هورمون ها چگونه ذهن را کنترل می کنند؟

هورمون ها چگونه ذهن را کنترل می کنند؟


بعدی- تحقیقات اخیر نشان داده است که هورمون ها می توانند با تأثیر بر مغز و تعامل با انتقال دهنده های عصبی بر ذهن و رفتار انسان تأثیر بگذارند. دانش دقیق این مکانیسم ها می تواند به درمان های جدیدی برای افسردگی، اضطراب و سایر اختلالات روانی منجر شود.

به گزارش انتخابتو به نقل از بی بی سی، هورمون‌ها مدت‌هاست که به‌عنوان نیروهای حیاتی در حفظ زندگی و حفظ تعادل بدن شناخته شده‌اند، اما اکنون بیش از هر زمان دیگری دانشمندان بر تأثیرات عمیق هورمون‌ها بر روان انسان تأکید می‌کنند. اگرچه اغلب فکر می کنیم که کنترل کامل احساسات و واکنش های عاطفی خود را در دست داریم، اما حقیقت این است که مغز ما توسط سیگنال های شیمیایی پیچیده ای که از بدن عبور می کنند اداره می شود. سیگنال هایی که خلق و خوی ما را تغییر می دهند، گاهی به آرامی، گاهی به شدت.

بر اساس یافته های علمی، علاوه بر انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین و دوپامین که به طور مستقیم در تنظیم احساسات نقش دارند، هورمون ها نیز می توانند در فرآیندهای ذهنی و عاطفی انسان اختلال ایجاد کنند. این مشکل باعث شده است که محققان در یافتن درمان های جدید برای اختلالاتی مانند افسردگی و اضطراب بیش از گذشته به هورمون ها توجه کنند.

هورمون ها پیام رسان های شیمیایی هستند که از غدد، اندام ها یا بافت های خاصی ترشح می شوند و پس از ورود به جریان خون و اتصال به گیرنده های خاص خود در سراسر بدن گردش می کنند. این ارتباط مانند یک «دست دادن بیولوژیکی» است که پیام خاصی را به بدن ارسال می کند. به عنوان مثال، انسولین به سلول های کبدی و ماهیچه ای دستور می دهد تا قند خون اضافی را جذب و ذخیره کنند.

قدرت نامرئی هورمون ها

دانشمندان بیش از 50 نوع هورمون را در بدن انسان شناسایی کرده اند. این ترکیبات حساس؛ صدها فرآیند حیاتی مانند رشد، تولید مثل، خواب، عملکرد جنسی و البته سلامت روان را مدیریت می کند. نفیسا اسماعیل، استاد روانشناسی در دانشگاه اتاوا می گوید: «هورمون ها واقعا بر خلق و خو و احساسات ما تأثیر می گذارند. آنها نه تنها با انتقال دهنده های عصبی تعامل دارند، بلکه بر فرآیندهایی مانند مرگ سلولی و تولد نورون های جدید نیز تأثیر می گذارند.

آمارها نشان می دهد که بروز اختلالات روانی مانند افسردگی، اضطراب و استرس پس از سانحه به ویژه در زنان در دوره های تغییرات شدید هورمونی افزایش می یابد. در دوران کودکی احتمال افسردگی در دختران و پسران تقریباً یکسان است، اما با رسیدن به سنین نوجوانی میزان افسردگی در دختران دو برابر می شود و این تفاوت تا پایان عمر ادامه دارد.

در واقع، تغییرات در سطح استروژن و پروژسترون در بدن زنان می تواند تأثیر قابل توجهی بر خلق و خو در دوره های خاصی از ماه داشته باشد. کاهش این دو هورمون قبل از قاعدگی با احساس خستگی، تحریک پذیری، غم و اندوه یا اضطراب همراه است. در موارد شدید، برخی از زنان این اختلال را دارند. PMDD (اختلال دیسفوریک قبل از قاعدگی) که با نوسانات خلقی شدید، اضطراب، افسردگی و حتی افکار خودکشی مشخص می شود.

