به گزارش خبرگزاری انتخابتو، انتشار گزارش یادداشت هنرمندان و نویسندگان از درگذشت بهرام بیضایی. این امر با بازتاب گسترده ای در بین بینندگان اخبار آنلاین همراه بود. بخش قابل توجهی از کاربران بیضی را نمادی از افتخار، استقلال هنری و قربانی شرایطی می دانستند که فضا را برای هنرمندان مستقل تنگ می کرد.
روایتی از ماتم، حسرت و طرد فرهنگی
یکی از کاربران نوشته است: «هنرمندی مثل او باید در غربت و ناتوانی در کار باشد و به جولانگاه طنزپردازان و فرصت طلبان تبدیل شود تا بتوان با فیلم های ایرانی قبل از انقلاب خداحافظی کرد.
کاربر دیگری با توجه به مهاجرت و بیگانگی نخبگان فرهنگی از کشور با تاکید بر این مطلب گفت: نخبگان جامعه در غربت زندگی می کنند و به طرز عجیبی گم شده اند، خدا رحمتشان کند.
در میان کامنت ها، جمعی بیضایی را هنرمندی فرهیخته و ایران دوست ارزیابی کرده و علت این وضعیت را با پرسش های جدی مطرح کردند. یکی از کاربران نوشت: بیدایی فردی بافرهنگ و ایران دوست بود، چه کردی که صدها و هزاران آلبانیایی در مناطق مختلف به تبعید داوطلبانه یا غیرارادی رفتند؟
«تبعید» یا «ترجیحات شخصی»؟ در قسمت نظرات درباره روایات بحث کنید
از سوی دیگر برخی از کاربران نسبت به آنچه «سیاسی شدن عزاداری» نامیدند واکنش انتقادی نشان دادند. یکی از این کاربران نوشته است: “هر وقت یکی می میرد عده ای که خودشان با مملکت مشکل دارند شروع می کنند به ناله و سیاسی کردن موضوع، آقای بیضایی عالی، خوب و درجه یک بود، اما چرا همه چیز همان موقع سیاسی می شود، تصمیم گرفتند مدتی در آمریکا زندگی کنند، کی گفته آمریکا تبعیدگاه است؟”
کاربر دیگری با لحنی تندتر نوشت: باید شاه می شدی که دهانت را دوختند تا قدر این نظام را بدانی، حالا هر چه می خواهی بگو و بنویس، بعد می گویی آزادی بود، نبود.
مرگ پرستی یا دیر فهمیدن ارزش ها؟
علاوه بر این دو دیدگاه متضاد، برخی از کاربران نگاهی انتقادی به رفتار اجتماعی ما نسبت به فرهنگیان داشتند. یکی از کاربران نوشته است: “چرا برخی از ما مرده را می پرستیم؟ چرا از کارهای خوبی که مردم در زمان زنده بودن انجام می دادند صحبت نمی کنیم، اما اشک می ریزیم و پس از مرگ آنها زبان باز می کنیم و از آنها تعریف می کنیم؟ کاش می توانستیم قبل از اینکه دیر شود خودمان را درست کنیم.”
در بخش دیگری از نظرات بر کرامت حرفه ای و استقلال فکری بیضایی تاکید شده است. یکی از کاربران نوشته است: خدا رحمتش کند؛ شخصیتی است که در دل مردم جای دارد که با پول و سانسور و سناریوهای شخصی سازی شده آبروی خود را عوض نمی کند و مثل آنهایی که نان روز می خورند نیست.
برخی نیز به وضعیت کنونی سینمای ایران اشاره کردند و از نبود هنرمندانی چون بیضایی ابراز ناراحتی کردند. یکی از کاربران نوشت: سینمای مبتذل امروز فقط فدای یک تار موی استاد بیضایی است فقط آه و حسرت می ماند.
لحن خشم و ناامیدی نیز در میان این واکنش ها دیده می شود. یکی از کاربران نوشت: بیضایی را از این وطن بیرون کردند و سینمای ایران را به ابتذال کشاندند. «روز واقعه» با وجود کوری چشم حسود هنوز زیبا و بیضی شکل است.
کاربر دیگری از نگاه کلی تری نوشت: متاسفم که اختلاس گران و اشراف زادگان کشور را غارت می کنند، بعد نوبت هنرمندان است… ننگ بر ایران.
مجموع این واکنشها نشان میدهد که نام بهرام بیضایی حتی پس از مرگش همچنان محل تجمع دیدگاههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است. برای برخی نماد افتخار و استقلال هنری و برای برخی دیگر نامی است که مصداق روایتی است که نباید به عرصه بحث سیاسی کشیده شود.
۵۹۲۴۴
گردآوری شده از رسانه خبر آنلاین






ارسال پاسخ