آینده زوی بارل، تحلیلگر ارشد مسائل خاورمیانه روزنامه هاآرتص
به گزارش روزنامه هاآرتصبنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، روز یکشنبه گفت: “امنیت ما تحت کنترل ما است و ما همچنین به صراحت اعلام کرده ایم که وقتی صحبت از نیروهای بین المللی می شود، این اسرائیل است که تصمیم می گیرد کدام نیروها برای ما غیرقابل قبول هستند. ما به همان شیوه عمل کرده ایم و به همان روش ادامه خواهیم داد.”
در ظاهر، این بیانیه ادعای قطعی بود مبنی بر اینکه اسرائیل اختیار نهایی را در تعیین ترکیب نیروهای چند ملیتی که در آینده نزدیک در نوار غزه مستقر خواهند شد، دارد. اگر این سخنان برای متقاعد کردن بدبینان کافی نبود، نخستوزیر تاکید کرد: این امر البته برای آمریکا قابل قبول است، همانطور که بلندپایهترین نمایندگان این کشور در روزهای اخیر اعلام کردهاند. در این زمینه، نتانیاهو عمدتا به اظهارات مارکو روبیو، وزیر امور خارجه آمریکا در جمعه گذشته اشاره کرد که گفته بود این نیروی چند ملیتی “متشکل از کشورهایی خواهد بود که اسرائیل با آنها احساس راحتی می کند.”
تناقض نتانیاهو؛ آیا کنترل غزه در دست اسرائیل است یا نیروهای بین المللی؟
آخرین اظهارات بنیامین نتانیاهو بار دیگر تناقضات سیاست اسرائیل را آشکار کرد. از یک طرف می گوید امنیت ما در دست ماست و از طرف دیگر از واگذاری غزه به یک نیروی چند ملیتی صحبت می کند. تناقضی که سوالاتی اساسی در مورد نیات واقعی تل آویو ایجاد می کند. لازم به یادآوری است که نخست وزیر اسرائیل در آوریل گذشته گفت که کشورش کنترل مستقیم غزه را حفظ خواهد کرد. یسرائیل کاتز، وزیر جنگ اسرائیل با وضوح بیشتری بیان کرد: اسرائیل پس از درهم شکستن قدرت نظامی و سیاسی حماس، امنیت غزه را مانند یهودیه و سامره تحت کنترل خواهد گرفت.
با این حال، طرح نیروی چند ملیتی هنوز روی کاغذ است. هیچ کشوری حاضر به اعزام نیرو به غزه نیست مگر اینکه از طریق توافقنامه یا قطعنامه ای که اهداف، صلاحیت و ساختار فرماندهی شورای امنیت سازمان ملل را تعیین می کند، دستور مشخصی به او داده شود. اما این بحث به ظاهر ایدئولوژیک در مورد حق اسرائیل برای تایید یا رد کشورهای عضو این نیرو به عرصه جدیدی از رقابت بین تل آویو و آنکارا تبدیل شده است. آنچه به نظر می رسد درگیری بر سر غزه باشد، در واقع بخشی از یک مبارزه بزرگتر برای نفوذ و هژمونی در خاورمیانه است.
قدرت ترکیه در خاورمیانه؛ رقیب جدید اسرائیل در نفوذ منطقه ای
در گذشته ای نه چندان دور، ترکیه و اسرائیل متحدانی بودند که منافع آنها را هماهنگ می کردند. اما با آغاز جنگ لفظی رهبران دو کشور از حدود پانزده سال پیش، این همکاری جای خود را به رقابت شدید داد. با وجود این، هر دو کشور همچنان روابط عمیقی با جمهوری آذربایجان دارند. در طول جنگ های این کشور علیه ارمنستان، ترکیه و اسرائیل هر دو به باکو کمک کردند و مقادیر قابل توجهی سلاح به آن فروختند. از سوی دیگر آذربایجان میلیاردها دلار در هر دو کشور سرمایه گذاری کرده و تامین کننده گاز و نفت آنها است.
