فرود نرم یا حداکثر فشار ؛ انتخاب واقعی Troica غربی علیه ایران چیست؟

فرود نرم یا حداکثر فشار ؛ انتخاب واقعی Troica غربی علیه ایران چیست؟


دور – الی غنادین ، ​​مدیر برنامه خاورمیانه و آفریقای شمالی ، شورای روابط خارجی اروپا

براساس شورای روابط خارجی اروپاطنز تلخ خود اروپا پس از تلاش دیپلماتیک بیش از یک دهه برای زنده نگه داشتن توافق هسته ای بود. مکانیسم ، به نام “ماشه” یا مکانیسم اسنپبک ، توسط نیروهای اروپایی فعال شد و با اجرای آن ، تحریم های شورای امنیت علیه ایران دوباره به دست آمد. این رویدادی است که بسیاری از آنها پایان پایان توافق را می بینند که پایتخت های اروپایی زمانی “موفقیت تاریخی” نامیده می شوند.

اکنون اروپا عملاً تمیز و با توافق روبرو است و باید در مورد مرحله بعدی تصمیم بگیرد. انگلیس ، فرانسه و آلمان با نام Troika غربی ، بهترین روش برای استفاده از این مکانیسم را در ماه های اخیر بررسی می کنند. انتظار می رفت که هر یک از اعضای باقیمانده اخوان در ماه اکتبر به پایان برسد و اجازه می دهد تا تحریم های سازمان ملل متحد را دوباره تنظیم کنند. اگر سه کشور قبلاً با توافق گذشته نگر در مورد برنامه های هسته ای و موشکی به تهران رسیده بودند ، مکانیسم را فعال می کردند.

پیشنهادات اروپایی ؛ از خلع سلاح دیپلماتیک گرفته تا وعده های نامشخص

پس از جنگ دو روزه بین ایران و اسرائیل ، سه کشور اروپایی سعی کردند با تهدید به فعال کردن مکانیسم ماشه ، امتیازات جدیدی از جمهوری اسلامی کسب کنند. در یک برنامه مشترک ، لندن ، پاریس و برلین اظهار داشتند که توافق فعلی به مدت شش ماه در ازای امکان درخواست بلافاصله برای بازرسان بین المللی و تأیید ذخایر غنی شده اورانیوم تمدید می شود.

با این حال ، تهران این پیشنهاد را رد کرد. رد ناظران عمدتاً مبتنی بر واقعیتهای سیاسی داخلی کشور بود و به عنوان “امتیاز به وعده های نامشخص” توسط سازندگان تصمیم ایرانی پذیرفته شد. اگرچه پیشنهاد اروپایی ها از نظر فنی با تعهدات ایران در چارچوب پیمان ممنوع سلاح هسته ای (NPT) سازگار بود ، نظر تهران مانند تلاش برای خلع سلاح خلع سلاح دیپلماتیک بلافاصله پس از بمباران بود. در حقیقت ، سه کشور اروپایی از ایران خواستند که در مذاکرات بعدی در مورد لغو تحریم های ایالات متحده بدون امتیاز مشخص ، از چند اهرم خودداری کنند. تنها کلمه این بود که “سلاح ماشه” روی سر ایران باقی می ماند.

پس از بحث برای هفته ها ، دولت ایران در اوایل ماه سپتامبر با آژانس بین المللی انرژی اتمی به توافق جدید رسید. توافق نامه مدیر کل آژانس بین المللی انرژی هسته ای ، رافائل گروسی که او را “گامی در مسیر درست” توصیف می کند و تهران را برای همکاری بیشتر تعریف می کند. این تحول با ایجاد فضایی جدید برای مذاکرات بین ایران و سه کشور اروپایی ، که بین آخرین جلسه مجمع عمومی سازمان ملل و مشاوره ادامه داشت ، به وجود آمد.

