پزشکی یکی از محبوب ترین اما چالش برانگیز رشته های دانشگاهی است. کار در این زمینه ممکن است درخواست بسیاری از دانش آموزان و خانواده های آنها باشد ، اما باید بدانید که این زمینه دارای مشکلات و مشکلات کمتری است که کمتر از پیچیدگی آگاه هستند.
براساس اطلاعات ، مطالعه پزشکی روشی چالش برانگیز اما محبوب برای تبدیل شدن بسیاری از دانشجویان به یک رقابت چالش برانگیز است. قرار گرفتن در معرض شرایط بحرانی مانند ساعات کار طولانی ، از دست دادن بیمار…
هیچ چیز دردناک تر از آن نیست که بتوانید مرگ بیمارانی را که سعی در نجات آنها در پزشکی دارند مشاهده کنید. خستگی جسمی و از دست دادن بیمار ممکن است شما را مختل کند.
باید بدانید که پزشکی یکی از رشته هایی است که هرگز فارغ التحصیل نخواهید شد ، اما باید مهارت های جدیدی بدست آورید و تا روزی که در این حرفه باشید مهارت های جدیدی کسب کنید. مشکلات بهداشتی دارای طیف گسترده ای است و با توجه به پیشرفت سریع علم ، هر روز نکات بهداشتی دقیق تر و شاید متفاوت ارائه می شود.
دوم “دکتر شیخ” مشهاد
محمد مهدی حسنی ، پزشک مستقر ، می گوید: “من دارو را برای پدرم انتخاب کردم.” او مهندس بود ، اما به همه فرزندانش توصیه کرد که به پزشکی بروند. ظاهراً ریشه این علاقه است. این خاطرات شیخ بود (دکتر مورتزا شیخ ، یک داروی انسانی ، هیچ کس از مردم مشهاد نبود). در روز اول دانشگاه ، استاد بیوشیمی عزیز دلیل این امر را برای حضور در این زمینه خواست. وقتی او به من آمد ، گفتم: دکتر من می خواهم شیخ دوم مشهاد باشم!
وی گفت: “من و همكاران جوان دیگر ، علی رغم حقوق كم آنها ، تغییرات فراوان ، بی خوابی یا بهتر ، آنها باید بیش از حد روزها در طول كار كار كنیم ، در بسیاری موارد به دور از خانواده و احتمال بیماری جسمی و روانی ناشی از شغل ، بدون شک ما خاطره ای نداریم.” کار ما به طور مستقیم به سلامت و زندگی انسان علاقه مند است. البته زندگی و زندگی همه در دست خداست و ما ابزاری هستیم!
این پزشک حل شده اظهار داشت: بارها از بیماران قبل از خدا ، دومی که پزشکان را شنیدم! البته مهربانی ، اما این یک لذت است. من شخصاً هر روز از انتخاب این منطقه لذت می برم. من روی انکولوژی کار می کنم ، که مستقیماً با زندگی و مرگ بیمار مرتبط است. در این مرحله بارها به دوستانم گفتم ، ما آخرین پزشک بیمار هستیم! منظور من این است که یک رشته که هیچ تخصص دیگری نمی تواند انجام دهد.
وقتی به معلم ما گفتید که به این بیمار نگاه نکند ، او امروز صبح خوب نبود ، اما او شما را نمی دید ، او خوب خواهد بود و می خندد ، من این سخنان را با آقا می شنوم ، من از شادی و لذت غافل شدم. طبق شواهد کتابهای پزشکی ، من بسیاری از بیماران را دیدم که شش ماهه نبودند ، اما آنها سالها به لطف هنر خدای من و اربابان زندگی می کردند. این خسته است و گفتن اینکه علم می تواند به پایان برسد ، اما عشق و امید ادامه دارد.
پزشکان مانند بندگان من یک دانشمند و دانشمند با قلب شکسته هستند. من می خواهم به بیماران بگویم که شما تنها نیستید. نیمی و نیمی دیگر از درمان در آهن شما پایدار است. در اینجا ، تمام اساتید من ، به ویژه مدیر بخش محترم و سایر اساتید انکولوژی دانشگاه بابول. من از داریوش مسلمان تشکر می کنم ، زیرا من به پزشکی علاقه ای نداشتم و به حوزه اراده پدر رفتم ، اما این اساتید بی نظیر هستند ، من تمام چشمان جهان را دارم.