انتقال نفت آذربایجان به اسرائیل همچنان از طریق خط لوله ای که از ترکیه می گذرد انجام می شود. بر اساس توافق بین شرکت های نفتی، کنسرسیوم خط لوله و دولت های میزبان، این واگذاری عاری از هرگونه مداخله قانونی یا سیاسی است. بند منع فسخ قرارداد. با این حال، از نظر اسرائیل، ترکیه به «شیطان جدید» و تهدیدی بزرگتر از ایران تبدیل شده است.
علیرغم برخی منافع مشترک، درگیری بر سر غزه نشان می دهد که بعید است ترکیه و اسرائیل یک اتحاد واقعی تشکیل دهند. ترکیه در دهه اخیر به یک قدرت منطقه ای تبدیل شده است که حوزه نفوذ آن از شام تا شاخ آفریقا گسترش یافته و در بسیاری از زمینه ها با اسرائیل رقابت می کند و این رقابت نه تنها در سوریه و فلسطین، بلکه در خاورمیانه و حتی فراتر از آن ادامه دارد.
آنکارا در چارچوب سیاست موسوم به «دیپلماسی نظامی» خود، ده ها پایگاه در کشورهای مختلف از جمله لیبی، قطر، سومالی و عراق ایجاد کرده است. این کشور بخشی از شمال سوریه را تحت کنترل دارد و در آنجا پایگاه های آموزشی برای «ارتش جدید سوریه» ایجاد کرده است. ترکیه همچنین در جمهوری آذربایجان و جیبوتی حضور نظامی دارد و نیروهای آن به عنوان مأموریت یونیفل در لبنان خدمت می کنند. با این حال، قدرت ترکیه به حوزه نظامی محدود نمی شود. دولت آنکارا در سه سال گذشته روابط سرد و پرتنش خود را با عربستان سعودی، امارات متحده عربی و مصر بازسازی کرده است و اکنون مهمان دائمی کنفرانس های بین المللی عربی است.
از زمان بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، ترکیه جایگاه استثنایی در معادلات آمریکا پیدا کرده است. در حالی که ثروت عظیم کشورهای خلیج فارس ممکن است توجه ترامپ را به خود جلب کند، ترکیه ابزارها و نفوذ سیاسی با ارزش استراتژیک برای واشنگتن دارد. تاثیری که آنکارا را به یک بازیگر اصلی در بسیاری از صحنه های منطقه تبدیل کرده است.
سیاست دوجانبه ترکیه؛ بین ناتو، روسیه و درهای بسته اروپا
ترکیه در سالهای اخیر توانسته است روابط متناقض خود با شرق و غرب را با تسلط حساب شده طی کند. این کشور همچنین عضو ناتو است و سامانههای پدافند هوایی اس-400 روسیه را از مسکو خریداری کرده است. این اقدامی است که خشم متحدان غربی اش را برانگیخت و واشنگتن را مجبور کرد تا تحریم هایی را علیه آن اعمال کند و این کشور را از پروژه جنگنده F-35 خارج کند.
با شروع جنگ اوکراین، ترکیه علیرغم عدم مشارکت در تحریم های آمریکا علیه روسیه، از سوی جامعه بین المللی برای میانجیگری در توافقنامه غلات بین مسکو و کیف انتخاب شد. توافقی که از بروز بحران جهانی در عرضه گندم جلوگیری می کند. در عین حال، آنکارا همچنان به فروش تسلیحات به اوکراین از جمله پهپادهای تهاجمی که جریان جنگ را تغییر داد، ادامه میدهد و در عین حال روابط تجاری گستردهای با روسیه دارد که دهها میلیارد دلار نفت و گاز از این کشور خریداری کرده است.
ترکیه همچنین از موقعیت خود در ناتو استفاده کرد و مشارکت سوئد و فنلاند در این اتحاد را تا دریافت امتیازات سیاسی و نظامی مطلوب به تعویق انداخت. با این حال، روابط آنکارا با اتحادیه اروپا همچنان پرتنش و ناامیدکننده است. مذاکرات طولانی برای پیوستن به اتحادیه، همراه با درخواست های مکرر بروکسل برای تغییر قانون اساسی، تقویت دموکراسی و اعطای حقوق برابر به کردها، در نهایت با خشم ترکیه از «بهانه های سیاسی اروپا» مواجه شد. نیکلا سارکوزی رئیس جمهور سابق فرانسه در سال 2016 آشکارا این دیدگاه را بیان کرد. وی گفت: ترکیه متعلق به آسیا است نه اتحادیه اروپا و این باید توضیح داده شود.