براساس گزارش ها ، تهران ادعا كرد كه مذاكرات هسته ای با آمریكا با حضور احزاب اصلی با فرمت چند جانبه ادامه یافت و به آژانس اجازه داد تا یكی از مناطق بمب گذاری شده را بازدید و ارزیابی و ارزیابی كند. ایران همچنین در بسته پیشنهادی اعلام کرد که مکانیسم ماشه به طور دائم لغو می شود ، آژانس گزارش رسمی و کاملی از ذخایر غنی شده اورانیوم را ظرف شش روز ارائه می دهد. با این حال ، سه کشور اروپایی این پیشنهادات را ناکافی دانستند و ادعا کردند که چنین ابتکاراتی نه تنها تهدید گسترش هسته ای را از بین می برد ، بلکه فاقد ضمانت ها و تعهدات مشخص ایران است.

اروپا در حال قمار فشار و تهدیدهای مربوط به حملات اسرائیل به تهران است

سؤال این است که چرا سه کشور اروپایی سالها از نشان دادن انعطاف پذیری در مورد مکانیسم ماشه خودداری کردند و از تحمل برنامه هسته ای ایران برای تسریع خودداری کردند. یکی از تجزیه و تحلیل های متداول در محافل دیپلماتیک این است که لندن ، پاریس و برلین در واقع در “فشار زمان” و “تهدید نزدیک حملات اسرائیلی” قمار می کنند. آنها فکر می کردند که می توانند ایران را به موقعیتی برساند تا از افزایش بحران جلوگیری کند. با این حال ، این محاسبه در عمل کار نکرد.

مقامات ایرانی ، حتی اگر آنها خواسته های Troika غربی را بپذیرند ، غرب دوباره قوانین بازی را تغییر نمی دهد و گفته می شود برنامه موشکی تضمینی است که مشکلات کار نمی کند. علاوه بر این ، در ژوئن گذشته و شروع مجدد کمپین نظامی اسرائیل – این یک هشدار جدی با وجود تمام تلاش های دیپلماتیک در ذهن تهران بود.

سناریوی دیگر در بین تحلیلگران این است که سه کشور اروپایی به دقایقی از تهران پاسخ مثبت دادند ، اما آنها نتوانستند با دولت دونالد ترامپ همراه شوند. به خصوص پس از حملات بزرگ ژوئن ، نشانه های بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه رئیس جمهور ایالات متحده عملاً توسط پرونده ایران شسته شده است ، و تهران برنامه هسته ای خود را به عنوان “نابود” در افکار عمومی توصیف کرد. در همین حال ، استیو ویتاکاف ، مذاکره کننده ارشد ایالات متحده ، گفت که کانال های تماس با ایران هنوز باز هستند و هنوز مشاوره ای ادامه دارد ، اما این سخنرانی طولانی ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل کوچکترین نشانه ای از تمایل به پذیرش یا احیای دیپلماسی را ندارد.

سومین گزینه در محافل تحلیلی این است که سه کشور اروپایی عمدتاً تصمیم گرفته می شوند در یک کمپین جدید “حداکثر فشار” علیه ایران شرکت کنند. اگر این درست باشد ، فعال سازی مکانیسم ماشه به ابزاری برای مجازات تهران و رضایت از چهره های سخت تحت ترامپ ، از جمله مارکو روبیو به جای یک فرآیند قانونی برای حفظ توافق هسته ای تبدیل شده است. به ویژه ، اروپا در اوکراین به طور فزاینده ای برای حمایت از حمایت سیاسی و امنیتی ایالات متحده مورد نیاز است و واشنگتن در تلاش است تا دوستی خود را حفظ کند.

اروپا از دو طریق؛ فرود نرم در برابر ایران یا حداکثر فشار

دیپلمات های اروپایی پس از استفاده از قدرتمندترین اهرم های فشار علیه ایران ، دقیقاً از دو جهت ایستاده اند: یا با فعال کردن مکانیسم ماشه ، با طراحی نوعی “فرود نرم” پس از باز کردن مسیر میدان جدید دیپلماتیک. یا به همراه چهره های افراطی مانند مارکو روبیو ، استراتژی “حداکثر فشار” را دو برابر می کند.

