وظیفه مخفی ترامپ در خلیج فارس

وظیفه مخفی ترامپ در خلیج فارس




سربالایی نخست وزیر سیلویو برلوسکونی و نماینده ویژه ایتالیا در روند صلح خاورمیانه

انتخابتو ، آخرین سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی ، قطر و امارات متحده عربی دو هدف اصلی را تماشا کردند. هدف اول جهانی سازی شعار “اولین آمریکا” بود. نه تنها به عنوان یک استراتژی برای مردم آمریکا بلکه به عنوان الگویی برای سایر کشورها. او براساس یک باور خارق العاده است: “هرچه علاقه آمریکا به نفع جهان باشد” ، او مبتنی بر یک اعتقاد خارق العاده است. هر کس رئیس جمهور باشد. البته دونالد ترامپ میانبر را انتخاب کرد و سه کشور ثروتمند جهان را برای سرمایه گذاری در اقتصاد ایالات متحده انتخاب کرد.

سقوط هژمونی ؛ آمریکا در آینه نظم جهانی در حال توسعه

بدون شک ، برند ایالات متحده در پنج سال گذشته کاهش شدید اعتبار دارد. بی ثباتی منطقه در خاورمیانه و جنگهای نامتناهی که باعث مهاجرت غیرقانونی نه تنها دشمنان بلکه حتی متحدین آمریکایی با سیاست های تحریم شد. علاوه بر این ، برنامه های مالی وال استریت منجر به یک بحران جهانی با نتایج گسترده شد. از آنجا که سیاست های اقتصادی همچنان ثروتمندترین بخش های جامعه است ، نابرابری عمومی و نارضایتی افزایش یافته و بدهی ملی به 5 تریلیون دلار رسید.

این نظر در مورد جایگزین بالقوه برای “نظم مبتنی بر قوانین” با جلوه هایی مانند تعدد دنیای سیاسی و اقتصادی جهان ، ائتلاف Brix و صعود رو به رشد چین ترسیم می کند. نظمی که هژمونی ایالات متحده قطب اصلی است. در چنین فضایی ، ترامپ پس از اولین شیفت های خود ، از جمله تعرفه های غیر ضروری که باعث عصبانیت گسترده در سطح جهانی شد ، به خلیج بصره رفت. چهره جدیدی از ایالات متحده ارائه دهید و جذابیت خود را بازسازی کنید. تعرفه های ترامپ حتی مقدس ترین سنگ های سنگی از اقتصاد ایالات متحده را تهدید کرده است: نرخ بهره اخیراً به اوراق قرضه خزانه داری 5 درصدی خطرناک رسیده است و باعث شده است که بدهی های نجومی ایالات متحده به یک بازپرداخت دشوار و پر هزینه تبدیل شود.

هیچ خط قرمز در تعریف مجدد برند ایالات متحده از دیدگاه ترامپ وجود ندارد. حتی نکاتی مانند نقش دلار آمریکا به عنوان یک ارز جهانی ذخیره شده در معرض بررسی قرار گرفته است. مشاوران اقتصادی ترامپ اکنون استدلال می کنند که این موضع یک دارایی واحد نیست ، اما با کسری بزرگ تجاری ایالات متحده به یک بار بر کشور تبدیل شده است. با این حال ، یک هشدار جدی بین وجود دارد: واشنگتن آماده رها کردن این امتیاز نیست. حتی اگر او آن را به عنوان یک بار اضافی می بیند. در عوض ، ایالات متحده وانمود می کند که سایر کشورهای جهان را پرداخت می کند.

احیای صلح آمریکا ؛ پروژه بررسی ترامپ و خاورمیانه

هدف دوم سفر ترامپ به خلیج بصره احیای “صلح آمریکا” در خاورمیانه بود. همیشه منطقه ای با مکان استراتژیک است. این منطقه نه تنها یکی از مراکز حیاتی انرژی و روشهای اصلی تجارت جهانی است ، بلکه بی ثباتی می تواند به ابزاری برای فشار بر متحدین سرکشگر یا کسانی که پاسخ نمی دهند تبدیل شود. افزایش تنش ها می تواند “سلاح های مهاجرت” را فعال کند. علاوه بر ترس های اروپایی ، این ابزاری است که کشورهای متحد و شکننده مانند مصر و اردن را پرورش می دهد. علاوه بر این ، قرار دادن برخی از گروه ها در لیست سازمان های تروریستی یا تعریف مجدد آن با این عنوان ممکن است برای ضعف ژئوپلیتیکی روسیه باشد. زیرا اقلیت های مسلمان حضور گسترده ای در مناطق کشور دارند.