دیپلماسی پناهندگان: از تهدید اروپا تا الگوبرداری از طرح غزه
در اوج بحران پناهجویان سوری، اتحادیه اروپا چاره ای جز توافق با ترکیه نداشت. آنکارا وعده داد که جلوی جریان مهاجران به اروپا را بگیرد و در ازای آن شش میلیارد دلار کمک مالی، کاهش روادید برای شهروندان ترکیه و قول ادامه مذاکرات عضویت در اتحادیه اروپا دریافت کرد. دو نکته آخر عملاً بی نتیجه بود، اما این توافق به ابزار فشار مؤثری در دست دیپلماسی ترکیه تبدیل شد.
رجب طیب اردوغان در سال 2019 تهدید آشکاری کرد که اگر غرب از طرح ایجاد «منطقه امن» در سوریه حمایت نکند، مرزهای کشورش را باز خواهد کرد و میلیونها پناهنده سوری را به اروپا خواهد فرستاد. ظاهراً هدف ترکیه بازگشت پناهندگان بوده است. اما در واقع او به دنبال مجوز برای اشغال بخشی از خاک سوریه و مقابله با نیروهای کرد بود. پس از چندین بار هشدار، سرانجام دونالد ترامپ تصمیم به اجرای این طرح گرفت و به زودی حمام خون آغاز شد.
رجب طیب اردوغان در آن زمان گفت: “ما باید یک منطقه امن ایجاد کنیم؛ نه یک کمپ چادری، بلکه مکانی که بتوانیم خانه بسازیم… به ما کمک لجستیکی کنید تا خانه هایی به عمق 20 تا 30 کیلومتری در خاک سوریه بسازیم و آوارگان را به شکل انسانی اسکان دهیم.” در حالی که اکنون “طرح ریویرا برای غزه” مورد بحث قرار گرفته است، به نظر می رسد اولین ایده آن از سخنرانی اردوغان الهام گرفته شده است. با وجود تغییر شرایط، ترکیه هنوز از شمال سوریه خارج نشده و خود را حامی این منطقه معرفی می کند. آنکارا اکنون جبهه جدیدی را علیه اسرائیل در سرزمین های اشغالی گشوده است.
غزه؛ صحنه جدید رقابت اسرائیل و ترکیه در سایه طرح ترامپ
اسرائیل جلوگیری از عضویت ترکیه در نیروی چند ملیتی غزه برای نشان دادن استقلال خود در تصمیم گیری و حفظ کنترل مطلق بر امنیت خود را یک موضوع امنیتی می داند. اما حقیقت این است که ترکیه در حال حاضر نقش مهمی در تحولات غزه ایفا می کند. حضور سازمان های کمک رسان ترکیه اکنون نشانگر بارز نفوذ ترکیه در این منطقه است. امروز این سازمان ها بر روی پاکسازی و بازسازی اولیه غزه کار می کنند. در واشنگتن، ترکیه به عنوان کشوری شناخته می شود که حماس را تشویق به پذیرش طرح دونالد ترامپ در گروه 20 کرد. اقدامی که باعث قدردانی اردوغان و تمجید رئیس جمهور آمریکا شد.
ترکیه در کنفرانس بین المللی کمک های مالی که به ابتکار مصر در اوایل نوامبر برگزار می شود، نقش کلیدی ایفا خواهد کرد. دلیل این نقش تضمین حماس نیست، بلکه روابط جدید آنکارا و قاهره مبتنی بر مشارکت اقتصادی است. اگر ترامپ در نهایت تصمیم بگیرد که مشارکت ترکیه را برای تشکیل یک نیروی چند ملیتی ضروری ببیند، احتمالا راهی برای روشن کردن «محدودیتهای اختیارات اسرائیل» پیدا میکند و شاید راه را برای توافق صلح جدید بین اسرائیل و ترکیه هموار کند. توافقی که می تواند صفحه جدیدی در معادلات قدرت خاورمیانه باز کند.






ارسال پاسخ