به گزارش انتخابتو به نقل از مرکز خبر جشنواره جهانی فیلم فجر، در این نشست سه کارشناس درباره سینمای شاعرانه تارکوفسکی صحبت می کنند.
زهرا محمدی سخنران وی در ابتدای این نشست گفت: آرسنی پدر آندری تارکوفسکی از شاعران بزرگ روسی است که در ایران کمتر شناخته شده است، این در حالی است که به گفته تارکوفسکی اشعار پدرش فقط قاب های تزئینی نیست، بلکه پشتوانه معنایی فیلم های اوست.
الکساندر ترافیموف فیلمبردار و منتقد سینما از روسیه گفت: تارکوفسکی با من غریبه نیست. 20 سال پیش به افتخار آرسنی تارکوفسکی نام پسر کوچکترم را آرسنی گذاشتم. زمانی که در مسکو فیلم هنری می ساختم، خانمی به نام مارشا با من کار می کرد. بعد از تیراندازی به من گفت که قبلاً روی آثار تارکوفسکی کار کرده و از تارکوفسکی و اخلاق بدش صحبت کرده است. زیرا او فردی سختگیر و دارای اخلاق تند بود و تصمیماتش می توانست فوراً تغییر کند.
وی ادامه داد: آنقدر در مورد تارکوفسکی گفته شده که دیگر حرف هایم را تکرار نمی کنم و کمتر شنیده ها را نمی گویم. کاری که آندری تارکوفسکی انجام می دهد غوطه ور شدن در حالات انسانی است. ابزار اصلی هنر روح انسان است. رشته دیگری از هنر است که وابسته به روایت و تاریخ نیست و آن رشته شعر است. شعر آرسنی تارکوفسکی و رابطه آندری با شعر پدرش فضایی هنری ایجاد می کند. در آخر از شما می خواهم که نترسید و دایناسور شوید و با این ایده فیلم بسازید.
بعدا حسین نورسرک یکی دیگر از سخنرانان این جلسه گفت: وقتی این دیدار به من پیشنهاد شد با کمال میل پذیرفتم. در دوران دانشجویی و در حین نگارش پایان نامه، روی صدای آوایی به عنوان یک پدیده فرهنگی تمرکز داشتم. دوران نگارش پایان نامه من مصادف با نقد فیلم های تارکوفسکی بود و پیش نویس ها و مصاحبه های او را در آن دوره خواندم. برای من تعجب آور بود که ایده های فردی که از دنیای سینما آمده و در مورد مفهوم صدا و سکوت صحبت می کند کمک زیادی به من کرد.
وی در بخشی دیگر از سخنان خود گفت: ذکر تارکوفسکی بدون درک صدا دیر یا زود منجر به سوء تفاهم می شود. ما عادت کرده ایم تارکوفسکی را شاعر تصویر ببینیم، اما اگر به آثار او نه به چشم سینما، بلکه به چشم فرهنگ نگاه کنیم، می توان فهمید که او حامل یک سنت سالم است که قدمت بیشتری از هنر سینما دارد. اولین صدایی که شخص قبل از صحبت یا نقاشی شنید، اولین صدایی که او را شگفت زده کرد صدای خودش بود.
نورشرق در ادامه سخنان خود افزود: من مدعی تداوم تاریخی نیستم بلکه از تداوم ساختاری صحبت می کنم. باوری می گوید صدا مظهر روح است و اگر صدای کسی را بدزدند روح او را می دزدند زیرا صدا واسطه دو عالم است. در روایات اوستایی تنها پدیدهای که این دو جهان را به هم پیوند میداد، صدای آوایی بود. در سینمای تارکوفسکی صدا مهمتر از تصویر است. تارکوفسکی می گوید صدا یعنی زندگی، صدا مثل نفس است تا زمانی که زمان هست. این عبارت نه تنها یک استعاره شاعرانه بود، بلکه ترانه را سرنوشت هستی می دانست. تارکوفسکی در «زمان مهر و موم شده» می نویسد که هنر دعایی است که با صدا و نور خوانده می شود. تارکوفسکی سینما را ادامه خوانندگان مقدس می داند. صدای آب، صدای باد، صدای ناقوس و تنفس واقعیت های مادی هستند، اما در فیلم های او این واقعیت ها به زبان و معنا اشاره دارد.
وی همچنین گفت: تارکوفسکی در «یادداشت ها» می گوید هنرمند واسطه بین آسمان و زمین است. تارکوفسکی تاریخ نمی گوید، جهان را روایت نمی بیند، اما دنیا را می شنود. در فیلم های او تاریخ و روایت در حاشیه قرار دارند و صداها در مرکز قرار دارند.
نور شرق گفت: در سینمای تارکوفسکی زیبایی شناسی زمانی پدیدار می شود که صدا به خلق آهنگ منجر شود. در سینمای او صدا یک واقعیت مادی نیست، بلکه یک رویداد هستی است. در سینمای رایج صدا نقش تزئینی دارد. با این حال، در آثار تارکوفسکی، صدا در خدمت رئالیسم نیست. می گوید من صدا را ضبط نمی کنم، تماس می گیرم. صداهای فیلم های او طبیعی نیستند بلکه سورئال هستند، کاری که تارکوفسکی انجام می دهد داستانی کاملا متفاوت است. محتوای صوتی در سینمای او دنیای عجیب و پیچیده ای است که سینمای او را شکل می دهد. فیلم های او ساختاری شبیه نماز دارند.
محمدی در پایان گفت: خیلی ها از دیرباز ارسنی را مترجم شعر شرق می دانستند چرا که روح شعر شرق در آثارش جاری بود. در روسیه، به ویژه در قرن 19 و 20، شاعران در جوانی به شهرت رسیدند و در سنین پایین مردند، یعنی یا تیرباران شدند یا به زندگی خود پایان دادند. آنها در واقع خیلی طولانی زندگی نکردند. با این حال، آرسنی اولین مجموعه شعر خود را در 55 سالگی منتشر کرد. دوره دوم شعر آرسنی تارکوفسکی دهه 60 قرن بیستم بود. در آن زمان برخی از شاعران و هنرمندان قربانی استالین زدایی شدند، اما در عین حال اشعار مملو از فریاد و روح انقلاب بود و شعر عشق و آزادی آرسنی تارکوفسکی در فضای روسیه طنین انداز شد. حفظ فردیت و حفظ طرز فکر از ویژگی های او بود. آرسنی تارکوفسکی، که لنین و استالین را ترک کرد، سخت ترین دوران خود را پشت سر گذاشت، زیرا همه این حاکمان خودکامه دور هم جمع شدند و احساس کردند که او ایده های خود را دارد، خلقت را برای او دشوار کرده است.
۲۴۲۲۴۳
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین






ارسال پاسخ