Hamididjaf ؛ در سالهای اخیر ، بازار مسکن ایران به یک گمانه زنی کامل از یک بستر مصرف کننده با نوسانات متوالی و جهش قیمت تبدیل شده است. تقاضای واقعی تحت فشار قیمت های دروغین خرد شد و رکود عمیق جایگزین انفجار ساختگی شد.
اما آنچه ما در این بازار در اواسط ژوئیه می بینیم و دوره پس از جنگ ایران و اسرائیل نه تنها ادامه رکود ، بلکه آغاز “تغییر پارادایم” است.
قبل از درگیری نظامی ، بازار مسکن به دلیل افزایش نجومی در قیمت ها و کاهش شدید ظرفیت خرید مردم ، سکته مغزی عمیقی داشت. خریداران زیادی وجود نداشتند ، فروشنده از قیمت های قدیمی راضی بود و فروشندگان در تلاش بودند تا بازار را با روایت رسانه ای گرم نگه دارند.
اکنون ، حدود سه هفته پس از پایان جنگ و تحت آتش بس شکننده ، بازار وارد مرحله جدیدی شده است که در برخی از مناطق کاهش قیمت تا 5 ٪ است. این کاهش رایگان نه تنها فضای روانشناختی پس از جنگ ، بلکه انتشار تدریجی بالون قیمت انباشته شده در سالهای اخیر را نشان می دهد.
با رکود فروش ، بازار اجاره به دلیل تغییرات جمعیتی و بازگشت موج دار مهاجران افغان از تهران و شهرهای بزرگ تحت تحول بی سابقه قرار گرفت. افزایش ناگهانی عرضه در بخش اجاره منجر به ثبات و حتی کاهش نسبی در برخی مناطق شده است. از طرف دیگر ، کاهش قدرت اقتصادی مستاجران فشار بیشتری بر صاحبان ایجاد کرده است و معامله عملاً به نفع مستاجر تقویت شده است.
در جو فعلی ، فروشندگان سنتی و واسطه ها دیگر قدرت کنترل آب و هوای روانشناختی بازار را ندارند. کانال های مجازی از طریق اخبار هدفمند یا تجزیه و تحلیل جهت دار ، رنگ را به واقعیت بازار و ناامنی عمومی چنین روایاتی از دست داده اند. افراد دیگر تصمیم می گیرند ، نه با وعده رشد قیمت بلکه با واقعیت زندگی خود.
بازار مسکن در یک مکان تاریخی قرار دارد. کاهش قیمت می تواند منجر به تعادل و عدالت نسبی در پناهگاه شود ، اما اگر دولت و سیاست گذاران همچنان منفعل یا حرفه ای باشند ، این فرصت به یک بحران جدید تبدیل می شود.
دولت باید مالیات واقعی را در خانه های خالی اعمال کند.
با اولویت لایه های کم درآمد ، امکانات ساخت و ساز مسکن مصرف کننده را تقویت کنید.
از سیاست های تورمی برای هشدار بازار مصنوعی خودداری کنید.
با بررسی گمانه زنی های زمین و مقاومت در برابر سپرده مسکن ذخیره شده در دست سرمایه داران بزرگ برای گرفتن بازار به تعادل.
علائم سرمایه گذاری سوداگرانه را می توان از بازارهای دیگر (مانند طلا ، دلار ، عاشقانه و حتی بازارهای خارجی) از بازار مسکن مشاهده کرد. هنگامی که مسکن دیگر فایده ای ندارد ، دلالان نیز آن را به او می دهند. در دراز مدت ، اگر سیاست گذاران باهوش باشند ، این مهاجرت می تواند به یک منطقه سرمایه گذاری سالم در بخش مسکن منجر شود.
اگرچه دلالان هنوز در تلاشند تا بازار را با نفس رسانه های مصنوعی گرم نگه دارند ، حقیقت این است که نه قدرت خرید مردم برنمی گردد و نه توانایی پرش از تقاضا یا جامعه دیگر به شوک های دروغین پاسخ مثبت می دهد. در راه واقعیت بازار ؛ اگر سیستم تصمیم گیری تصمیم گیری از این دوره نامشخص برای طراحی اصلاحات ساختاری استفاده می کند ، این راهی است که ممکن است به نفع مردم باشد.
خانه باید در خانه باشد. حدس و گمان و گمانه زنی نیست.
ارسال پاسخ