ماجرای درگیری رضا براهنی با هوشنگ ابتهاج و نصرت رحمانی

ماجرای درگیری رضا براهنی با هوشنگ ابتهاج و نصرت رحمانی

بعدی- رضا براهنی یکی از چهره های جنجالی ادبیات معاصر ایران است. او در ادبیاتی که به دنبال خود آمد، تأثیر بسزایی از خود به جای گذاشت و مدام مورد انتقاد و تمجید محافل مختلف قرار گرفت.

بر اساس گزارش فردا، براهنی مردی بسیار آگاه بود. اما رویکرد او به ادبیات باعث شد بسیاری از کارشناسان قبل و بعد از او به نقد او بپردازند. البته براهنی نیز مانند همه کفار، شیفتگان زیادی دارد.

زندگی رضا براهنی

براهنی در 21 دی 1304 در تبریز متولد شد و دوران کودکی خود را در تبریز گذراند و تحصیلات خود را تا لیسانس ادبیات انگلیسی ادامه داد. سپس برای تحصیل به ترکیه رفت و پس از اخذ مدرک دکترا به ایران بازگشت. وی علاوه بر پرداختن به شعر، داستان و نقد ادبی در ایران، مدتی در دانشگاه تهران نیز به تدریس پرداخت. براهنی تأثیر زیادی در جریان نقد ادبی در ایران داشت. او شاگردان زیادی را تربیت کرد و به نوعی در جنبش های ادبی ایران در قرن چهاردهم میلادی به چهره ای تأثیرگذار تبدیل شد.

براهنی و مناقشات ادبی

از همان ابتدا اشعار و دیدگاه های براهنی جنجال زیادی به پا کرد. دیدگاه های براهنی آنقدر متفاوت بود که حتی در جامعه مدرن نیمه اول قرن گذشته نیز جایی نداشت. مشاجرات براهنی به حدی رسید که به درگیری فیزیکی و درگیری لفظی تبدیل شد.

براهنی در یادداشت «میدان مرگ» به چهار شاعر معاصر حمله می کند و آنها را چهار ضلع میدان مرده می بیند. به گفته براهنی، نادر نادرپور، هوشنگ ابتهاج، فریدون مشیری و سیاوش کسرایی چهار سوی میدان مرگ بودند. براهنی در این یادداشت نوشت:

«مربع مرگ شاعرانه از چهار زاویه تشکیل شده است، این چهار زاویه عبارتند از نادرپور، سایه، مشیری و کسرایی، از این چهار، سایه و مشیری مرده اند، خدای شعرشان رحمتشان کند؛ کسرایی سه چهارم بدن، ذهن، عاطفه و شاعرانه اش را دارد، و نادرپوی خود را متعهد به خلق جبهه ای فلج و احساس مسئولیت از مرگ می خواهد. این میدان مربع مرگ است زیرا مرگ شاعرانه مربع چهار است او گلوله هولناک خود را بر سر شاعر پاشید و آنها را در گودالی قرار داد که هیچ دفاعی در آن وجود نداشت.

در این میان، درگیری بین سایه و براهنی قدیمی بود و تا پایان عمر هر دو ادامه داشت. او سایه براهنی را به درخت عرعر تعبیر کرد و براهنی انتقادات تندی درباره او نوشت. به تدریج دیگران نیز در معرض این بحث ها قرار گرفتند. یکی از این افراد نصرت رحمانی بود. با این حال رحمانی مسیر دیگری را برای مقابله با برهانی در پیش گرفت. محمود استاد محمد در این باره چنین می گوید:

رضا براهنی میدان مرگ را نوشت و شاملو را دشنام داد و شاملو به او پاسخ داد. نصرت گفت: احمد کار بدی کرد. رضا براهنی را نباید با محتوایش جواب داد. او را باید کتک زد. نصرت را هم زدم و خیلی بد ضربه زدم.»