مذاکرات و گوساله ها ؛ واکنش زیدآبادی به تفسیر بحث برانگیز جالیلی

مذاکرات و گوساله ها ؛ واکنش زیدآبادی به تفسیر بحث برانگیز جالیلی


احمد زیدآبادی در کانال تلگراف نوشت: “خدا پیامبران را به اسرائیل فرستاد تا از شر فشار فرعون خلاص شوند ، اما پس از پیروزی ، فرعون به کوه رفت که پیامبرانش به کوه رفتند ؛ برخی از مردم پس از حمله به ما در وسط مذاکرات دشمن مذاکره می کنند!”

اگر جمهوری اسلامی جمهوری اسلامی به مذاکرات مسقط وارد نشده بود ، جمهوری اسلامی متوجه نمی شد که مردم ایران می توانند پس از اشغال اسرائیل و ایالات متحده با کشور همدردی کنند؟ اگر ایران اصرار داشت که مذاکره و جنگ را رد کند ، البته ، آنها “سرسختی” مذاکره دولت از بخش بزرگی از آغاز جنگ را داشتند و آنها موضع دیگری می گرفتند.

درک آن دشوار به نظر نمی رسد ، اما چرا آقای جلیلی مشکل را معکوس کرده است؟

این یک نشانه بسیار خطرناک برای کشور است که یکی از اعضای شورای عالی امنیت ملی نگران مذاکره شورای عالی امنیت ملی نیست ، که در نهایت بر روی شانه وی و ناگزیر برای تصمیم جمهوری اسلامی اسلام است. در حقیقت ، توصیه تقریباً بسته شدن دیپلماسی است. آیا دیپلماسی جز مذاکره با رقبا و دشمنان است؟

آیا مذاکره است جز اینکه قدرت استدلال و ترغیب را نشان دهیم؟ شخصی که مذاکره را رد می کند از دو طریق نیست. یا خود را به اندازه کافی قوی می بینید که مخالفان یا خصومت خود را بدون تحمل نابود و نابود کنید. یا به دلیل ضعف و ترغیب استدلال ، هیچ اعتماد به نفس لازم برای ورود به مذاکره وجود ندارد. حال ، کدام یک از این دو تصور باید دشمن را برای مذاکره روشن کند؟

روح مذاکره توسط هیچ حکمت در طول تاریخ رد نشده است. مذاکره در بدترین حالت است ، اما از طرف کسانی که عزت نفس ندارند و هیچ بحثی برای ارائه ارائه نمی دهند یا هیچ استدلالی غیر از جنگ و خونریزی ندارند.

از این گذشته ، اگر آقای جالی با سیاست های رسمی مخالفت کند ، او در سیستم قدرت چه کاری انجام می دهد؟ او به عنوان یک شهروند یا رقیب دولت ، حق اظهار نظر در مورد مخالفت خود را دارد ، اما این نقض فلسفه شکل گیری دولت از دستگاه حاکم و تحریف ماشین است و آن را به دره هدایت می کند!