دکتر لیزا هانتسو، دکتر از دانشکده پزشکی دانشگاه جان هاپکینز، می گوید: «برای بسیاری از زنان مبتلا به PMDD، این وضعیت ماهانه یک تجربه مزمن و طاقت فرسا است که تأثیر جدی بر زندگی روزمره دارد.

در مقابل، افزایش سطح استروژن در روزهای قبل از تخمک گذاری اغلب باعث ایجاد احساس سرزندگی و آرامش می شود. از طرفی ترکیبی به نام آلوپرگنانولون نیز اثر آرام بخشی دارد و تزریق آن به بدن می تواند احساس آرامش ایجاد کند.

نوساناتی که روح را پریشان می کند

تغییرات هورمونی به چرخه قاعدگی محدود نمی شود. بارداری، پیش از یائسگی و یائسگی نیز می تواند اختلالات روانی قابل توجهی ایجاد کند. 13 درصد از زنان پس از زایمان دچار افسردگی می شوند. دلیل اصلی این وضعیت افت ناگهانی سطح هورمون های استروژن و پروژسترون بلافاصله پس از تولد است.

نوسانات شدید هورمون های تخمدان در دوران پیش از یائسگی می تواند باعث بی ثباتی و اضطراب شود. به گفته پروفسور لیزا گالیا از دانشگاه تورنتو، مشکل فقط سطح هورمون نیست، بلکه تغییرات سریع از سطوح بالا به سطوح پایین یا بالعکس است. در حالی که برخی از زنان نسبت به این نوسانات حساسیت بیشتری دارند، برخی دیگر بدون اینکه علائم خاصی را تجربه کنند این دوره را پشت سر می گذارند.

کاهش تدریجی تستوسترون در مردان با افزایش سن مشاهده می شود. اگرچه این کاهش خفیف‌تر از تغییرات هورمونی است که در زنان مشاهده می‌شود، اما می‌تواند باعث تغییرات خلقی در برخی از مردان شود. اسماعیل می‌گوید: کاهش تستوسترون و رابطه آن با خلق و خو موضوعی است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد، اما تأثیرات آن بر خلق و خو قابل توجه است.

از منظر علمی، یکی از مکانیسم های تاثیر هورمون های جنسی بر خلق و خو، افزایش سطح انتقال دهنده هایی مانند سروتونین و دوپامین در مغز است. استروژن می تواند گیرنده های سروتونین و گیرنده های دوپامین در مغز را حساس تر کند. از طرف دیگر استروژن با محافظت از نورون ها در برابر آسیب و تحریک رشد سلول های عصبی جدید در هیپوکامپ از تحلیل رفتن مغز جلوگیری می کند. این همان ناحیه ای است که در بیماران مبتلا به افسردگی و آلزایمر از بین می رود.

اسماعیل توضیح می دهد: استروژن خاصیت محافظت کننده عصبی دارد و به رشد نورون های جدید کمک می کند به همین دلیل است که زنان اغلب در دوران یائسگی دچار مه ذهنی و مشکلات حافظه می شوند.

زمانی که واکنش استرس بدن از کنترل خارج می شود

از دست دادن نورون های هیپوکامپ می تواند منجر به اختلال در محور هیپوتالاموس-هیپوفیز-آدرنال (HPA) شود. سیستمی که واکنش بدن به استرس را تنظیم می کند. در مواقع اضطراب، هیپوتالاموس به غده هیپوفیز دستور می دهد تا هورمونی به نام ACTH ترشح کند که سپس غدد آدرنال را برای تولید کورتیزول تحریک می کند. کورتیزول در واقع یک هورمون استرس است و بدن را برای مقابله با موقعیت های خطرناک آماده می کند.

اگرچه این واکنش ممکن است در کوتاه مدت مفید باشد، اما ادامه آن مخرب خواهد بود. در شرایط استرس مزمن، کورتیزول به مقدار زیاد ترشح می شود و باعث التهاب در مغز و مرگ نورون های هیپوکامپ می شود. این فرآیند حلقه بازخورد منفی را مختل می کند به طوری که مغز دیگر نمی تواند ترشح کورتیزول را متوقف کند. در نتیجه، نواحی دیگری مانند آمیگدال و قشر جلوی مغز نیز آسیب می بینند و فرد دچار مشکلات تمرکز، حافظه و کنترل هیجانی می شود.