در همین حال ، با مشارکت تولید کنندگان بزرگ نفت در منطقه ، اجرای سیاست های هدفمند و هماهنگ در زمینه انرژی می تواند ائتلاف ائتلاف Opcplus را تضعیف کند و می تواند فشار استراتژیک بر روی نفت خلیج فارس بر چین چاپ کند. در خاورمیانه ، بازسازی “صلح آمریکا” می تواند به عنوان مانعی برای شکل گیری یا گسترش مسیرهای کاری در حال توسعه بین خاور دور و اروپا باشد. مسیرهای “کمربند و تلاش جاده” چین مهمترین مؤلفه است.

پیامی که ترامپ به طور غیرمستقیم به عربستان سعودی و سایر کشورهای خلیج فارس منتقل شد ، کاملاً واضح بود: “شما می توانید با PLA های اوپک بازی کنید و به نظم جهانی در حال توسعه چین اعتماد کنید یا ده برابر شریک اقتصادی سودآورتر وارد کنید ؛ انتخابات با شما.” ریاض ، دوحه و ابوظبی اکنون گزینه دوم را انتخاب کرده اند. در یک رقابت آزاد برای برآورده کردن ترامپ ، آنها قول سرمایه گذاری به ارزش 3 تریلیون دلار را دادند. برخی از این ارقام باورنکردنی به نظر نمی رسد. به عنوان مثال ، توافق پنج ساله به ارزش 1.5 تریلیون دلار با امارات متحده عربی ، تولید ناخالص داخلی سالانه حدود 5 میلیارد دلار است. با این حال ، آنچه برای ترامپ مهم است حساسیت ارقام نیست ، بلکه تأثیر روانی این اظهارات در بازارهای جهانی و سرمایه گذاران است.

تل آویو در شوک ؛ توافق نامه بدون رضایت اسرائیل؟

سخاوت مدیران خلیج فارس ممکن است نشانه انتخاب جدی یا شاید یک مانور گران قیمت برای خرید زمان باشد. هنوز هم برای تصمیم نهایی زود است. یکی دیگر از جنبه های جالب این سفر ، موقعیت اسرائیل در توسعه پازل منطقه ای است. ترامپ قبل از ترک خلیج بصره ، یک سری از تصمیمات ناخوشایند را برای بنیامین نتانیاهو و تیمش اتخاذ کرد: عبور از تل آویو و ورود به مذاکرات مستقیم با حماس ، توافق جداگانه ای با حوثی ها در یمن بدون منافع اسرائیل ، به منافع اسرائیل بازگشت.

ترامپ به تدریج به درک اسرائیل نزدیک می شود که نه یک موجود استراتژیک می تواند به یک بار در مسیر برنامه بزرگ منطقه ای خود تبدیل شود. اما آیا این تصور صحیح و واقع بینانه است؟ مهمتر از همه ، آیا این محدود به نتانیاهو و دوستان بحث برانگیز وی است ، یا آیا اسرائیل دیدگاه عمیق تر و نگران کننده ای از نقش کلی نقش کلی در نظم منطقه ای در حال توسعه را نشان می دهد؟ پاسخ این سؤالات فقط زمان را نشان می دهد.

“استاندارد طلایی” سیاست آمریکا در خاورمیانه اکنون مرده و دفن شده است. ترامپ آماده است تا سنت دیپلماتیک تأسیس شده یا سنت طولانی مدت را بشکند. همانطور که در آخرین ملاقات خود با رهبر موقت سوریه ، احمد الهاری و لغو تحریم ها علیه دمشق نشان داده شده است. حتی اگر دولت جدید هنوز ضمانت گسترده ای در سیاست ارائه نداده باشد و قتل های فرقه ای ادامه یابد.

اگرچه رهبران اروپایی در جاده های ناشناخته مختلط و بی هدف هستند ، دونالد ترامپ مصمم است که قوانین بازی را بازنویسی کند. کشورهای خلیج فارس و رئیس جمهور Türkiye ترجیح می دهند با کشورهای “با ثبات تر و قابل اعتماد تر” وارد اتحادیه شوند. دونالد امیدوار است که به این طرح و همچنین قدرتهای بزرگی مانند چین و روسیه بپیوندد. طرحی مبتنی بر این اصل: “کار درمان همه چیز است.” در یک جاده آینده بالا و پرشور ؛ بهتر است همه کمربندها را ببندید: اول از همه بنیامین نتانیاهو.