قتل یک پیرمرد ایرانی توسط مرد عرب در هتل

قتل یک پیرمرد ایرانی توسط مرد عرب در هتل

متهم سال گذشته در فروردین ماه با توجه به صحنه جنایت، یک پیرمرد 90 ساله ایرانی را با 9 ضربه چاقو در هتلی در تهران کشت.

این درگیری خونین توسط کارکنان هتلی در جنوب تهران به ماموران گزارش شد. گفته شد دو سرنشین با هم درگیر شدند که یکی از آنها به شدت مجروح شد. در حالی که مصدوم به بیمارستان منتقل شد، تحقیقات از مسئولان هتل و مظنون آغاز شد. در ابتدا به نظر می رسید متهم مردی 31 ساله اهل عربستان سعودی است که مدتی پیش وارد ایران شده بود. چند ساعت بعد خبر فوت این مرد ایرانی رسید.

مرد سعودی به قتل اعتراف کرد و پرونده برای رسیدگی به شعبه نهم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد. در این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست متهم را قرائت کرد. وی گفت: 24 فروردین سال گذشته درگیری خونین به پلیس اطلاع داده شد.

چند ساعت بعد خبر فوت مردی ایرانی به نام حسین رسید. از آنجایی که تعطیلات بود و فرصتی برای دسترسی سریع به مترجم وجود نداشت، بازرس کشیک از طریق گوگل ترنسلیت از متهمان بازجویی کرد. وی گفت: برای دریافت ریال به مقتول صد دلار داده اما مقتول پول را به وی پس نداده است.

مظنون در روز حادثه برای حل اختلاف به اتاق مقتول رفت و با وی درگیر شد و 9 ضربه چاقو به وی زد. زن مسئول هتل که در محل حضور داشت به بازپرسان گفت: متوجه تفاوت دو مسافر شدم. از مرد سعودی پرسیدم چه شد؟

او گفت یک مرد ایرانی 100 دلار در دست است و می خواهد او را کتک بزند. به او گفتم دعوا نکن، من به تو پول می دهم. نپذیرفت و گفت تو نباید درگیر شوی. با یک مرد ایرانی صحبت کردم. او گفت که مرد سعودی بی شرمانه صحبت کرد و همین باعث درگیری ما شد. او دروغ می گوید و می گوید من صد دلار در پیش دارم.

بر اساس اظهارات نماینده دادستان، این زن به بازپرس گفت: روز حادثه متوجه شدم متهم با سرعت زیاد به سمت اتاق مقتول در حال حرکت است. به آشپز مجتمع گفتم سریع بیاد. او از من نزدیکتر بود. بلافاصله خودم رفتم. مردی سعودی را دیدم که وارد اتاق یک مرد ایرانی شد و او را در تختش با چاقو زد. مرد سعودی را به زور از دست مرد ایرانی خارج کردیم. وقتی جلویش را گرفتیم و با پلیس و آمبولانس تماس گرفتیم، خواست فرار کند.

نماینده دادستان گفت: بررسی ها نشان داد که مرد سعودی هنگام ضربه زدن به مرد ایرانی دست خود را مجروح کرده و خراش روی گلوی مرد سعودی از دست مرد ایرانی بوده است. مرد ایرانی سعی کرد از خود دفاع کند. متهم تکنسین شرکت سعودی آرامکو بود. او چهار فرزند دارد و جدا از همسرش زندگی می کند. به عنوان نماینده دادستان تقاضا دارم با توجه به مدارک موجود و درخواست اولیای دم به این پرونده رسیدگی شود.

در ادامه فرزندان مقتول که در دادگاه حضور داشتند خواستار قصاص متهم شدند. پسر مقتول گفت: این مرد به پدرم گفت که با او کار ناپسندی انجام دهد. پدرم حسود بود و در این مورد با هم اختلاف داشتند. صد دلار برای پدرم چه ارزشی دارد که چنین کاری بکند؟ پدرم مرد خوب و ثروتمندی بود.

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و مترجم اظهارات او را ترجمه کرد. متهم ابتدا گفت: از اتفاقی که افتاده متاسفم و به خانواده ها تسلیت می گویم. من کار بدی کردم

او ماجرا را اینگونه توضیح داد: مقتول به من گفت عراقی است چون عربی را خوب صحبت می کند و من هم باور کردم. سپس صد دلار به او دادم تا برای من تبدیل به ریال کند. این آخرین روزهای حضورم در ایران بود. اما پولم را پس نداد. سر این موضوع باهاش ​​دعوا کردم. اول به من حمله کرد. برای همین چاقو دستم را برید. چاقو را از دستش برداشتم و ضربه ای به او زدم. البته اشتباه کردم و عذرخواهی میکنم.

قاضی گفت: اما تو در دادگاه گفتی که دستت بریده شده چون می خواستی آن را بزنی و چاقو متعلق به توست.

متهم گفت: حرف های مرا در دادگاه اشتباه ترجمه کردند. مترجمی آنجا نبود. مرد ایرانی به من حمله کرد. سعی کردم چاقو را بگیرم اما دستم زخمی شد و بعد به آن ضربه زدم. البته خراش های روی گلویم کار مقتول بود، اما او با چاقو به دستم اصابت نکرد، این اتفاق زمانی افتاد که قصد برداشتن چاقو را داشتم.

سپس وکیل متهم در جایگاه قرار گرفت و گفت: به پدر و مادر متوفی تسلیت می گویم. موکل من یک مرد سعودی است که زندگی سختی دارد. او از کودکی پدری نداشته و مخارج زندگی بر دوش اوست. حتی بعد از ازدواج هم مجبور شد شوهرش را ترک کند. او با وقوع این حادثه به ایران رفت. از پدر و مادرم می خواهم که مرا ببخشند.

در همین حال قاضی منافی آذر به اولیای دم گفت: این مرد مهمان کشور ما بود. میدونم خیلی درد داری اما میهمان نوازی و سخاوت ما ایرانی ها بخشش می طلبد. اگر می توانید، کمک مالی را در نظر بگیرید.

فرزندان مقتول مخالفت کردند. دختر بزرگتر گفت: پدرم یک پیرمرد 90 ساله بود، این مرد 9 ضربه به پیرمرد 90 ساله ایرانی زد. انجام چنین کاری چگونه بود؟ ما حاضر نیستیم ببخشیم چون پدرم به این دلیل کشته شد که نمی خواست یک زن ایرانی عاشق او شود.

سپس متهم بار دیگر در جایگاه قرار گرفت تا آخرین دفاع خود را انجام دهد. وی گفت: از کاری که کردم پشیمانم و از خانواده ام عذرخواهی می کنم.

قاضی منافی آذر از او پرسید: چرا به ایران رفتی؟ این سوال غیرقابل ثبت است و اگر دوست ندارید نمی توانید به آن پاسخ دهید.

متهم گفت: به دلایل شخصی آمده ام و به همین دلیل نمی خواهم در این مورد صحبت کنم.

در نهایت داوران به نتیجه رسیدند.