لب های سینمای ایران شاهرزاد ؛ داستان بشریت بشریت سینما

لب های سینمای ایران شاهرزاد ؛ داستان بشریت بشریت سینما


کف مهدی دهگان ؛ کوبرا امین سعدی بازیگر ، نویسنده ایرانی بود و به کارگردانی هنری شاهرزاد کارگردانی شد. او با بسیاری از بازیگران و کارگردانان اصلی در سینمای قبل از انقلاب همکاری کرد.

به گفته انتخابتو ، شاهرزاد در سال 1329 در تهران متولد شد. آنها دوران کودکی خود را در فقر قرار دادند و به عنوان جوانان در خیابان لالهزار کار کردند. به آرامی وارد تئاتر و سپس دنیای سینما شد. اولین فیلم مهم شاهرزاد کایزر به کارگردانی مسعود کیمی بود ، جایی که او با بهروز وسوندی بازی کرد.

او درگذشت

شاهرزاد در 27 اوت 1404 درگذشت ، از تنهایی و فقر مالی رنج می برد.

زندگی و ضبط شاهرزاد

پس از ورود به سینما ، شاهرزاد نقش های کوتاهی را به عهده گرفت. به تدریج نقش های مهمتر ارائه می شد و کایزر برای بسیاری از دوستداران سینما چهره ای شناخته شده بود.

سپس امیر نادر و کامران شیرل و …

شاهرزاد این فیلم را به فیلم آورد. او یکی از اولین کارگردانان زن در تاریخ سینمای ایران بود. او پس از ساخت چند فیلم کوتاه ، با تولید پوری ، فیلمی طولانی به نام “مریم و مانی” ساخت. مریم و مانی یکی از اولین فیلم های سینمای ایران در سینمای ایران بودند.

در همان سال ها ، داستان ها و اشعار کوتاه شاهرزاد در نشریات و مجلات مختلف منتشر شد.

şahrzad ناگهان پس از انقلاب ناپدید شد. در سال 1985 ، تقریباً همه چیز به آلمان رفت در حالی که وی به مدت هفت سال در آلمان زندگی کرد و در آلمان زندگی کرد.

در برخی از مستندات “شاهرزاد” توسط مهران زینتباخش ، شاهرزاد دلیل بازگشت وی به ایران را فقدان توانایی و توانایی می داند. او به ناراحتی معنوی که رخ می دهد اشاره می کند و می گوید: “پزشک من در خانه درد گفت!”

اما شاهرزاد هفت سال بعد به ایران بازگشت. وی پس از بازگشت به ایران ، به دلیل فقر مالی مجبور شد در شهرهای مختلف زندگی کند. وی در شمال ایران در کرمان ، تاباس و روستاها در شهرهای مختلف ایران زندگی می کرد.

با ساکنان سینمای ایران غیر انسانی باشد

در بعضی از مناطق مستند شاهرزاد ، هومایون برای لحظات ارشادی با او صحبت می کند. راهنما ، شاهرزاد توضیح می دهد که سالها برای او اتفاق افتاده است و از او به دلیل منفعل انتقاد می کند. راهنما به جای اعتراض ، شاهرزاد را به انجام کارهای دیگر فرا می خواند.

در برخی از سخنان ، ارشادی می گوید: “آقای کریمی حق کار پس از انقلاب را نداشت ، اما فکر کرد که او کار می کند و قصد انجام کارهای دیگر را دارد.”

شاهرزاد پاسخ می دهد: “ما این کار را کردیم ، خیاطی کردیم ، فروختیم و غیره. مجبور شدیم تهران را ترک کنیم و مجبور شدیم تهران را ترک کنیم.”

از این گذشته ، هیچ کس نباید زندگی کارمندان در سینمای ایران را دنبال کند؟ این یک هنرمند مانند شاهرزاد ، یکی از اولین کارگردانان زن سینمای ایران بود. زنی که آجر خود را درست می کند. زنی که راهی برای تبدیل شدن به یکی از اولین کارگردانان زن در تاریخ سینمای ایران پیدا می کند. او شاعر ، نویسنده ، بازیگری بود.

هنگامی که صحنه های تئاتر و پرده های این کشور انواع و اقسام افراد مرتبط با بدنسازان ، خوانندگان پاپ و مدل ها و سینما و تئاتر بودند ، یا گوشه ای با این همه درد و استعداد رها شده بود؟

چرا کسی از شاهرزاد وجود نداشت؟ با وجود همه ناامیدی و تنهایی ، زنی که هنوز از خانه خود دور نمی ماند. زنی با “درد در خانه”.