی آرام نمی گرفت و داوطلبانه در برنامه تلویزیونی شبکه ورزش برای دفاع از تیمش حاضر شد. نظرات تراکتورسازی تقریباً مثل همیشه بود و البته خیلی شدیدتر. او بار دیگر پرسپولیس را به عدم کسب عناوین برنامه ریزی شده متهم کرد و همچنین مدعی شد که استقلال با 5000 میلیارد تومان گران ترین تیم لیگ بوده است.
تعداد ادعاها و اتهاماتی که زموزی به این و آن وارد کرد بسیار زیاد بود. از جمله اینکه وی مدعی شد پسر مسعود سلطانی فر وزیر اسبق ورزش در قهرمانی پرسپولیس نقش داشته است که توهین های فصل گذشته در بازی با چادرملو به تراکتوری ها به دلیل توافق مدیران پرسپولیس با رئیس تیم فوتبال یزد بوده است! این اظهارات آنقدر جسورانه بود که برخی از غلامان به خط تلفن برنامه آمدند و از خود دفاع کردند. شدیدترین واکنش زمانی بود که سرپرست تیم فوتبال یزد جمله بسیار جنجالی را یادآور حرکت عجیب شجاع خلیل زاده در آن شهر بود. شرح آنچه در آن شب جنجالی رخ داد از حوصله این مقاله خارج است اما همانطور که می دانید کار محمدرضا زنوزی در پخش زنده منجر به گریه شد. او مدعی شد که برای خدمت به شهروندانش و تمام فوتبال ایران آمده است اما حالا کار به جایی رسیده که شاهد تشدید فحاشی ها هستیم و این اتفاق خوبی نیست.
راستش را بخواهید، گریه کردن در تلویزیون فرمول برنده تمام دوران است و هر کسی که از آن در هر عنوانی استفاده کند معمولاً بخش قابل توجهی از همدردی مردم را به دست می آورد. با وجود نتایج و نمایش بسیار ضعیف پرسپولیس، حتی تنفر نسبت به وحید هاشمیان نیز تا حدودی تاثیرگذار بود. اما این اتفاق برای زنوزی نیفتاد و پس از پایان برنامه، بسیاری از کاربران در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی به انتقاد از او پرداختند. در واقع تقریباً در تمامی خبرگزاری های رسمی انتقادات تندی علیه زنوزی وجود داشت. او شانه ای برای گریه نداشت، شاید به این دلیل که با اظهارات عجیب و غریب و بدون فکر خود به اختلافات قومیتی دامن زد و بین هواداران تیم های مختلف تفرقه و نفرت افکند. این حقیقت غم انگیزی است، اما نمی توان بذر نفرت را کاشت و میوه عشق را درو کرد.






ارسال پاسخ