بسیاری از ناظران هشدار می دهند که رأی دادن به یک مسیر دوم ممکن است یک خطای فاجعه باشد. سیاست واشنگتن در مورد “حداکثر نسخه” علیه تهران جز تقویت برنامه هسته ای ایران و اسیر دو طرف در یک چرخه نظامی گران قیمت نبود تا اینکه دونالد ترامپ توافق هسته ای دونالد ترامپ را در سال 2008 ترک کرد.

طبق ارزیابی ها ، حتی اعتصاب های هوایی و بمباران تأسیسات ایران قادر به مجبور کردن این برنامه تنها برای یک تا دو سال بود. توافق هسته ای حداقل شش ماه بدون شلیک یک گلوله واحد “فرار هسته ای” تهران را به تأخیر انداخت. افزایش فشار فعلی غرب ممکن است عواقب خطرناک تری داشته باشد: این تنها اسرائیل را به یک استراتژی “چمن” علیه ایران تبدیل نمی کند و برنامه هسته ای تهران را به حملات دوره ای محدود می کند و در عین حال برای افزایش خطر حاکمیت جنگ ایران -اسرائیل. این جنگی است که می تواند ناخواسته پای کشورهای همسایه و حتی شرکای اروپایی را بالا ببرد.

حاشیه نشینی ایران در صحنه بین المللی ، چین و روسیه را به مرحله بین المللی سوق داد. با پیشرفت غرب برای فعال کردن مکانیسم ماشه ، مسکو و تهران برای ساخت چندین نیروگاه هسته ای در ایران به ایران رسیدند. ناظران بر این باورند که تهران می تواند برای بازسازی دفاع هوایی و تقویت سیستم های موشک پس از آخرین جنگ ، به چین و حتی پاکستان اعتماد کند. با این حال ، هنوز راه دیگری وجود دارد.

پس از فعال شدن ماشه ، به جای اینکه فقط در تروای غربی عمل کند ، “کاهش آسیب” را کاهش دهید و می توان ائتلاف گسترده تری از مدیریت بحران را ایجاد کرد. حقیقت این است که مقامات ارشد ایرانی با تعداد قابل توجهی از مقامات غربی امسال ملاقات کردند. حتی با سایه سنگین مکانیسم ماشه ، این جلسات نشانه ای از احتمال ادامه دیپلماسی با تهران است. رهبران اروپایی باید از این امیدها استفاده کنند و این موضوع را به رئیس جمهور ترامپ پیشنهاد دهند. از آنجا که فقط گفتگو و مدیریت استرس می تواند بدون ایجاد شکاف های جدید در اردوگاه MAGA و غرب ، به مسئله هسته ای ایران منجر شود.

در حال حاضر ، هدف اضطراری غرب باید این باشد که به یک سری توافق های کوچک و مرحله ای با مرحله با تهران تغییر دهید. توافق نامه هایی که مانع از تراکم فعالیت های هسته ای ایران در کوتاه مدت و حداقل اعتماد به نفس بین دو طرف در میان مدت می شوند. چنین تمایل می تواند با مراحل نمادین اما مهم آغاز شود: به عنوان مثال ، تهران غنی سازی هسته ای را در سطحی ایجاد می کند که نگرانی های بین المللی را افزایش می دهد ، و کشورهای غربی باید از محدود کردن صادرات نفت ایران به منظور افزایش فشار اقتصادی جلوگیری کنند.

در مرحله بعدی ، ایران ممکن است به آژانس بین المللی انرژی اتمی اجازه دهد تا وضعیت خود را بازدید و ارزیابی کند. در مواجهه با این همکاری ، ایالات متحده ممکن است حملات آینده اسرائیل را به امکانات ایران ارائه دهد و منجر به کاهش تنش نشود و نه. اگر چنین فرایندی به درستی طراحی شود ، واشنگتن و تهران فرصتی برای تنفس دیپلماتیک فراهم می کند تا مکالمات جدی تر و جامع تری را در یک محیط ساکت تر ارائه دهند. به خصوص اگر عربستان سعودی از نزدیکی خود با تهران برای تسهیل این مسیر استفاده کند.