اسماعیل توضیح می دهد: “آسیب آمیگدال با افزایش تحریک پذیری و مشکل در کنترل احساسات منفی همراه است، در حالی که آسیب به قشر جلوی مغز باعث تصمیم گیری و تمرکز ضعیف می شود.” هورمون اکسی توسین که به هورمون عشق معروف است، برخلاف کورتیزول، نقش آرام بخش دارد. این ماده در هنگام تولد، شیردهی و دوران اوج لذت جنسی ترشح می شود و در ایجاد حس اعتماد و همدلی در بین افراد نقش دارد.

اسماعیل می گوید: “اکسی توسین حس ارتباط و امنیت را ایجاد می کند و این احساس امنیت تاثیر استرس را کاهش می دهد.” مطالعات نشان داده است که اسپری بینی حاوی اکسی توسین می تواند احساس نوع دوستی و همکاری را در افراد افزایش دهد. با این حال، برخی از دانشمندان هنوز شک دارند که این ماده از سد خونی مغزی عبور کند.

غده تیروئید و خلق و خو

تأثیر دو هورمون اصلی تیروئید، تری یدوتیرونین (T3) و تیروکسین (T4) بر سلامت روان نیز ثابت شده است. این هورمون ها با تنظیم ضربان قلب و دمای بدن در تعادل کلی بدن نقش دارند. افزایش بیش از حد می تواند باعث اضطراب شود، در حالی که کمبودها اغلب با افسردگی همراه است. خوشبختانه تنظیم سطح این هورمون ها معمولا منجر به بهبودی کامل بیماران می شود.

اسماعیل در این باره می گوید: پزشکان معمولاً ابتدا آزمایش هورمونی را در بیمارانی که علائم خلقی دارند انجام می دهند، زیرا بیشتر اوقات با اصلاح سطح هورمون، خلق و خو متعادل می شود. یک فرضیه این است که T3 ممکن است سطح سروتونین و دوپامین را در مغز افزایش دهد یا حساسیت گیرنده های آنها را افزایش دهد زیرا گیرنده های هورمون تیروئید در مناطق مربوط به خلق و خو و احساسات فراوان هستند.

به امید درمان های جدید

درک جدید از نقش هورمون ها در روان انسان امید جدیدی را برای درمان اختلالات روانی به ارمغان آورده است. یکی از نمونه های موفق داروی Brexalon است که عملکرد هورمون آلوپرگنانولون را تقلید می کند و در درمان افسردگی پس از زایمان بسیار موثر است.

علاوه بر این، مطالعات نشان داده اند که ترکیب مکمل های تستوسترون با داروهای ضد افسردگی می تواند اثربخشی درمان را در برخی از بیماران افزایش دهد. درمان جایگزینی هورمونی (HRT) همچنین باعث بهبود خلق و خوی برخی از زنان یائسه می شود، اما تأثیر آن برای همه یکسان نیست.

اسماعیل تاکید می کند: ما می دانیم که هورمون ها بر سلامت روان تاثیر می گذارند، اما هنوز دقیقا نمی دانیم که چگونه، تا زمانی که مکانیسم این تاثیر را درک نکنیم، درمان قطعی دشوار خواهد بود، داروهای ضد افسردگی فعلی که سروتونین را تنظیم می کنند برای همه افراد به خصوص جوانان موثر نیست، باید بدانیم کدام ویژگی های رشد مغز در این سن باعث مقاومت در برابر درمان می شود.

اگرچه ذهن انسان پیچیده تر از آن است که بتوان آن را تنها با هورمون ها توضیح داد، شواهد علمی رو به رشد نشان می دهد که این پیام رسان های شیمیایی نه تنها بر بدن ما بلکه بر احساسات، تصمیمات و حتی آگاهی ما نیز تسلط دارند. شاید درک بهتر زبان هورمون ها کلید نسل جدیدی از درمان های روانشناختی باشد. درمان هایی که به طور همزمان تعادل بیولوژیکی و روانی انسان را هدف قرار می دهند.