بسیاری از والدینی که با مشکلات کودکان بزرگسالی سر و کار دارند ، بار سنگینی را احساس می کنند. آنها همیشه فکر می کنند که همیشه باید از فرزندان خود حمایت کنند ، مشکلات خود را حل کنند یا در هر بحران عاطفی در کنار فرزندان خود باشند. اما حقیقت این است: کمک به یک بزرگسال وظیفه شماست ، بلکه فقط یک انتخاب است.
به گفته این راهنما ، والدینی که به گناه عمل می کنند ، ترس یا فشار اغلب فکر می کنند که از نظر روحی خسته ، عصبانی و حتی تحت فشار هستند. با این حال ، حمایت کودک با شناسایی محدودیت های آگاهانه و خاص برای والدین و کودک سالم تر خواهد بود.
در این مقاله ، ما شما را با دو محدوده اجباری آشنا کرده ایم که باید برای فرزندان بزرگسال خود به عنوان والدین تعیین کنید.
مثال اول: تقاضای مالی بی نهایت
مگس 4 ساله -ساله ، از نظر مالی به پسر 5 ساله خود ، سالها شیطانکمک می کند. وقتی دمین بیش از حد از دست می دهد یا هزینه زیادی می کند ، از مادرش پول می پرسد. اگر دویدن کمی شک ، شیطان او به او فشار می آورد و گفت ، “آیا شما مادر من نیستید؟ بنابراین شما باید به من کمک کنید!
دویدن او فکر کرد که چاره ای جز پرداخت سالها ندارد. با این حال ، هنگامی که فهمید که پس اندازش به پایان رسیده است ، تصمیم گرفت ذهنیت خود را تغییر دهد. دفعه بعد شیطان او با پول ، نفس عمیقی کشید و گفت: “من شما را دوست دارم ، اما من به شما کمک نمی کنم ، این تصمیم من است و این بار تصمیم گرفتم راهی برای حل مشکل شما پیدا کنم.
اولی شیطان او عصبانی بود ، اما سرانجام مجبور شد هزینه های خود را مدیریت کند – و همین امر او را ایمن تر کرد.
مثال دوم: اعتیاد عاطفی و فشارهای عاطفی
جف 2 ساله ، دختر 5 ساله تالیا او همیشه با مشکلات خود بازی می کند. این که آیا او در رابطه خود دارای مشکلات عاطفی و چه مشکلات تجاری است ، انتظار دارد که پدرش ترک کند و به همه چیز گوش کند و مشکلات را برای او حل کند. اگر جف واکنش نشان می دهد ، تالیا “آیا شما به من اهمیت نمی دهید؟”
جف او احساس کرد که قبل از آن باید تمام استرس خود را تحمل کند. اما او یاد گرفت که پاسخ متفاوتی بدهد: “تالیا ، من شما را دوست دارم ، اما من نمی توانم احساسات شما را همیشه با شما مدیریت کنم ، اما انتخاب من وقتی از شما حمایت می کنم و وقتی از شما حمایت می کنم.”
اولی تالیا او او را به غفلت از او متهم کرد. با این حال ، با گذشت زمان ، او فهمید که می تواند مشکلات خود را حل کند ، و همین امر باعث شد احساس مستقل تر و اعتماد به نفس بیشتری داشته باشد.
یک استثنا: وقتی جزو یک بیماری روانی جدی است
البته اگر فرزند بالغ شما دارای مشکلات روانی جدی است که از عملکرد طبیعی جلوگیری می کند ، ممکن است به حمایت بیشتری نیاز داشته باشد. با این حال ، حتی در این شرایط ، لازم است مرزها را تعیین کرده و او را ترغیب کند تا مسئولیت زندگی خود را تا حد امکان بپذیرد. استفاده از کمک های حرفه ای ، منابع اجتماعی و برنامه های پشتیبانی می تواند بدون والدین تفاوت بزرگی ایجاد کند.
نکاتی برای والدین
ذهنیت خود را تغییر دهید: به خود یادآوری کنید که “کمک کار من نیست ، این انتخاب من است.”
فرزندان خود را تشویق کنید تا مستقل تر باشند. هرچه بیشتر به فرزندتان اجازه دهید کار خود را انجام دهد ، توانایی های او بهتر می شود.
منتظر مقاومت باشید. ممکن است فرزند شما در ابتدا مخالف آن باشد ، اما این بدان معنی نیست که تصمیم شما اشتباه است.
راهنما ، اما ذخیره نکنید. به جای حل مشکلات ، آنها را به سمت منابعی مانند مشاوره تجاری ، روان درمانی یا برنامه های مدیریت مالی هدایت کنید.
به خود مراقبت کنید. شما همچنین مهم هستید از وقت ، انرژی و سلامت مالی خود محافظت کنید.
وقتی والدین یک قدم برمی گردند ، فرزندان بزرگسال این فرصت را دارند که رشد کنند و وقتی متوجه می شوند ، توانایی ها و اعتماد به نفس را که حتی تصور نمی کنند ، کشف می کنند.
ارسال پاسخ