پیشینه خانوادگی
محمد فارزام محبت با یک تاریخ پزشکی 5 ساله در زمینه پزشکی عمومی می گوید: “این یک گذشته تاریخی در خانواده پزشکی ما است.” حدود 5 سال پیش ، دایی مادرم اولین پزشک کرمانشاه بود که پزشکی مدرن را آموزش داد. پسر عموی مادرم مهدوی اولین درس پزشکی دانشگاه تهران را سپری کرده بود.
به همین دلیل حرفه پزشکی در خانواده ما آشنا بود و من به آن علاقه مند بودم زیرا برای من جذاب است. از آنجا که خانواده من هر دو فرهنگ بودند ، هیچ اجبار برای انتخاب این زمینه وجود نداشت ، و من ریاضی را انتخاب کردم و دیپلم ریاضیات گرفتم ، اما در آن روزها ، آتش پزشکی در جامعه بسیار داغ بود و بیشتر دوستانم به معاینه پزشکی پیوستند و من آن را انتخاب کردم تا اصرار به دوستانم داشته باشم.
عشق مانند همه رشته ها برای این دارو است که بتواند زندگی پر جنب و جوش و مداوم را در پی داشته باشد: وقتی بیمار با درمان شما سالم می شود و کاملاً خوب است ، نگاه کردن به دوستان بیمار بسیار بیشتر از تلاش برای زندگی در زندگی است و از لذت پزشکی قدردانی می شود.
نان مودبانه
عشق از هر فرصتی استفاده می کند تا خدمات خود را در مناطق محروم زندگی کند. وی گفت: “در خانواده ما ، دستگیری نیازمندان عادی است و من دیده ام که خانواده من همیشه به دیگران کمک کرده اند ، یا او می گوید. من همیشه برای فعالیت هایی مانند زمین لرزه آماده هستم.
پس از آن ، من در بسیاری از بیماران در منطقه ای مانند سیستان به عنوان پزشک به مراجعه کردم و به عنوان یک فرد معمولی ، کارهایی مانند کمک ساده ، تأمین آب و سایر موارد را با زخم های دیگران انجام دادم. البته سفرهای ما به مناطق محروم گران است ، زیرا تشخیص بیماری بدون دارو و غذا برای بیمار مفید نیست.
این هزینه ها گاهی اوقات توسط یک موسسه خیریه به نام “حسن نیت ارائه می دهد” که به گروهی از بازاریابان متصل می شود ، گاهی اوقات دوستان خوب و در بیشتر موارد ارائه می شود.
به غیر از برنامه و امور خیریه ، پزشک خیریه می گوید: “نه ، معمولاً آسیب نمی رساند.” در بیشتر موارد ، وقتی به جایی می روم ، بانوی من با من. من درمان را انجام می دهم و قند را با خودم بررسی می کنم یا غذا و دارو می کنم. بنابراین مشکلی در زندگی شخصی و خانوادگی من وجود ندارد ، زیرا همسرم و هر دو ما از آن لذت می بریم.
پزشکان جوان ، قربانیان قوانین بدوی و بی رحمانه
در سالهای اخیر ، تعداد خودکشی بین یاران و ساکنان و پزشکان جوان که برنامه های خود را تصویب کرده اند ، افزایش یافته است.
“استاندارد زمان و آموزش در کشور ما با استانداردهای جهانی برابر نیست و نوعی دستیاران استثمار وحشیانه است.” ساخته شده در ساخته شده مجاز است فقط در طی 2 ساعت فقط 2 ساعت را ترک کند ، یعنی باید تا ساعت دو بعد از ظهر بعد از 2 ساعت باشد. با وجود سنگین و تعهدات ، حقوق این لایه بی نهایت کم است و باید فکر کنید که حداقل دوره دستیار تا چهار سال و شش سال و سپس ضریب ضریب محروم از یک میدان است و در این مدت کوچکترین ذخایر وجود دارد.
طراحی اجباری
Zandi توجه می کند: به خاطر داشته باشید که دستیاران و ساکنان بیشترین بهره را از هوش دارند ، در حالی که طبق قانون روانشناسی اجتماعی نسبت به سایر افراد جامعه حساس تر هستند. برنامه اجباری بدون در نظر گرفتن توانایی شخص مورد توجه قرار می گیرد.
در حقیقت ، دستیار تصویب امتحانات سنگین “قبل از Pre -llard” و “هیئت تخصصی” باید ذهنی ترین باشد و وارد بازار کار شود ، به مناطقی ارسال شود که امکانات کوچک و حداقل برای ویژگی آن در دسترس باشد ، هیچ برنامه اجباری برای دستیاران پزشکی در هیچ کجای جهان وجود ندارد.
ارسال پاسخ